سورۀ فاتحه مکی است و برخی گفته‌اند: مدنی است. گفته‌ شده است: دو بار، یک بار در مکه و بار دیگر در مدینه نازل شده است و قول اول درست‌تر است. فاتحه بدون هیچ اختلافی هفت آیه است و به ام الکتاب، فاتحه و سبع المثانی نام‌گذاری شده است. فضیلت سوره ابوسعید بن معلى رضی […]

تفسیر سورۀ فاتحه

سورۀ فاتحه مکی است و برخی گفته‌اند: مدنی است. گفته‌ شده است: دو بار، یک بار در مکه و بار دیگر در مدینه نازل شده است و قول اول درست‌تر است. فاتحه بدون هیچ اختلافی هفت آیه است و به ام الکتاب، فاتحه و سبع المثانی نام‌گذاری شده است.

فضیلت سوره

ابوسعید بن معلى رضی الله عنه روایت نموده که رسول خدا صلی الله علیه وسلم به وی گفت: «پیش از این‌که از مسجد خارج شوی، بزرگ‌ترین سورۀ قرآن را به تو یاد می‌دهم». سپس به او گفت: «بله، الحمد لله رب العالمین سبع مثانی و قرآن عظیم است که به من داده شده است». (رواه البخاری)

نخستین آیه

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» مستحب است در ابتدای هر کردار و گفتار گفته شود. اگر ایستادن، یا نشستن، یا خوردن، یا نوشیدن، یا خواندن، یا وضو گرفتن، یا نماز خواندن باشد، بردن نام الله در ابتدای همۀ آن‌ها – به صورت تبرّک و نیک فالی و استعانت از الله بر اتمام و پذیرفته شدن – مشروع است.

«اللَّه» اسم پروردگار متعال است و گفته‌اند: اسم اعظم الله است؛ زیرا متصف به همۀ صفات می‌شود، چنان‌که خداوند می‌فرماید:

« هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ ۖ هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِيمُ ٭ هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ٭ هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» [الحشر: ٢٢ – ٢٤].

و با این اسم، کسی جز الله تعالى نام‌گذاری نشده است. 

«الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» این دو اسم هستند که از «رحمت» مشتق شده‌اند و در آن‌ها معنی مبالغه وجود دارد و در رحمن مبالغۀ بیش‌تری نسبت به رحیم وجود دارد. (الرحمن) مختص الله تعالى است و جز او، کسی دیگر به آن نام‌گذاری نشده است، چنان‌که می‌فرماید: «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَٰنَ ۖ أَيًّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ» [الإسراء: ١١٠].

و اما با صفت «الرَّحِيمِ»، الله افرادی دیگر به جز خود را نیز توصیف کرده است. می‌فرماید: «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ» [التوبة: ١٢٨].

دومین آیه

ابوجعفر بن جریر می‌فرماید: معنی «الْحَمْدُ لِلَّهِ» یعنی: شکر خالص برای الله است، نه سایر معبودان (خودساخته) و آفریده‌های الله؛ به خاطر همه انعامات و احسانات بی‌شمارش که به بندگانش عطا نموده است و کسی جز او تعدادشان را نمی‌تواند برشمارد؛ که او همۀ ابزار و اعضا را برای فرمانبرداری از او درست نموده و به اعضای بدن مکلفین توانایی ادای فرایض را داد.

و رزق و روزی را در دنیا برای آنان فراهم آورد و آن‌ها را از نعمت‌های زندگی بهره‌مند ساخت بدون این که مستحق آن باشند و در کنار آن، آنان را به اسبابی که منجر به دست‌یابی به نعمت‌های همیشگی در بهشت جاوید است، فرا خواند و آن‌ها را بر آن آگاهی داد. در ابتدا و انتها حمد برای پروردگارمان برای این نعمت‌ها سزاوار است.

و فرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ» با این جمله، الله تعالى ثنا و تعریف خود را بیان نمود و در ضمن آن به بندگانش دستور داد که تعریف و ستایش او را بیان نمایند؛ گویا فرمود: بگویید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ».

و «رب» به معنی مالک متصرّف است و در لغت بر آقا و متصرّف در کارها به قصد اصلاح نیز اطلاق می‌گردد و همۀ این موارد در مورد الله تعالى درست است. و کلمۀ «الرب» برای غیر الله به کار نمی‌رود مگر به صورت اضافت؛ چنان‌که می‌گویی: رب خانه، رب فلان و امّا «الرب» بدون اضافت، مخصوص الله است. و گفته‌اند: الرب اسم اعظم است.

و «الْعَالَمِينَ» جمع عالَم، به معنی هر موجودی به جز الله است. عوالم به صنف‌های مخلوقات در آسمان‌ها و زمین و در خشکی و دریا اطلاق می‌گردد و به هر نسل و دورۀ مخلوقات نیز عالَم گفته می‌شود.

سومین آیه

قرطبی می‌گوید: بدین خاطر الله خود را بعد «رَبِّ الْعَالَمِينَ» به «الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» توصیف نموده است تا ترغیب در کنار ترهیب باشد؛ چنان‌که فرموده است: «نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ٭ وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ» [الحجر: ٤٩ – ٥٠]، و گفته است: در «الرب» ترهیب وجود دارد و «الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» ترغیب است.

ابوهریره رضی الله عنه گوید: پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: «اگر مؤمن عقوبت و عذابی که نزد خداوند وجود دارد، را می‌دانست، هیچ کس به بهشت او طمع نمی‌کرد و اگر کافر رحمتی که نزد خداوند وجود دارد را می‌دانست، از رحمتش هیچ کس ناامید نمی‌شد». (رواه مسلم)

چهارمین آیه

تخصیص مالکیت روز قیامت برای خداوند، مالکیت غیر روز قیامت را از وی نفی نمی‌کند؛ زیرا پیش از این بیان شد که وی پروردگار جهانیان است و این هم دنیا و هم آخرت را در بر می‌گیرد و مالکیت را به قیامت اختصاص داد؛ زیرا در آن‌جا کسی ادّعای چیزی را ندارد و کسی جز با اجازۀ الله، سخن نمی‌گوید.

ابن عباس می‌فرماید: یوم الدین، روز بازخواست خلایق است و الله تعالى در روز قیامت خلایق را طبق اعمال‌شان جزا می‌دهد، اگر اعمالشان خیر باشد، پس به آن‌ها جزای خیر داده می‌شود و اگر اعمالشان بد باشد، سزای آن را می‌چشند.

مَلِک حقیقی الله است امّا نام‌گذاری دیگران به این اسم، به صورت مجازی می‌باشد. و (الدین) به معنی جزا و حساب است، چنان‌چه الله تعالى می‌فرماید: «يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ» [النور: ٢٥].

پنجمین آیه

عبادت در لغت به معنی رام و هموار است؛ می‌گویند: طریق معبّد و بعیر معبد، یعنی: راه هموار و شتر رام. و در اصطلاح شرع عبارت است از آن‌چه که نهایت محبت و فروتنی و خوف را گرد هم می‌آورد. مقدّم نمودن مفعول و تکرار کردن آن برای توجّه و اهتمام و حصر است؛ یعنی: کسی را جز تو عبادت نمی‌کنیم و تنها بر تو توکّل می‌کنیم و این نهایت فرمان‌برداری است و اساس همۀ دین به این دو معنی بر می‌گردد.

 کلام را از غیبت، با آوردن کاف خطاب، به مخاطب تغییر داد و این مناسب حال انسان است؛ زیرا زمانی که تعریف الله را بیان نمود، گویا به دربار الله نزدیک شد و در برابرش قرار گرفت.

و «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» را بر «وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» بدین خاطر مقدم آورد که عبادت الله هدف و استعانت ابزاری برای رسیدن آن هدف است.

ششمین آیه

از آن‌جا که پیش از این، تعریف و ثنای مسئول (کسی که از او درخواست و سؤالی می‌شود) بیان شد، مناسب است که در پی آن سؤال و درخواست مطرح گردد و این بهترین حالت سائل است که ابتدا مسئولش را تعریف کند و سپس از او برآوردن نیازش را بخواهد؛ به این صورت نیاز بهتر برآورده می‌شود و برای پذیرفته شدن سودمندتر است، بدین خاطر الله تعالى به این روش که کامل‌ترین است، راهنمایی نمود.

هدایت در این جا به معنی رهنمود و توفیق است که معنی به ما الهام کن یا ما را موفق گردان را در بردارد. «الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ» ابن جریر می‌گوید: مفسران امت بر این اتفاق نظر دارند که آن راه واضحی است که در آن هیچ گونه کجی نباشد. سپس سخنان مفسران سلف و خلف در مورد تفسیر «الصراط» اختلاف دارد اگر چه حاصل همۀ آن‌ها به یک چیز که پیروی از الله و رسولش است، برمی‌گردد.

هفتمین آیه

«أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» آن‌ها اهل هدایت و استقامت و اطاعت از الله و رسولش و فرمانبرداری از دستورات الهی و دوری نمودن از نواهی و زواجر الهی هستند و آن‌ها کسانی هستند که در سورۀ نساء از آنان یاد شده است که خداوند متعال می‌فرماید: «وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ ۚ وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا ٭ ذَٰلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ عَلِيمًا» [النساء: ٦٩ – ٧٠].

«غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» و آن‌ها کسانی هستند که ارادۀ‌شان فاسد شد؛ حق را دانستند و از آن روی گرداندند. و این روش یهودیان است که عمل را از دست دادند.

«وَلَا الضَّالِّينَ» و آن‌ها نصارا هستند که علم را از دست دادند. به همین خاطر است که یهودیان دچار غضب و نصارا گمراه شدند. زیرا کسی که بداند و ترک کند، مستحق خشم است، بر خلاف کسی که نداند.

عدی بن حاتم روایت نموده که پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: «یهودیان مورد خشم قرار گرفته و نصارا گمراهان هستند». (رواه الترمذی وصححه الألبانی) و مستحب است برای کسی که فاتحه را خواند، این که در بعد از خواندن، آمین بگوید. که معنایش: «بارالها! بپذیر» است.

برگرفته از: مختصر تفسير ابن كثير
ترجمه: عبدالستار حسین‌بر