من در سفر سوریه به شهر حمص رفتم و آن‌جا قبر حضرت خالد بن ولید رضی الله عنه را زیارت کردم، آرامگاه این صحابی جلیل القدر در مسجدی بنام «جامع خالد بن ولید رضی الله عنه» قرار دارد، از قسمت شمالی که وارد مسجد شدیم قبله آن به قسمت جنوب قرار داشت، و قبر حضرت […]

 من در سفر سوریه به شهر حمص رفتم و آن‌جا قبر حضرت خالد بن ولید رضی الله عنه را زیارت کردم، آرامگاه این صحابی جلیل القدر در مسجدی بنام «جامع خالد بن ولید رضی الله عنه» قرار دارد، از قسمت شمالی که وارد مسجد شدیم قبله آن به قسمت جنوب قرار داشت، و قبر حضرت خالد بن ولید و فرزندش حضرت عبدالرحمن بن خالد بن ولید در قسمت شمالی کنار دروازه واقع بود، نکته‌ای که نظر ما را جلب کرده شمشیری بود که بر روی قبر حضرت خالد بن ولید قرار داشت، این شمشیر اشاره به همان حدیث پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم است که فرمودند: «خالد سیف من سیوف الله» یعنی: خالد شمشیری از شمشیرهای خداوند متعال است.

بیرون مسجد ستون یادبودی از حضرت خالد بن ولید وجود داشت، آخرین سخن وی که در بستر وفات نقل شده آن‌جا حک گردیده که فرمودند: «لقد شهدت مائة زحف أو نحوها، وما في بدني موضع إلا وفيه ضربة سيف أو طعنة رمح أو رمية سهم، ثم هأنذا أموت على فراشي حتف أنفي كما تموت العير، فلا نامت أعين الجبناء.» یعنی: همانان من در حدود صد جنگ بین کفر و اسلام شرکت کردم، در بدن من جایی وجود ندارد که در آن اثر زخم شمشیر و یا نیزه و یا تیر وجود نداشته باشد، اکنون من در بستر مرگم جان می‌سپارم، پس چشم‌های بزدلان را خواب مباد.»

در واقع حضرت خالد بن ولید این نکته را یادآور می‌کند کسی که در جنگ و جهاد شرکت نمی‌کند به این منظور که شاید از دنیا برود و کشته شود اشتباه می‌کند، چون اگر کسی در جنگ و نبرد کشته می‌شد من بعد از شرکت در صد نبرد هرگز در بسترخانه جان به جان آفرین تسلیم نمی‌کردم. در واقع حضرت خالد بن ولید رضی الله عنه بزدلان را برای عدم شرکت در جهاد عیب چینی می‌کند./کانال رسمی مولانا چابهاری

 

✍️ حضرت شیخ الحدیث مولانا عبدالرحمن حفظه الله