نوروز فرا رسید. همه شادند، اما استان ما در بحران است. بخشی از مردم استان گلستان با سیل دست و پنجه نرم می‌کنند. بسیاری از مردم آواره شده‌اند. بعضی از مسئولان پس از گذشت چند روز به یاد سیل‌زدگان افتاده‌اند. صدا و سیمای گلستان همه را به باد فراموشی سپرده است و فقط مردم‌اند که […]

نوروز فرا رسید. همه شادند، اما استان ما در بحران است. بخشی از مردم استان گلستان با سیل دست و پنجه نرم می‌کنند. بسیاری از مردم آواره شده‌اند. بعضی از مسئولان پس از گذشت چند روز به یاد سیل‌زدگان افتاده‌اند. صدا و سیمای گلستان همه را به باد فراموشی سپرده است و فقط مردم‌اند که هوای یکدیگر را دارند.

ودجوش به یاری هم شتافته‌اند. بیشتر مصیبت‌‌دیدگان عزیزان ترکمن هستند. خانه‌های مردم، وسایل خانه، کشاورزی و دام‌ها همه خسارت دیده‌اند. خانه‌ها با تمام وسایل به زیر آب رفته‌اند. بسیاری از روستاها خالی از سکنه گشته و فقط تعدادی برای نگهبانی مانده‌اند. مردم نیاز مبرم به چادر، خوراک و وسایل گرمایشی دارند، اما دریغ از یک مسئول و کمک!

حتی مسئولان برای عکس انداختن و خدا قوت گفتن نزد مردم نیامد‌ه‌اند و متأسفانه مردمی را که به یاری هم‌نوع خود شتافته‌اند و خواسته‌اند درد آنان را به دیگران برسانند، مورد بازجویی و تشخیص هویت قرار داده‌اند. امروز همراه جمعی از اساتید و دوستان به منطقه چن‌سبیلی، تازه‌آباد و آق‌قلا رفتیم وضعیت اسفناک بود، اما مسئولانِ بی‌خیال حتی برای بازدید نیامده بودند.

وقتی از ورود ما اطلاع یافتند به خود زحمت دادند و برای بازجویی و شناسایی ما آمدند و این تنها زحمتی بود که به خود دادند!

“چون وا نمی‌کنی گرهی خود گره مباش.”

افسوس که این منطقه را آب گرفته /٭/ مسئول مصیبت‌زده را خواب گرفته

افسوس که صاحب نفسی پیدا نیست /٭/ فریاد، که فریادرسی پیدا نیست

نویسنده: محمدسعید سارانی/ (گلستان، تازه‌آباد، منطقه سیل‌زده)