نویسنده: سعید درویش در عصری که حکّام اسلامی و رهبران کشورهای پیشرفته و مدعی دموکراسی‌اند و مسئول سازمان‌های حقوق بشر خون ملت خویش را می‌مکند و دنبال ویرانی و تباهی جامعه هستند و با سلاح‌های کشنده، دست به کشتار و نابودی بشر زده‌اند، چه زیباست که از ابر مرد عدل و انصاف، فرمانروای نیمی از […]

نویسنده: سعید درویش

در عصری که حکّام اسلامی و رهبران کشورهای پیشرفته و مدعی دموکراسی‌اند و مسئول سازمان‌های حقوق بشر خون ملت خویش را می‌مکند و دنبال ویرانی و تباهی جامعه هستند و با سلاح‌های کشنده، دست به کشتار و نابودی بشر زده‌اند، چه زیباست که از ابر مرد عدل و انصاف، فرمانروای نیمی از جهان، امیر مؤمنان، سنبل حكومت داری و خلیفه مسلمین «سیدنا فاروق اعظم عُمر بن الخطاب رضی الله عنه» یادی داشته باشیم.
حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه صاحب طلایی‌ترین و عادلانه‌ترین فرمانروایی در تاریخ بشریت بوده‌اند.
آری، چه مناسب است در برهه‌ای از زمان که حکّام و سردمداران کشورهای اسلامی غلام حلقه بگوش و جیره‌خوار آمریکا و هم‌پیمانان او هستند، یادی بکنیم از سنبل عدالت که دو ابر قدرت آن زمان ایران و روم با عاجزی و کرنش جزیه‌های خود را در محضر ایشان تقدیم می‌نمودند.

آری! فلسطینی که اسقف کلیسا کلیدهای آن را دو دستی به آن امیر عادل تقدیم می‌کرد، حال بیش از نیم قرن است که زیر چکمه‌های دشمنان و سربازان نجس اسرائیلی دست و پا می‌زند و دو میلیارد مسلمان در عیش و خوشی به سر می‌برند و سوز و شوق از دل‌ آن‌ها رخت بسته است.

حکمرانی بود و سامانی نداشت/*/دست او جز تیغ و قرآنی نداشت
هر که عشق مصطفی سامان اوست/*/بحر و بر در گوشهٔ دامان اوست

حضرت عمر رضی الله عنه حاکمی رعیّت پرور!

در حکومت حضرت عُمر رضی الله عنه همه شهروند درجه یک بودند و بین هیچ کدام تبعیضی قائل نمی‌شد. ایشان مخالف برده‌داری بود و همواره می‌فرمود:
از چه زمانی مردم را به بندگی و بردگی گرفته‌اید؛ در حالی که مادرانشان آنان را آزاد به دنیا آورده‌اند.

همیشه در صدد رفاه شهروندان بود و برای آسایش آن‌ها از هیچ کاری دریغ نمی‌کرد و این را برای خود سعادتی می‌پنداشت و می‌گفت: شوم‌ترین حاکم و مسئول آن کسی است که بدبختی و نکبت را برای مردم خود به بار آورد.

ایشان با این‌که امپراطور نیمی از دنیا بود، امّا هم‌چنان زندگی ساده‌ای داشت و برای خود و خاندان خویش هیچ گونه حقوق و مزیتی در نظر نگرفت.
آن‌گاه که شتران فرزند ایشان جدا از شتران عموم مسلمین به چراگاه می‌روند، این را یک نوع سوء استفاده از مقام پدر دانسته و همه‌ی شتران او را به بیت‌المال تحویل می‌دهد.

حضرت عمر رضی الله عنه با مردم زندگی می‌کرد!

ما در عصر خود شاهد این هستیم که حکّام و سردمداران بهترین زندگی و مجلل‌ترین و مرفّه‌ترین امکانات را برای خود و خاندان خود اختصاص داده و در سوی دیگر مردم سرزمینشان، در نهایت فقر و فاقه زندگی را به سر می‌برند و مسئولین را مگسی هم نمی‌گزد، در حالی‌که حضرت امیر مومنان فاروق اعظم رضی الله عنه در خانه‌ای محقرانه و به دور از هر گونه محافظ و بادیگارد در حال بررسی مشکلات زیردستان خویش بود.
کسی که عدل و انصافش آفاق را در نوردیده بود، از این بیم داشت که مبادا سگی کنار فرات بمیرد و ایشان در محضر باری تعالی جواب پس دهد.
هنگامی که مدینه را قحطی محاصره نموده بود، سیدنا فاروق از خوردن و نوشیدن اجتناب کرد و همواره هم‌درد و همراه مردم بود.

چه زیباست که مسئولان و مدیران کشوری این شعر را در دل خود زمزمه می‌کردند:

به تن در خدمت خلقم، به جان در خدمت جانان/‌*/همين يک نکته آموختم، زفاروق سپهسالار

به امید روزی که حکّام عمر گونه‌ای برای خدمت مسلمین بر اریکه‌ی قدرت بنشینند.