روزي کليپي ديدم که در آن فردي مي‌گفت: اصل پيش ما روايت است نه قرآن! ازين سخن تعجب کردم ؛ چون تمام دانشمندان مومن و حتي دانشمندان کافر و حتي مسلمانان عوام بر مبناي ايمان فطري بر آنند که اصل در دين اسلام قرآن است. ✅ چرا اصل قرآن است؟ – چون ابتداي دين با […]

روزي کليپي ديدم که در آن فردي مي‌گفت: اصل پيش ما روايت است نه قرآن!
ازين سخن تعجب کردم ؛ چون تمام دانشمندان مومن و حتي دانشمندان کافر و حتي مسلمانان عوام بر مبناي ايمان فطري بر آنند که اصل در دين اسلام قرآن است.

✅ چرا اصل قرآن است؟

– چون ابتداي دين با قرآن آغاز شده نه روايت؛
– معجزه دين قرآن است نه روايت؛
– بيشتر روايات ماخوذ از قرآن است؛
– پيامبر براي بسياري از احاديث خويش از قرآن استدلال مي‌کند نه برعکس؛
– قرآن همه‌اش متواتر و قطعي الثبوت است بر خلاف روايت؛
– قرآن کلام الله است نه روايت؛
– قرآن متن و روايات صحيح تفسير و فرع آنند نه عکس؛
– قرآن بين تمام مذاهب مشترک است نه روايت؛
– قرآن موجود همه آن صحيح و کامل است؛ گرچه نزد بعضي دو سوم آن فعلاً در دسترس نيست ؛ اما بر مقدار موجود باور دارند؛ بر خلاف روايت که از نظر همه مذاهب بخشي از روايات جعلي است!

✅ اگر اصل روايت باشد چه اشکالي دارد؟

– اگر اصل روايت باشد دين آسماني نمي‌ماند، بلکه انساني مي‌گردد!
اگر اصل روايت باشد روايات صحيح از نظر کدام مذهب و محدث بر مذاهب ديگر حجت مي‌گردد؟!
– اگر در صحت و سقم روايت محدثين يک مذهب يا چند مذهب اختلاف کنند، در آن صورت با اين اصل چه مشکل اعتقادي حل مي‌شود؟
– اگر اصل روايت باشد، بدان که دين دستخوش انسان‌ها مي‌گردد و بر آن اعتمادي نمي‌ماند
– اگر اصل روايت باشد آلودگي روايت دين را آلوده مي‌کند
– روايات را با هزار و يک بهانه مي‌توان رد کرد و حتي‌مي‌توان به سادگي روايت جعل کرد؛ بر خلاف قرآن که يک آيه هم نمي‌توان مثل قرآن جعل نمود!
– اصل قرار دادن روايت؛ يعني فرار از قرآن و کوتاهي در حق آن !
– اصل قرار دادن روايت يعني قبول خرافات و روايات اسرائيلي و تحريفات و…

در پايان به آن فرد مي‌گويم:
چون که ترکِ قرآن کرده‌اي آخر مسلماني کجا؟ خود شمع ايمان کُشته‌اي پس نور ايمان کجا
نه فروعت محکم آيد نه اصول شرم بايدت از خدا و از رسول

✍🏻 استاد مولانا عبدالحكيم سيدزاده