در جلسه‌ای مردی معمّم گفت :« انبياء و امامان علم غيب عطايی دارند! ازين سخن تعجب کردم ، باز گفت: از نظر ما هم علم غيب صفت ذاتی الله است؛ ولی الله به انبياء و امامان عطا فرموده است؛ بنابرين علم غيب عطايی دارند! گفتم: سبحان الله! اولاً علومی که از طريق وحی يا به […]

در جلسه‌ای مردی معمّم گفت :« انبياء و امامان علم غيب عطايی دارند!
ازين سخن تعجب کردم ، باز گفت: از نظر ما هم علم غيب صفت ذاتی الله است؛ ولی الله به انبياء و امامان عطا فرموده است؛ بنابرين علم غيب عطايی دارند!

گفتم: سبحان الله! اولاً علومی که از طريق وحی يا به وسيله آموزش يا تجربه يا خواب و… معلوم گردد به آن علم غيب گفته نمی‌شود؛ علم غيب يعنی اينکه بدون تمام وسايلِ علم از تمام کليات و جزئيات همه امور آگاه باشی! و اين صفت خاصه الله تعالی است.

علوم انبياء و… اولاً جزئی و محدود است، ثانياً از طريق تعليم الهي تنها انباء و اخبار غيبی به انبياء وحي شده است و با آن هرگز عالم الغيب نمی‌گردند؛ چه رسد به امامانی که بر آنان اصلاً وحی نمی‌شود!
در صفات ديگر باری تعالی مثل شفادهی و حاجت روايی هم می‌گويند اين صفات به صورت ذاتی و اصالة مال الله هستند؛ اما به بزرگان به صورت عطايی عنايت شده‌اند!

تامل بفرماييد،همچنانکه از جانب الله به انبياء و ساير مردم صفت قدرت، بينايی و شنوايی جزئی و محدود عطا شده؛ اما با آن بسان الله به صورت فرا زمانی و فرا مکانی قادر، سميع و بصير نيستند! به همين شکل علوم آنان محدود و شفا دهی آنان در حال حیات در حد تجويز دارو و دعای شفا و حاجت‌روايی آنان در حال حيات در حد معمول و توان بشر بوده است.

اگر صفات ويژه الله به ذاتی و عطايی تقسيم شود – که هیچ دلیل قرآنی و عقلانی ندارد- بايد الوهيت هم به ذاتی و عطايی تقسيم شود؛ زیرا تقسیم صفات مستلزم تقسیم ذوات و آن مستلزم تعدد آلهه است!؛ يعنی الله معبود ذاتی، و بزرگان دين معبودان عطايی!

سبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (صافات/ ۱۸۰- ۱۸۲)

✍🏻 عبدالحكيم سيدزاده