از قدیم دشمنانِ شخصیت‌های بزرگ، که به دلایلی نتوانستند مستقیم به آنان توهین کنند، در لباس تهمت به همسران آنان، به طور غیر مستقیم در حمله به آن بزرگواران کوشیده‌اند. دسته‌ای از این‌ نوع افراد در لباس تهمت به عایشه در واقع به شخص پیامبر اسلام صلى الله علیه وسلم حملات شدیدی کردند که حتى […]

دفاع از مادر مومنان عائشه رضی الله عنهااز قدیم دشمنانِ شخصیت‌های بزرگ، که به دلایلی نتوانستند مستقیم به آنان توهین کنند، در لباس تهمت به همسران آنان، به طور غیر مستقیم در حمله به آن بزرگواران کوشیده‌اند. دسته‌ای از این‌ نوع افراد در لباس تهمت به عایشه در واقع به شخص پیامبر اسلام صلى الله علیه وسلم حملات شدیدی کردند که حتى اگر منافقین مدینه زنده می‌بودند از رشد نفاق شگفت‌زده می‌شدند!.

زندگی عایشه هم‌چون روز روشن، پاک و زلال است و کوچک‌ترین لکه‌ای بر عفت وی در منابع اهل‌سنت دیده نمی‌شود؛ اما برخی نابخردان، دو حدیث زیر را دست‌مایه‌ی دروغ و تزویر کرده‌اند تا از کاه، کوه تهمت بسازند و عایشه را فاحشه و منزل او را که مهبط وحی است، زناخانه معرفی کنند و به این ترتیب، شخصیت پیامبر را زیر سوال برند و …؛ اما نمی‌دانند که عوعو آنان از نور ماه نمی کاهد.

اینک در دفاع از مادرمان به تحلیل این دو حدیث می‌پردازیم تا مسلمانان ساده‌لوح، به دام این شیادان نیفتند.

روایت نخست

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شِهَابٍ الْخَوْلاَنِىِّ قَالَ کُنْتُ نَازِلاً عَلَى عَائِشَهَ فَاحْتَلَمْتُ فِى ثَوْبَىَّ فَغَمَسْتُهُمَا فِى الْمَاءِ فَرَأَتْنِى جَارِیَهٌ لِعَائِشَهَ فَأَخْبَرَتْهَا فَبَعَثَتْ إِلَىَّ عَائِشَهُ فَقَالَتْ مَا حَمَلَکَ عَلَى مَا صَنَعْتَ بِثَوْبَیْکَ قَالَ قُلْتُ رَأَیْتُ مَا یَرَى النَّائِمُ فِى مَنَامِهِ. قَالَتْ هَلْ رَأَیْتَ فِیهِمَا شَیْئًا. قُلْتُ لاَ. قَالَتْ فَلَوْ رَأَیْتَ شَیْئًا غَسَلْتَهُ لَقَدْ رَأَیْتُنِى وَإِنِّى لأَحُکُّهُ مِنْ ثَوْبِ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- یَابِسًا بِظُفُرِى. (صحیح مسلم نیشابوری، حدیث۲۹۰٫)

عبدالله بن شهاب خولانی می‌گوید: من در منزل عائشه مهمان شدم و در لباس‌هایم احتلام شدم. پس آن را در آب فرو کردم، کنیز عائشه مرا دید و از این مسأله عائشه را با خبر ساخت. پس عائشه شخصی را به سویم فرستاد تا از من بپرسد: چه چیزی تو را وا داشت که با لباس‌هایت چنین کردی؟

جواب داد: من در خواب دیدم آن‌چه که مردم در خواب می‌بینند. عائشه جواب داد: آیا در لباس‌هایت چیزی مشاهده کردی؟ گفتم: خیر. عائشه فرمود: اگر چیزی می‌دیدی، می‌شستی و من یاد دارم که منی خشک را از لباس پیامبر صلى الله علیه وسلم با ناخن دور می‌کردم. یعنی: تنها با خواب دیدن، بدون از این که چیزی بر لباس مشاهده شود، لباس‌ها کثیف نمی‌شوند و اگر هم بر لباس چیزی دیده شود، به جای شستن می‌توان آن را با ناخن دور کرد و این نوع تطهیر مورد تأیید پیامبر صلى الله علیه وسلم است.

روایت دوم

عن همام بن الحرث قال ضاف عائشه ضیف فأمرت له بملحفه صفراء فنام فیها فاحتلم فاستحیا أن یرسل بها وبها أثر الاحتلام فغمسها فی الماء ثم أرسل بها فقالت عائشه لم أفسد علینا ثوبنا ؟ إنما کان یکفیه أن یفرکه بأصابعه وربما فرکته من ثوب رسول الله صلى الله علیه و سلم بأصابعی. (سنن ترمذی، حدیث: ۱۱۶٫)

شخصی در منزل عایشه مهمان شد، عایشه دستور داد که به او لحاف زردرنگی بدهند. مهمان در آن لحاف خوابید و احتلام شد، پس شرمش آمد که آن لحاف را با آن‌که در آن اثر احتلام است، پیش عایشه بفرستد، پس آن را در آب شست. سپس نزد عایشه فرستاد.

عایشه فرمود: چرا لحاف ما را خراب کرده‌ است؟ این قدر کفایتش می‌کرد که آن را با ناخن‌هایش بخراشد و من هم بسا اوقات آن را با ناخن‌هایم از لباس پیامبر صلى الله علیه وسلم می‌خراشیدم.

خواننده‌ی محترم! هم‌چنان که از ترجمه‌ی این دو حدیث واضح است، کم‌ترین بویی از فحشا در آن احساس نمی‌شود.

توضیح بیش‌تر این که

نخست: مهمان به کسی می‌گویند که از بیرون به منزل کسی برود و در آنجا غذا بخورد، چه آن‌جا استراحت کند، یا در جایی دیگر مانند مسجد یا مسافرخانه در عصر حاضر، در تمام این صورت ها از وی به مهمان صاحب منزل یاد می‌شود.

این واقعه مربوط به یک یا دو مهمان بوده و چنان که از روایت ترمذی بر می آید، نشان دهنده‌ی استمرار سخاوت و مهمان‌نواریی رسول خدا بوده است.

امروزه هم سرداران سخاوت‌مندی که مهمان‌نواز بوده‌اند، سنت شان پس از مرگ آنان توسط همسران بزرگوار آنها ادامه یافته است.

دوم: در حدیث نخست، به صراحت یا حتی اشاره ذکر نشده که این مهمان، در اتاق عایشه خوابیده است، و این تنها گمان بیماردلان است.

سوم: در خود حدیث مهمان به صراحت می‌گوید: من احتلام شدم؛ یعنی: در حال خواب انزال صورت گرفته است. احتلام با زنا کاملاً متفاوت است و هر عاقلی این را می‌داند و اتفاقاً کسی در شب احتلام می‌شود که در آن وقت نزدیکی با همسر و یا زنا نکرده باشد.

چهارم: می‌گویند: چرا آن‌جا دچار احتلام شده است؟! این سوال دلیل بر حماقت و عناد آنان است، مگر احتلام اختیاری است؟ به ویژه‌ی برای مهمانی که از بیرون شهر مسافتی طولانی را پیموده و از همسرش چند روزی دور بوده باشد، در چنین حالتی احتمال محتلم شدن بسیار قوی است.

پنچم: در حدیث به صراحت آمده است که لباسم از احتلام آلوده شد. مشخص است که لباس ناخواسته از احتلام آلوده می‌شود، نه از زنا که در حالت بیداری صورت می‌گیرد و شخص می‌تواند لباسش را از آلودگی حفظ کند.

ششم: در خود حدیث به صراحت ذکر شده که عایشه از احتلام او خبر نداشته و مهمان هم باحیا بوده است و قبل از سوال که چرا لباس‌هایت را می‌شویی از احتلام خود خبر نداده است.

هفتم: از حدیث معلوم می‌شود که عایشه مستقیم و رودر رو با وی صحبت نکرده و کنیزش بین آن دو واسطه بوده است و بالواسطهً مسأله‌ی شرعی را برایش بیان کرده است.

هشتم: عایشه در منزل تنها نبوده، حداقل یک کنیز با وی همراه بوده است، چنان که از حدیث واضح است.

نهم: در حدیث دوم به صراحت آمده است که برای مهمان لحاف فرستادند، و در دنباله‌ی حدیث آمده است که مهمان را شرم آمد که لحاف را قبل از شستن به اتاق عایشه بفرستد؛ یعنی: مهمان در جایی غیر از اتاق عایشه خوابیده است.

دهم: از حدیث معلوم می‌شود که این مهمان، مؤمن و اهل طهارت بوده است چرا که اقدام به پاک کردن لباس نموده است و گرنه زناکار اهمیتی به طهارت نمی دهد و هم‌چنین زن فاحشه به پاکی شرم‌گاه و لباس توجهی ندارد .

سخنی خطاب به تهمت‌زنندگان عایشه رضی الله عنها

به خدا قسم! اگر این واقعه مربوط به منزل عایشه و حتى مربوط به سایر زنان صحابه و تابعین نمی‌بود و حتى برای یکی از زنان مسلمان عادی در عصر حاضر پیش می‌آمد، ما نباید گمان بد می‌کردیم، مگر دین اسلام از بدگمانی باز نداشته است؟

شما را به خدا با قطع نظر از این که عایشه صحابی و همسر برتر رسول است، آیا اسلام چنین دستور می‌دهد که با توجه به دو جریان فوق او را به زنا متهم کنیم و به زنای او شهادت بدهیم، مگر در دین اسلام حکم چنین نیست که ثبوت زنا با شهادت چهار نفر شاهد دیندار صورت می‌گیرد که به صراحت بگویند: ما فلان مرد و زن را در حال زنا هم‌چون ریسمان در چاه دیده‌ایم و قاضی شهادت آنان را تأیید کند. حتى اگر مرد و زن اجنبی به حالت عریان در یک اتاق و در بغل یک‌دیگر باشند، دلیل قطعی بر زنای آن دو نیست.

شما را به خدا قسم! اگر همسر شما که اصلاً وی را دوست نداشتید و سپس وی را طلاق دادید اگر پس از آن که از شما کاملاً جدا شده، زنا بکند، شما را خوش می‌آید که مردم قضیه‌ی زناکاری او را افشا کنند؟ حال خود بگویید: اگر همسر شما محبوب دلتان باشد و کاملاً پاک‌دامن باشد و دیگران به وی تهمت زنا بزنند، چه قدر بر شما سنگین تمام می‌شود و آن را به جای حمله بر همسر، حمله بر خود می‌دانید و ….

آیا بر فرض این که زنی مسلمان هزار سال پیش مرتکب فحشا شده باشد جایز است که ما به او فحش بدهیم؟! انصافاً اگر شخصی به صراحت بگوید که من با زن فلان پیامبر زنا کرده‌ام و مردم با گوش خود از زبان او بشنوند، نه این که در کتابی روایت صحیح و صریح و غیر متواتر خوانده باشند، آیا شرعاً برای مردم گنجایش هست که آن زن را به زنا متهم کنند؟! یا این که در صورت اتهام باید حد قذف، هشتاد شلاق زده شوند؟!.

چرا به جای عایشه، به همسر ابولهب فحش نمی‌دهید که به تصریح پیامبر و قرآن ابولهب و همسرش معلون و مطرود و در حال کفر مرده‌اند؟! شما را به خدا حداقل همان اخلاق اسلامی را که در حق همسر ابولهب رعایت می‌کنید، در حق همسر پیامبر نیز رعایت کنید. آیا از خود پرسیده اید که در تنقیص و تحقیر عایشه چه نفعی وجود دارد؟

در پایان دلسوزانه می‌گویم: در فحش و ناسزا گفتن هیچ خیری وجود ندارد، جز رسوایی، به ویژه در حق کسی که مستحق آن نیست.

نویسنده: عبدالرب سیدزاده