بسم الله الرحمن الرحیم احکام زکات الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام علی سید المرسلین و خاتم النبیین محمد و اله و صحبه اجمعین. خدای متعال فرموده است: وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا (سوره مزمل-۲۰) ترجمه: «بر پا دارید […]

بسم الله الرحمن الرحیم

احکام زکات

الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام علی سید المرسلین و خاتم النبیین محمد و اله و صحبه اجمعین. خدای متعال فرموده است:

وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا (سوره مزمل-۲۰)

ترجمه: «بر پا دارید نماز را و بدهید زکات را و وام دهید خدا را وامی نیکو و آنچه پیش می فرستید از خیری، پس حتما آنرا در نزد خداوند خیر می یابید، و بزرگتر از روی پاداش».

خداوند متعال به بندگان خود نظر لطف کرده و انفاق به آنها را به حساب خود آورده، چنانچه میفرماید: «اَقرِضُوا اللهَ قَرضًا حَسَنًا» یعنی، ای اغنیا برخی از اموالتان را بعنوان قرض الحسنه به من بدهید. این از بدیهیات است که خداوند متعال غنی بوده و نیاز به هیچ چیزی ندارد و فقط همکاری با بندگان خدا مطلوب است و باید دانست که آنچه انسان در راه خدا به عنوان قرض الحسنه می دهد در بانک خداوندی محفوظ است و در قیامت پاداش آن را خواهد گرفت.

اهمیت زکات

زکات سومین رکن بسیار مهم اسلام است که در قرآن مجید بیش از هفتاد مورد، همراه با اقامه نماز ذکر شده است. به همین سبب بود که خلیفه اول، حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه بعد از رحلت پیامبراکرم صلی الله علیه و سلم با منکرین زکات، اعلان جهاد نمود.

برای افرادی که زکات اموال خویش را ادا نمیکنند، برای ایشان در روز قیامت عذاب دردناکی وعده داده شده است، چنانچکه خداوند متعال در این مورد می فرماید: «وَالذِینَ یَکنِزُونَ الذَّهَبَ وَالفِضَّةَ،وَ لَا یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ الله فَبَشِّرهُم بِعَذَابٍ اَلِیمٍ یَومَ یُحمَی عَلَیهَا فِی نَارِ جَهَنَمَ فَتُکوَی بِهَا جِبَاهُهُم وَ جُنُوبُهُم وَ ظُهُورُهُم هَذَا مَا کَنَزتُم لِاَنفُسِکُم فَذُوقُوا مَا کُنتُم تَکنِزُون» ترجمه:کسانی که طلا و نقره را اندوخته و آن را در راه خدا خرج نمی نمایند آنان را به عذابی بس بزرگ و بسیار دردناک مژده بده روزی فرا خواهد رسید که این سکه ها در آتش دوزخ تافته می شود و پیشانیها و پهلوها و پشتهای ایشان با آنها داغ می گردد و برای توبیخ بدیشان گفته می شود: این همان چیزی است که برای خویشتن اندوخته می کردید، پس اینک بچشید مزۀ چیزی را که می اندوختید. (سوره توبه۳۵-۳۴)

برخی از مردم زکات اموال خویش را نپرداخته و فلاح و بهبود و خیر را در همین می دانند حال آنکه چنین نیست زیرا خداوند متعال می فرماید: وَ لَایَحسَبَنَّ الَّذِینَ یَبخَلُونَ بِمَا اَتَاهُمُ اللهُ مِن فَضلِه هُوَ خَیرًا لَهُم بَل هُوَ شَرّ لَهُم سَیُطَوَقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ یَومَ القِیَامَة. (سوره ال عمران۱۸۰)

ترجمه: آنان که نسبت به آنچه خداوند از فضل و نعمت خود به ایشان عطاء کرده بخل می ورزند و زکات مال بدر نمی کنند و در راه مصالح جامعه به بذل و بخشش دست نمیزنند گمان نکنند که این کار برای آنان خوب است و به سود ایشان است، بلکه این کار برای آنان بد است و به زیان ایشان تمام می شود در روز قیامت همان چیزی که بدان بخل ورزیده اند و سخت بدان دل بسته اند و برابر قانون خدا در راه خدمت به اجتماع به کار نبرده اند وبال آنان می گردد و عذاب آن طوق سنگین اسارت بر گردن ایشان میگردد و این اموال چه در راه خدا و بندگان او انفاق شود یا نشود بالاخره از صاحبان آن جدا خواهد شد.

فرضیت زکات

زکات یکی از عبادات مهم اسلامی است که فرضیت آن با قرآن و احادیث رسول الله و اجماع امت ثابت شده است و حکم فرضیت آن ۲ سال قبل از هجرت، در مکه مکرمه نازل شد چنانکه از آیات مکی که در آنها لفظ زکات آمده است و از سخنان حضرت جعفر رضی الله عنه که نزد پادشاه حبشه راجع به آن حضرت صلی الله علیه و سلم ایراد فرموده آمده: و یامرنا بالصلوة و الزکوة معلوم می گردد. البته نصاب زکات و مقدار آن و مصارف آن در مدینه منوره تدریجًا به وقوع پیوست، سپس حکومت اسلامی در مدینه منوره تشکیل، و افرادی جهت جمع آوری عشر و زکات مردم و واریز نمودن آنها به نفع بیت المال منتخب شدند تا بین فقراء و مساکین تقسیم شود. بهر حال زکات عبادت مالی است که پرداخت آن بر اغنیا فرض و منکرش کافر و کاهلش گنهکار است.

زکات در لغت بمعنای پاک ساختن، و رشد و نمو است. در اصطلاح شریعت دادن مال مخصوصی است برای مستحق آن با شرائطی مخصوص. زکات رکنی از ارکان اسلام است که به وسیله آن به فقر و بدبختی پایان داده میشود و به وسیله آن پیوندها و عواطف محبت و برادری میان ثروتمندان و فقراء مستحکم میگردد. اگر شخص مالدار زکات اموال خود را نپردازد بسیار گنهکار بوده و در روز قیامت به عذاب شدید الهی مبتلاخواهد شد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم می فرماید: کسیکه خداوند متعال به او مال داده و زکات آن را نپردازد مالش در روز قیامت به شکل ماری زهردار که به سبب شدت زهر، موهای سرش ریخته است در می آید و آن مار، خود را به گردن او می آویزد سپس دو طرف دهان آن شخص را گرفته و او را نیش زده و می گوید: من مال تو هستم من خزانه تو هستم (روایت بخاری از مشکوة صفحه۱۵۴)

از شدت این عذاب به خدا پناه می بریم، چه کسی می تواند این عذاب را تحمل کند؟ بخاطر طمع اموال ناچیزی، خود را به چنین مصیبتی بسیار سنگین مبتلا ساختن کمال حماقت و نادانی است.

شرطهای فرضیت زکات

زکات فرض نیست مگر آنگاه که شرطهای آتی فراهم بوده باشد.

۱ـ اسلام. پس زکات بر کافر فرض نیست چه آن کافر، کافر اصلی باشد یا اینکه از اسلام مرتد گردیده باشد.

۲ـ آزادی. پس زکات بر برده فرض نیست.

۳ـ بلوغ. پس زکات برکودک فرض نیست.

۴ـ عقل. پس زکات بر دیوانه (مجنون) فرض نیست.

۵ـ داشتن ملکیت تام. یعنی آن مال در تصرف و در دست آن شخص باشد. پس اگر مالک چیزی گردید که آن را قبض و دریافت نکرده بود درآن مال زکات فرض نیست، مانند مهریه زن قبل از آن که آن را قبض نماید بنابراین در مهریه ای که هنوز قبض و دریافت نکرده است زکاتی بر زن تعلق نمیگیرد. و نیز بر کسی که مالی را قبض نموده و لیکن مالک آن نبوده است، و نیز شخص قرض داری که مال غیر در دست وی است، هیچگونه زکاتی بر آنان تعلق نمیگیرد.

۶ـ مالی که در تحت مالکیت وی است میبایست به اندازه ی حد نصاب شرعی باشد پس زکات بر کسی که مالش به حد نصاب نمی رسد فرض نیست .

۷ـ مال باید از حاجت اصلی آن افزون باشد. پس زکات در منزل مسکونی، لباسها و پوشاک، و اثاث منزل، اتومبیل یا موتور سیکلت، و سلاحی که مورد استفاده است فرض نیست. همچنین زکات بر آلات و ابزاری که در صنعت و حرفه شخصی، مورد استفاده قرار می گیرد فرض نیست. (مجمع الانهر ـ هندیه ـ ردالمحتار)

همچنین زکات در کتابهای علمی اگر چنانچه برای تجارت نبوده باشند فرض نیست زیرا که این اشیاء همه از حوائج اصلی محسوب میشوند. (عالمگیریه)

۸ـ مال باید از قرض و بدهی فارغ باشد. پس کسیکه بر وی وامی است که کل نصاب زکات را در بر می گیرد یا نصاب را کم می سازد، زکات بر وی فرض نیست.

۹ـ مال باید نامی (رشد کننده) باشد چه آن مال حقیقتا نامی باشد چون چهار پایان، یا تقدیرا نامی باشد چون طلا و نقره، زیرا طلا و نقره بعنوان دو جنس نمو کننده ارزیابی گردیده اند، تفاوتی ندارد که طلا و نقره مسکوک (سکه زده شده، پول فلزی سکه خورده) باشند یا غیر مسکوک، یا به شکل زیور باشند یا بشکل ظروف وآلات. پس به هر حال زکات در آنها فرض است. در جواهر زکات فرض نیست، همچون مروارید (گوهری است سفید و درخشان که در اندرون صدف مروارید بوجود می آید، وقتی ذرۀ شنی بین وجبۀ او قرار می گیرد کم کم ماده آهکی بدورآن ذره ترشح می کند و رفته رفته مروارید متکون می شود و در خلیج فارس و اقیانوس هند صید میشود)، و یاقوت (نوعی سنگ گرانبها که از معدن بدست می آید برنگ سرخ و زرد و کبود و سبز و سفید. نوع سرخ و شفاف آن بعد از الماس بهترین احجار کریمه است) و زبرجد (یک قسم آلومین. رنگ آن مانند زمرد زرد یا سبز که از سنگهای قیمتی است)، مشروط به اینکه این جواهر برای تجارت نبوده باشند زیرا جواهر نه حقیقتا نمو کننده اند و نه تقدیرا.

۱۰ـ باید یک سال قمری کامل از آنها بگذرد. پس قبل از گذشتن یک سال زکات واجب نیست.

چه وقت اداء زکات واجب می گردد؟

برای وجوب اداء زکات شرط این است که یک سال قمری بر نصاب آن بگذرد و منظور از گردش سال این است که نصاب در دو طرف سال، کامل بوده باشد چه در اثناء سال، کامل باقی مانده باشد یا کامل باقی نمانده باشد. پس اگر شخصی در اول سال مالک نصاب کاملی گردید، سپس این نصاب تا گردش سال همچنان کامل باقی ماند، زکات بر آن واجب گردیده است. و اگر نصاب در اول سال کامل بوده، سپس در اثناء سال ناقص گردید، آنگاه در آخر سال نصاب دوباره کامل شد، باز هم زکات بر آن واجب است. کسی که در اول سال مالک نصابی گردید، سپس از جنس این مال در اثناء سال، مالی را به دست آورد، این مال نیز به اصل مال ضمیمه می گردد و زکات بر مجموع آنها واجب است، فرقی ندارد که این مال را با تجارت اندوخته باشد یا به بخشش یا به ارث برده باشد و یا به طریقی دیگر.

اگر شخصی که قبلا صاحب نصاب بوده، کمتر از حد نصاب پول داشته باشد و امید بدارد که قبل از پایان سال پولهایش به حد نصاب خواهند رسید و قبل از پایان سال زکات آنها را اداء کند، اگر تا پایان سال صاحب نصاب شد زکاتش جایز و در غیر اینصورت آنچه داده، صدقه نافله محسوب می گردد.

اگر شخصی بعد از پایان سال، تمام اموال خویش را صدقه دهد، زکات هم از وی معاف می شود. اگر شخصی به اندازه ی نصاب پول داشته باشد و بعد از پایان سال هنوز زکات آنها را اداء نکرده باشد در همین حین نصف آنها به سرقت برود یا خودش آنها را صدقه دهد، آنچه به سرقت رفته یا صدقه نموده معاف از دادن زکات است و زکات باقیمانده را باید بپردازد.

اگر محصول زراعی از بین برود عشر لازم نمیگردد اما اگر مالک، خود آن را از بین ببرد باید عشر آنها را بپردازد اما اگر شخصی دیگر آنها را از بین ببرد مالک از او ضمان گرفته و عشر آنرا باید بپردازد.(بحرالرائق ـ عالم گیریه)

اگر شخصی مالدار زکات چندین سال خود را یک دفعه و یکجا پرداخت نماید باز هم صحیح است البته اگر اموالش از آنچه داده بیشتر شدند باید زکات اضافی را بپردازد. (مجمع الانهر ـ در المختار)

روش دادن زکات

هنگامی که یک سال کامل از حد نصاب اموال گذشت فورا باید زکات آنرا پرداخت کرد، زیرا در امور خیر تأخیر نمودن مناسب نیست چرا که ممکن است بطور ناگهانی موت پیش آید و این حق بر گردن صاحب نصاب باقی بماند. اگر شخصی بعد از پایان سال، زکات اموالش را به مستحقین پرداخت ننمود تا اینکه سال دوم هم به انتها رسید گنهکار شده و باید فرد موصوف توبه کرده و زکات هر دو سالش را پرداخت نماید. بهرحال اگر زکاتی بر ذمه اش باقیمانده باشد حتما باید در طول عمر اداء نماید، در غیر اینصورت مؤاخذه خواهد شد. نیت دادن زکات نیز بوقت جدا کردن یا دادن آن ضروری است.

بیرون آوردن یک چهلم اموال بعنوان زکات واجب است. هنگامی که فردی مبلغی را به شخص مستحقی می دهد باید به این قصد باشد که من این مبلغ را بعنوان زکات می دهم اگر اینگونه نبوده و بدون نیت اداء کند تکلیف زکات از وی ساقط نمی شود و مجددا باید آنرا اداء نماید، و آنچه قبلا داده است صدقه نافله محسوب شده و ثواب صدقه نافله به او می رسد. اگر شخصی، مالی را بدون نیت به فرد مستحقی دهد، تا وقتی که آن مال پیش فرد مستحق موجود است می تواند نیت زکات کند اما اگرآن مال از دست وی خارج شده باشد، نمی تواند نیت زکات کند و لازم است که مجددا زکات را اداء نماید. (هندیه ـ عینی و بحر الرائق)

اگر شخصی زکات اموالش را بیرون آورد، در این مورد اختیار دارد که همه را به یک فقیر بدهد یا در میان چندین فقیر تقسیم نماید، فرقی نمیکند که در همان روز تقسیم کند یا تا چندین ماه کم کم تقسیم نماید. (شرح البدایه ج ۲ ص ۹۹)

بهتر است به هر مستحق به اندازه ای بدهد که ما یحتاج آن روز ایشان را کفایت کرده و وی را از طلب کردن در آن روز بی نیاز گرداند. باید به یاد داشت به هر فقیر به اندازه ی یک نصاب کامل، مال دادن مکروه است، گرچند که اداء زکات از ذمه ی شخص ساقط میگردد. و کمتر از آن بدون کراهت صحیح است. (شرح الوقایه ج ۱ ص ۱۹۰ و هکذا فی الهندیه و الهدایه)

اگر شخص متمول به فقیری چیزی بعنوان انعام و یا به عنوان قرض دهد و در دل قصد زکات نمود صحیح است. (فتاوای عالمگیریه ج ۱ ص ۱۷۱)

اگر شخصی زکات اموالش را خودش بین فقرا تقسیم ننمود بلکه جهت تقسیم نمودن به دیگری سپرد باز هم درست است و لو اینکه تقسیم کننده نیت زکات را نکند. (فتاوای هندیه ج ۱ ص ۱۷۱)

اگر شخصی بدون دستور، از جانب خود زکات اموال دیگری را داد، زکات آن شخص اداء نمی گردد و آنچه را که پرداخته نمی تواند از او پس بگیرد. (رد المحتار ج ۲)

اگر شخصی به دیگری بدون اینکه به او پولی بدهد بگوید: «از طرف من فلان مقدار پول بعنوان زکات بین فقرا تقسیم کن» و شخص وکیل هم مطابق با دستور او همان اندازه پول را بعنوان زکات بین فقرا تقسیم کند، زکات آمر اداء میگردد و وکیل میتواند مبلغی که از جانب خود تقسیم نموده است را از آمر بگیرد.(ردالمحتار ج۲)

اگر شخصی به دیگری مبلغی را بدهد که از طرف او بعنوان زکات پرداخت کند، وی مختار است که خودش آنرا در میان فقرا تقسیم نماید یا به دیگری بدهد تا آن را تقسیم کند. اگر این مبلغ را به مادر، پدر و یا خویشاوندان فقیرش دهد درست است و لیکن اگر خودش فقیر است نمیتواند برای خود بردارد. البته اگر به او گفته شده باشد «هر چه میخواهی بکن و به هر کسی که میخواستی بده» آنوقت خودش هم می تواند آن مبلغ را بر دارد. «شرح تنویر ج۱»

مصارف زکات

خداوند متعال فرموده است:

«اِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلفُقَرَاءِ وَ المَسَاکِینَ وَ العَامِلِینَ عَلَیهَا وَ المُوَلَّفَةِ قُلُوبُهُم وَ فِی الرِقَابِ وَ الغَارِمِینَ وَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَ ابنَ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِّنَ اللهِ وَاللهُ عَلِیمٌ حَکِیم».

ترجمه: زکات، مخصوص مستمندان، بیچارگان، گرد آورندگان آن، کسانی که جلب محبتشان برای پذیرش اسلام و سود گرفتن از خدمت و یاریشان به اسلام چشم داشته می شود، آزادی بندگان، پرداخت بدهی بدهکاران، صرف در راه تقویت آئین خدا و واماندگان در راه، و مسافران درمانده و دور افتاده از مال و منال و خانه و کاشانه می باشد. این یک فریضۀ الهی است که جهت مصلحت بندگان خدا مقرر شده است و خدا دانا به مصالح آفریدگان و حکیم در وضع قوانین است. (سوره توبه آیه۶)

ملاحظه میکنیم که قرآن در مورد مصارف زکات، هشت صنف را ذکر نموده است. و لیکن خلیفه دوم مسلمین، حضرت عمر فاروق رضی الله عنه، مؤلفة القلوب (دلجویی شوندگان) را از بین مصارف زکات حذف کرده است. به این دلیل که اسلام و مسلمین دارای نیرو و توان بسیاری بوده و از شوکت و عظمت فوق العاده ای برخوردار شده و دیگر به کسانی که جلب ایشان برای پذیرش اسلام و سود جستن از خدمات و یاری آنها چشم داشته می شود هیچگونه نیازی نبوده است. بنابراین ۷ صنف باقی می ماند که زکات بر آنها صرف می شود و ما اینک تعریف هر صنف را همراه آنچه که از احکام به آنان تعلق میگیرد را بیان می کنیم.

۱ـ فقیر: کسی که مالک کمتر از نصاب است.

۲ـ مسکین: کسی است که اصلا مالک چیزی نیست.

۳ـ عامل: کسی که به جمع آوری زکات و عشر می پردازد یعنی مسئول جمع آوری عشر و زکات مردم است، پس به او از مال زکات به اندازه ی کار آن داده می شود.

۴ـ رقاب: برده گانی که مکاتب (برده ای است که مولایش به او گفته است، در قبال فلان مبلغ تو آزادی) شده اند. و این صنف در عصر حاضر وجود نداشته و لیکن اگر چنین صنفی پیدا شود زکات میتواند بر آن صرف شود.

۵ـ غارم: کسی است که بر ذمۀ ی وی قرض و بدهی بوده و بعد از آنکه قرض خویش را بپردازد، مالک نصاب کاملی نیست. دادن زکات بر قرض دار برای پرداخت قرضش بهتر از دادن زکات برای فقیر است.

۶ـ سبیل الله: فقیرانی اند که همه چیز را تر ک، و خود را در اختیار جهاد در راه خدا (جل شانه) قرار داده اند، یا حُجّاجی اندکه به قصد انجام حج بیرون آمده اند، اما به خاطر آنکه هزینه های سفرشان بالا بوده از رسیدن به بیت الله عاجز مانده اند.

۷ـ ابن سبیل: مسافر درمانده ای است که در وطن خویش دارای مالی است و لیکن مال وی در بین راه به پایان رسیده و دیگر چیزی ندارد که هزینه ی راه و سفر وی باشد. پس دادن زکات بر او جائز بوده تا برای رسیدن به وطن خویش قادر گردد. زکات دهنده مختار است کل مبلغ را به یکی از این اصناف بدهد و یا بین تمامی این افراد تقسیم کند.

افرادیکه دادن زکات به آنها جایز و ناجایزاست.

به افرادیکه دارای ۱۴۰ مثقال نقره و یا ۲۰ مثقال طلا (معادل ۸۷ گرم ۴۷۹ سوت) یا به اندازه قیمت آنها، اموال تجارتی داشته باشند، در اصطلاح شرع، غنی گفته میشود، لذا دادن زکات به چنین اشخاص و نیز گرفتن زکات دیگران برای آنها صحیح نمیباشد. همچنین اگر شخصی علاوه بر ضروریات روزمرّه ی خود، به اندازه نصاب لوازم و اسباب زندگی داشته باشد او هم غنی بوده و پرداختن زکات از اموال خویش بر او واجب میگردد و گرفتن زکات دیگران نیز بر او جایز نمیباشد. (فتاوی هندیه ج۱ ص۱۲۱)

کسیکه به حد نصاب دارایی نداشته باشد بلکه کمتر از آن و یا هیچ چیز حتی به اندازه کفاف یک روز هم نداشته باشد، او فقیر بوده، دادن زکات به این نوع افراد صحیح می باشد. دیگها و فرشهایی که در منازل گذاشته اند و فقط به هنگام عروسی استفاده می شوند جزو ضروریات روزمره زندگی بشمار نمی روند. (ردالمحتار ج۲)

منزل مسکونی، لباس، وسایل کار، لوزم خانگی که عموما مورد استفاده قرار می گیرند جزو ضروریات زندگی بشمار می روند و با این نوع وسایل انسان غنی بحساب نمی آید و لو اینکه بسیار گرانقیمت هم باشند، لذا برای چنین شخصی گرفتن زکات جایز است. (ردالمحتار ج۲)

دادن زکات به شخص کافر جایز نیست، باید زکات حتما به مسلمان پرداخت گردد، حکم صدقه فطر، نذر، کفاره نیز همانند حکم زکات است با این تفاوت که دادن صدقات اعم از صدقه واجبه یا نافله همچون صدقه فطر و غیره به کافر درست است. (مجمع الانهر وکذا بدرالمتقی و الجامع الرموز و در المختار و فخرالدین و الهندیه)

اما دادن زکات به حربی و لو اینکه مستأمن هم باشد بالاتفاق صحیح نیست. (درالمختارج۲ص۳۸۵)

از پول زکات ساختن مسجد، کفن و دفن و پرداخت قرضهای میت و یا صرف منافع عامه صحیح نیست و تا زمانیکه به مستحق آن پرداخت نگردد زکات ادا نمی شود. (شرح تنویر و الهندیه و ردالمحتار و در المختار و مجمع الانهر و کذا عمده الرعایه ج۱ ص۲۸۹ و جامع الرموز ج۱ص۳۳۷)

اما اگر شخصی اراده کرد که زکات خود را در این امور (مانند ساختن مساجد) صرف کند باید اول به فقیری که اهل مصرف باشد اداء کند و سپس به او امر کند که به این امور خیریه صرف کند و اگر چنین باشد هم فقیر و هم کسی که زکات می دهد از ثواب و اجر بسیاری برخوردار می شوند. (بدرالمتقی فی شرح الملتقی ج۱ص۲۲۲)

دادن زکات به پدر، مادر، پدر بزرگ، مادر بزرگ، پدر پدر بزرگ، مادر مادر بزرگ، و … جایز نیست و همچنین دادن به فرزند و نوه و نبیره و ندیده نیز جایز نمیباشد و همچنین دادن آن به همسر هم صحیح نیست. (شرح البدایه ج۱ص۱۸۸)

اگر پدر بچه ی نابالغ غنی باشد، دادن زکات به آن بچه ناجایز است، البته اگر بالغ باشد و خودش غنی نباشد آنوقت دادن زکات به او جایز است. (عالمگیریه ج۱ص۱۸۹ وکذا شرح الیاس و عمده الرعایه و تسهیل الضروری و شمس الدین و مجمع الانهر)

اگر پدر بچه ای کوچک، غنی نباشد اما مادرش غنی باشد، باز دادن زکات به آن بچه صحیح است. (شرح تنویرودرالمختار ج۲ ص۳۸۳)

دادن زکات به خدمتکار منزل، دایه و غیره جایز است البته بشرطیکه بعنوان حقوق نباشد بلکه علاوه برحقوق به انعام و اکرام باشد. (هندیه ج۱ ص۱۲۲)

دادن زکات به بچه رضاعی و مادر رضاعی صحیح است. فرستادن زکات از شهری به شهر دیگر مکروه است، البته اگر در شهری دیگر خویشاوندان او ساکن باشد و یا مردمان آن شهر از این شهر فقیرتر و یا آنها با کاری دینی مشغول باشند آنوقت فرستادن زکات از جایی به جای دیگر مکروه نیست، اما باید توجه داشت که دادن زکات به طلاب علوم دینی و علماء از ثواب بیشتری برخوردار است. (رد المحتار ج۲)

علاوه بر خویشاوندان دادن زکات به برادر، خواهر، برادر زاده، خواهرزاده، دایی، خاله شوهر مادر (ناپدری) زن پدر (نامادری) داماد و غیره جایز است. (مجمع الانهر ج۱ ص۲۲۶ و هندیه ـ صلوه مسعودی هکذا)

هنگام دادن زکات و صدقات، خویشاوندان و بستگان نسبت به بیگانگان بیشتر مورد توجه باید قرار گیرند و هنگام دادن زکات نباید به آنها اطلاع دادکه اینها از اموال زکات است تا مبادا این حرف توهین و بی حرمتی به آنان تلقی شود. در حدیثی آمده است که ارزش و ثواب صدقه دادن، به خویشاوندان نسبت به بیگانگان دو برابراست، یکی اجر صدقه و دیگر اجر حسن سلوک خویشاوندی. سپس هر چه اضافه باشد دادن به همسایگان و اهل محل بهتر است. (مجمع الانهر ج۱ ص۲۲۶ و هندیه و صلوه مسعودی هکذا)

زکات حیوانات چرنده

حیوانات چرنده، حیواناتی هستند که در اکثر مدت سال به چریدن در صحرا مشغولند همچون شتر، گاو و گوسفند. هرگاه نصف سال یا بیشتر از آن را در صحرا بچرند از آنها زکات واجب می شود. مقدار فرض زکات در این حیوانات مختلف است.

زکات شتر

در کمتر از ۵ شتر زکاتی نیست. در ۵ شتر چرنده که سال بر آنها بگذرد، یک گوسفند واجب میگردد.

در ۱۰ شتر ـــــــــ ۲ گوسفند

در ۱۵ شتر ـــــــــ ۳ گوسفند

در ۲۰ شتر ـــــــــ ۴ گوسفند

در ۲۵ شتر ـــــــــ ۱ بنت مخاض (شتری است که سن یک سالگی را کامل نموده و در سال دوم داخل شده باشد. آنرا از این جهت بنت مخاض نامیده اند که مادر آن عادتا به جنینی غیر از آن باردار است)

در ۳۶ شتر ـــــــــ ۱ بنت لبون (شتری است که سن دو سالگی را تمام نموده و وارد سال سوم شده باشد آنرا از این جهت بنت لبون مینامند که مادرش با ولادت غیر آن عادتا دارای شیر است)

در ۴۶ شتر ـــــــــ ۱ حقه (شتری است که سن سه سالگی را تکمیل نموده و وارد سال چهارم شده باشد آنرا از این جهت حقه مینامند که در همچون سنی مورد سواری قرار میگیرد و برآن بار حمل میگردد)

در ۶۱ شتر ـــــــــ ۱ جزعه (در نزد فقهاء شتری است که وارد پنج سالگی شده است و در نزد اهل لغت شتری است که پنج سال را تکمیل و وارد سال ششم شده است)

در ۷۶ شتر ـــــــــ ۲ بنت لبون

در ۹۱ شتر ـــــــــ ۲ حقه

در ۱۲۵ شتر ـــــــــ ۲ حقه ۱ گوسفند

در ۱۳۰ شتر ـــــــــ ۲ حقه ۲ گوسفند

در ۱۳۵ شتر ـــــــــ ۲ حقه ۳ گوسفند

در ۱۴۰ شتر ـــــــــ ۲ حقه ۴ گوسفند

در ۱۴۵ شتر ـــــــــ ۲ حقه ۱ بنت مخاض

در ۱۵۰ شتر ـــــــــ ۳ حقه

در ۱۵۵ شتر ـــــــــ ۳ حقه ۱ گوسفند

در ۱۶۰ شتر ـــــــــ ۳ حقه ۲ گوسفند

در ۱۶۵ شتر ـــــــــ ۳ حقه ۳ گوسفند

در ۱۷۰ شتر ـــــــــ ۳ حقه ۴ گوسفند

در ۱۷۵ شتر ـــــــــ ۳ حقه ۱ بنت مخاض

در ۱۸۶ شتر ـــــــــ ۳ حقه ۱ بنت لبون

در ۱۹۶ شتر ـــــــــ ۴ حقه

در ۲۰۰ شتر ـــــــــ ۴ حقه

در ۲۰۵ شتر ـــــــــ ۴ حقه ۱ گوسفند

در ۲۱۰ شتر ـــــــــ ۴ حقه ۲ گوسفند

در ۲۱۵ شتر ـــــــــ ۴ حقه۳ گوسفند

در ۲۲۰ شتر ـــــــــ ۴ حقه۴ گوسفند

در ۲۲۵ شتر ـــــــــ ۴ حقه ۱ بنت مخاض

در ۲۳۶ شتر ـــــــــ ۴ حقه ۱ بنت لبون

در ۲۴۶ شتر ـــــــــ ۵ حقه

در ۲۵۰ شتر ـــــــــ ۵ حقه

در ۲۵۵ شتر ـــــــــ ۵ حقه ۱ گوسفند

در ۲۶۰ شتر ـــــــــ ۵ حقه ۲ گوسفند

در ۲۶۵ شتر ـــــــــ ۵ حقه ۳ گوسفند

در ۲۷۰ شتر ـــــــــ ۵ حقه ۴ گوسفند

در ۲۷۵ شتر ـــــــــ ۵ حقه ۱ بنت مخاض

در ۲۸۶ شتر ـــــــــ ۵ حقه ۱ بنت لبون

در ۲۹۶ شتر ـــــــــ ۶ حقه

در ۳۰۰ شتر ـــــــــ ۶ حقه

در ۳۰۵ شتر ـــــــــ ۶ حقه ۱ گوسفند

در ۳۱۰ شتر ـــــــــ ۶ حقه ۲ گوسفند

در ۳۱۵ شتر ـــــــــ ۶ حقه ۳ گوسفند

در ۳۲۰ شتر ـــــــــ ۶ حقه ۴ گوسفند

در ۳۲۵ شتر ـــــــــ ۶ حقه ۱ بنت مخاض

در ۳۳۶ شتر ـــــــــ ۶ حقه ۱ بنت لبون

در ۳۴۶ شتر ـــــــــ ۷ حقه

در ۳۵۰ شتر ـــــــــ ۷ حقه

در ۳۵۵ شتر ـــــــــ ۷ حقه ۱ گوسفند

در ۳۶۰ شتر ـــــــــ ۷ حقه ۲ گوسفند

در ۳۶۵ شتر ـــــــــ ۷ حقه ۳ گوسفند

در ۳۷۰ شتر ـــــــــ ۷ حقه ۴ گوسفند

در ۳۷۵ شتر ـــــــــ ۷ حقه ۱ بنت مخض

در ۳۸۶ شتر ـــــــــ ۷ حقه ۱ بنت لبون

در ۳۹۶ شتر ـــــــــ ۸ حقه

در ۴۰۰ شتر ـــــــــ ۸ حقه

در ۴۰۵ شتر ـــــــــ ۸ حقه ۱ گوسفند

در ۴۱۰ شتر ـــــــــ ۸ حقه ۲ گوسفند

در ۴۱۵ شتر ـــــــــ ۸ حقه ۳ گوسفند

در ۴۲۰ شتر ـــــــــ ۸ حقه ۴ گوسفند

در ۴۲۵ شتر ـــــــــ ۸ حقه ۱ بنت مخاض

در ۴۳۶ شتر ـــــــــ ۸ حقه ۱ بنت لبون

در ۴۴۶ شتر ـــــــــ ۹ حقه

در ۴۵۰ شتر ـــــــــ ۹ حقه

در ۴۵۵ شتر ـــــــــ ۹ حقه ۱ گوسفند

در ۴۶۰ شتر ـــــــــ ۹ حقه ۲ گوسفند

در ۴۶۵ شتر ـــــــــ ۹ حقه ۳ گوسفند

در ۴۷۰ شتر ـــــــــ ۹ حقه ۴ گوسفند

در ۴۷۵ شتر ـــــــــ ۹ حقه ۱ بنت مخاض

در ۴۸۶ شتر ـــــــــ ۹ حقه ۱ بنت لبون

در ۴۹۶ شتر ـــــــــ ۱۰ حقه

در ۵۰۰ شتر ـــــــــ ۱۰ حقه

شتر دارای پشم مانند شتر بی پشم است و شتر بختی و شتر عربی در حکم یکسان است. (هدایه ج۱ ص۱۴) شتری که بعنوان زکات داده می شود باید ماده باشد زیرا دادن نر جایز نیست اگر نر داده شود باید قیمت شتر نر وآن مقداری که شتر ماده از او بیشتر است (ما به التفاوت) باید پرداخت شود. بخلاف گاو و گوسفند که در آنها نر و ماده مساوی است. (درالمختارج۲ص۳۰۴)

زکات گاو

در کمتر از ۳۰ گاو زکاتی نیست.

در ۳۰ گاو ـــــــــ یک تبیع یا تبیعه است (تبیع گاو نری است که وارد سال دوم از عمرش گردیده باشد، تبیعه ماده ی آن است)

در ۴۰ گاو ـــــــــ یک مسن یا مسنه (مسن گاو نری است که وارد سال سوم از عمرش گردیده باشد، و مسنه ماده ی آن است)

در ۴۱ گاو ـــــــــ یک مسن و یک چهلم قیمت مسن

در ۴۲ گاو ـــــــــ یک مسن و دو چهلم قیمت مسن

در ۴۳ گاو ـــــــــ یک مسن و سه چهلم قیمت مسن

در ۴۴ گاو ـــــــــ یک مسن و چهار چهلم قیمت مسن

در ۴۵ گاو ـــــــــ یک مسن و پنج چهلم قیمت مسن

در ۴۶ گاو ـــــــــ یک مسن و شش چهلم قیمت مسن

در ۴۷ گاو ـــــــــ یک مسن و هفت چهلم قیمت مسن

در ۴۸ گاو ـــــــــ یک مسن و هشت چهلم قیمت مسن

در ۴۹ گاو ـــــــــ یک مسن و نه چهلم قیمت مسن

در ۵۰ گاو ـــــــــ یک مسن و ده چهلم و یا به عبارتی یک چهارم قیمت مسن

در ۵۱ گاو ـــــــــ یک مسن و یازده چهلم قیمت مسن

در ۵۲ گاو ـــــــــ یک مسن و دوازده چهلم قیمت مسن

در ۵۳ گاو ـــــــــ یک مسن و سیزده چهلم قیمت مسن

در ۵۴ گاو ـــــــــ یک مسن و چهارده چهلم قیمت مسن

در ۵۵ گاو ـــــــــ یک مسن و پانزده چهلم قیمت مسن

در ۵۶ گاو ـــــــــ یک مسن و شانزده چهلم قیمت مسن

در ۵۷ گاو ـــــــــ یک مسن و هفده چهلم قیمت مسن

در ۵۸ گاو ـــــــــ یک مسن و هجده چهلم قیمت مسن

در ۵۹ گاو ـــــــــ یک مسن و نوزده چهلم قیمت مسن

از ۶۰ تا ۶۹ گاو دو رأس گوساله تبیع یا تبیعه

از ۷۰ تا ۷۹ گاو یک رأس گوساله تبیع یا تبیعه و یک رأس گوساله مسن یا مسنه

از ۸۰ تا ۸۹ گاو دو رأس گوساله مسن یا مسنه

از ۹۰ تا ۹۹ گاو سه رأس گوساله تبیع یا تبیعه

از ۱۰۰ گاو دو رأس گوساله تبیع یا تبیعه و یک رأس گوساله مسن یا مسنه

پس بهمین ترتیب فرض با افزوده شدن هر ده گاو از یک تبیع به یک مسنه تغییر میکند. حکم گاومیش مانند حکم گاو است.

زکات گوسفند و بز

در کمتر از ۴۰ رأس گوسفند زکاتی نیست. در چهل (۴۰) گوسفند چرنده که سال بر آنها بگذرد تا صد و بیست (۱۲۰) گوسفند، یک رأس گوسفند زکات باید داده شود. در صد و بیست و یک (۱۲۱) تا دویست (۲۰۰) گوسفند، دو گوسفند واجب میگردد. در دویست و یک (۲۰۱) گوسفند، سه گوسفند است. و در چهار صد (۴۰۰) گوسفند، چهار گوسفند است، سپس در هر صد گوسفند، یک رأس گوسفند اضافه می شود. بز مانند گوسفند دنبه دار و میش بوده و حکم هر سه یکی است. در زکات گوسفند؛ گوسفند یک ساله محسوب می شود نه شش ماهه. در زکات میان گوسفند نر و ماده هیچ تفاوتی نیست.

زکات اسب

در اسب و قاطر (ستور) و الاغ، و در بچه های شتران و در گوساله ها و در چهار پایانی که کارگر هستند و نیز در چهار پایانی که از خانه تغذیه کرده و در صحرا نمیچرند، هیچگونه زکاتی نیست. و همچنین در چهار پایانی که بعد از وجوب زکات تلف می شوند، و یا در مواردی که آنها میان آنها دو نصاب قرار می گیرند زکاتی نمی باشد. در الاغ و قاطر و همچنین وسیله های نقلیه، همچون اتومبیل و موتور سیکلت و غیره زکات واجب نیست والله اعلم. زیرا رسول اکرم صلی الله علیه و سلم می فرمایند: درباره زکات الاغ و قاطر از طرف خدای تعالی حکمی بر من نازل نشده است. اما اگر وسیله های نقلیه برای تجارت باشد در آن زکات واجب میگردد زیرا در این صورت مانند سایر اموال تجارت تعلق زکات بمالیت آن است. (در المختار و مجمع الانهر و جامع الرموز و شرح الیاس و جامع المسائل)

اگر اسبها تنها نر باشند یا تنها ماده، زکات در آنها واجب نیست و روایتی از امام ابوحنیفه رحمه الله منقول است که در اسبان نر خالص نیز زکات واجب است در صورتیکه سائمه باشند.

زکات محصولات کشاورزی و زراعتی و میوه ها

محصولات کشاورزی و میوه جات نصابی ندارند. لذا بجز هیزم و نی و علف از همه ی آن چیزهایی که از زمین می روید زکات واجب است چه کم باشد و چه زیاد. و مراد از نی ای که در آن عشر واجب نیست نی بوریا است. اما در نیشکر یا نی ای که آن را قصب الذریره گویند عشر واجب است. زکات محصولات زراعتی در زمین های عشری بر مقیاس عشر (یک دهم) یا نصف عشر (یک بیستم) است.

در کاه سفید و برگ درخت خرما عشر واجب نیست. (جامع المسائل ص۲۱)

و در زمین های خراجی عشر گرفته نمی شود بلکه به خراج آن اکتفا کرده می شود. در محصول زمینی که با آب آسمان و سیلاب سیراب می شود بدون شرط نصاب عشر واجب می شود. و در زمینی که با سطل بزرگ یا سطل کوچک سیراب ساخته می شود؛ نصف عشر واجب می گردد. در عشر، کامل بودن نصاب، گذشتن سال، عاقل، بالغ آزاد و مالک زمین بودن شرط نیست بخلاف زکات که این شروط در آن ضروری است. زیرا زکات بر مالک واجب می شود و عشر در محصول.

قبل از پدید آمدن محصول، دادن عشر جایز نیست.(هندیه ج ۱ ص۱۸۶ و در المختار و رد المحتار)

پیش از دادن عشر، اجرت آبیاری و مزد کارگر و دیگر مصارف جانبی آن را نباید جدا کرد. کسی که صاحب زمین خراجی است قبل از دادن خراج، خوردن غله بر او حرام است همچنین در زمین های عشری قبل از دادن عشر خوردن از آن حلال نمی باشد و اگر بخورد باید ضامن شود. (مجمع الانهر ج ۱ ص ۲۱۹ وکذا فی العالمگیریه ج ۱ ص ۱۸۷)

و اگر یاغیها (راهزنان) در مسیر راه؛ خراج، عشر و زکات کسی را گرفتند، نباید دوباره از آنها اخذ نمود.

در عسل تولید شده در زمین عشری عشر واجب است. در عسل و ثمره و میوه ای که از کوه حاصل می گردد عشر واجب است نزد امام ابوحنیفه رحمه الله و از ابو یوسف رحمه الله روایت شده که چیزی در آن واجب نیست. و در شرح تنویر آمده است که اگر در زمین عشری یا در کوه و جنگل، عسلی پیدا شود از آن عشر واجب میگردد. (شرح تنویر ج ۲ ص ۷۱ عالمگیریه ج ۱ ص۱۸۶)

در یک زمین، عشر و خراج با هم جمع نمی شوند. (مجمع الانهر ج ۱ ص ۲۱۹)

در زمین موقوفه عشر واجب است. (رد المحتار ج۲)

در این مورد که پرداخت یک دهم یا یک بیستم محصول زمین، بر مالک زمین است، یا بر مالک محصول است اختلاف نظر میباشد. البته باید دانست که عشر آن بر مالک محصول است اگر زمین را بطور اجاره گرفته باشد، دادن عشر بر عهده ی مستأجر است اما اگر کشاورز، زمین را بطور اشتراکی، نصف یا ثلث کاشته باشد پس بر هر یک از آنها، عشر به اندازه سهم خویش واجب میگردد (شرح تنویر ج ۲ ص ۸۸)

 بوته های که فقط جهت گرفتن  بذر کاشته می شوند مانند بذر کدو، هندوانه، خربزه، و غیره … عشر واجب نیست (عالمگیریه ج ۱ ص۱۸۶)

در حبوبات، سبزیجات، میوه جات، گلها و غیره عشر واجب است. (فتاوای عالمگیریه ج ۱ ص۱۲۰) در میوه هایی که از درختان بی صاحب و وحشی جمع آوری می شوند عشر واجب است. (فتاوای عالمگیریه ج ۱ص ۱۸۶)

اگر شخصی در منزل خویش نخل یا سبزیجات و یا چیز دیگری را بکارد در محصول آن عشر لازم نیست. (رد المحتار ج ۲ و عالمگیریه ج ۱ص۱۸۶) اگر شخصی، محصول زمینی را به دیگری بفروشد، اگر آن زراعت به پایان رسیده باشد پس عشر آن بر عهده بایع است اما اگر نرسیده باشد و مشتری آن محصول را تا وقت رسیدن در زمین گذاشته باشد آنوقت عشر آن بر عهده ی مشتری میباشد. (هندیه ج۱ ص۱۸۷)

در گردو، بادام، زیره، گیشنیز (گیاهی است یک ساله دارای گلهای سفید و چتری از جمله سبزی های خوردنی است، خام، پخته آن خورده می شود دانه های آن نیز خوشبو است گشنیج و گشنیز هم گفته می شود. عمید) عشر واجب است.

زکات معادن و گنجها

در معادن طلا و نقره و آهن و سیماب، که در زمین های خراجی یا عشری یافت شده است، دادن یک پنجم آن واجب است و ما بقی آن، از آن یابنده خواهد بود. و در فیروزه و مروارید و عنبر هیچگونه خمسی نیست. (در المختار و مجمع الانهر و هدایه)

زیرا حضرت رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است: در سنگ، خمس نیست. در چشمه، قیر و گوگرد و نفت و غیره در صورتی که از زمین عشری درآمده باشد چیزی واجب نیست، زیرا قیر و امثال آن از رویندگی زمین نیست بلکه همانند آب است که از چشمه خارج می گردد و بر مالک چشمه خراج است در صورتی که چشمه مذکور در زمین خراجی باشد اما این وقتی است که حریم آن قابل زراعت باشد. (مجمع الانهر کما فی بدر المتقی فی شرح الملتقی ج۱ص۲۱۹)

اگر کسی در خانه خود معدنی یابد در آن چیزی واجب نیست و این قول ابوحنیفه رحمه الله است و نزد صاحبین رحمه لله عنهما در آن خمس واجب است. (مختصرالوقایه ـ جامع الرموز)

زکات طلا و نقره

طلا و نقره اگر به حد نصاب برسند از آنها زکات واجب می گردد. نصاب زکات در طلا ۲۰ مثقال و در نقره ۲۰۰ درهم است لذا اگر کسی مالک نصابی از طلا و نقره گردید، از آنچه که به نصاب رسیده است، دادن ربع عشر (یک چهلم) بعنوان زکات فرض میباشد. پس در بیست مثقال از طلا، نیم مثقال واجب است چه آن طلاها زیور باشند یا غیر زیور یعنی طلای ساخته شده باشد یا خالص. (فتاوای هندیه ج۱ ص۱۷۸)

و در ۲۰۰ درهم نقره، دادن پنج درهم به عنوان زکات واجب است. طلای ناخالص در حکم طلای خالص است، چنانچه طلا بر آن غالب باشد. و همچنین نقره ی ناخالص نیز در حکم نقره خالص است، اگر نقره بر آن غالب باشد. اما اگر ناخالص بر آن غالب باشد، پس طلا و نقره در حکم کالای تجارتی است.

مالک نصاب مختار است در زکات طلا و نقره، قطعه ای از طلا و نقره را بر اساس وزن خارج نماید و یا اینکه میتواند قیمت مقدار زکات را با پول رایج کشور محاسبه نموده و آن را بپردازد. و یا مختار است کالا یا چیز معینی را بعنوان زکات آن طلا و نقره، پرداخت کند.

زکات اسکناس و پول از نصاب نقره محاسبه می شود. یعنی قیمت ۲۰۰ درهم نقره هرچه باشد، آن مقدار بعنوان نصاب برای پول تعیین میگردد. طلا با نقره جمع می شود هنگامی که هر دو به نصاب نرسیده باشد. نزد ابوحنیفه رحمه الله طلا با نقره از نظر قیمت جمع میگردد و در نزد صاحبین از نظر اجزا. ثمره ی اختلاف در این صورت ظاهر می شودکه، شخصی مثلا دارای ۱۰۰ درهم نقره و ۵ مثقال طلا باشد و قیمت آن به ۱۰۰ درهم می رسد پس بر شخص مذکور نزد امام ابوحنیفه رحمه الله زکات واجب است نه نزد صاحبین. (تسهیل الضروری فی مسائل قدوری)

از ۲۰ مثقال الی ۲۳ مثقال طلا، نیم مثقال طلا واجب می شود.

از ۲۴ الی ۲۷ مثقال طلا، نیم مثقال و یک پنجم قیمت نیم مثقال طلا

از ۲۸ الی ۳۱ مثقال طلا، نیم مثقال و دو پنجم قیمت نیم مثقال طلا

از ۳۲ الی ۳۵ مثقال طلا، نیم مثقال و سه پنجم قیمت نیم مثقال طلا

از ۳۶ الی ۳۹ مثقال طلا، نیم مثقال و چهار پنجم قیمت نیم مثقال طلا

در ۴۰ الی ۴۳ مثقال طلا، یک مثقال کامل واجب می شود.

در ۴۴ الی ۴۷ مثقال طلا، یک مثقال و قیمت یک دهم یک مثقال

در ۴۸ الی ۵۱ مثقال طلا، یک مثقال و قیمت دو دهم یک مثقال

در ۵۲ الی ۵۵ مثقال طلا، یک مثقال و قیمت سه دهم یک مثقال

در ۵۶ الی ۵۹ مثقال طلا، یک مثقال و قیمت چهار دهم یک مثقال

در ۶۰ الی ۶۳مثقال طلا، یک مثقال و قیمت پنج دهم یک مثقال

در ۶۴ الی ۶۷مثقال طلا، یک مثقال و قیمت شش دهم یک مثقال

در ۶۸ الی۷۱ مثقال طلا، یک مثقال و قیمت هفت دهم یک مثقال

در ۷۲ الی۷۵ مثقال طلا، یک مثقال و قیمت هشت دهم یک مثقال

در ۷۶ الی ۷۹ مثقال طلا، یک مثقال و قیمت نه دهم یک مثقال

در ۸۰ الی ۸۳ مثقال طلا، دو مثقال کامل واجب می شود

در ۸۴ الی ۸۷ مثقال طلا، دو مثقال و یک دهم قیمت یک مثقال

در ۸۸ الی۹۱ مثقال طلا، دو مثقال و دو دهم قیمت یک مثقال

در ۹۲ الی ۹۵ مثقال طلا، دو مثقال و سه دهم قیمت یک مثقال

در ۹۶ الی ۹۹ مثقال طلا، دو مثقال و چهار دهم قیمت یک مثقال

در ۱۰۰ مثقال طلا، دو نیم (۵/۲) مثقال واجب می شود.

زکات نقره

در کمتر از ۲۰۰ درهم (نقره) زکاتی نیست. در هر ۲۰۰ درهم ۵ درهم واجب می شود. هر ۲۰۰ درهم برابراست با۱۴۰مثقال نقره.

از ۲۰۰ الی ۲۳۹ درهم، ۵ درهم واجب می شود. (۵/۳ مثقال)

از ۲۴۰ الی ۲۷۹ درهم، ۶ درهم واجب می شود

از ۲۸۰ الی ۳۱۹ درهم، ۷ درهم واجب می شود

از ۳۲۰ الی ۳۵۹ درهم، ۸ درهم واجب می شود

از ۳۶۰ الی ۳۹۹ درهم، ۹ درهم واجب می شود

از ۴۰۰ الی ۴۳۹ درهم، ۱۰ درهم واجب می شود(۷ مثقال)

از ۴۴۰ الی ۴۷۹ درهم، ۱۱ درهم واجب می شود

از ۴۸۰ الی ۵۱۹ درهم، ۱۲ درهم واجب می شود

از ۵۲۰ الی ۵۵۹ درهم، ۱۳ درهم واجب می شود

از ۵۶۰ الی ۵۹۹ درهم، ۱۴ درهم واجب می شود

زکات مال ضمار

مال ضمار مالی است که هنوز در ملک شخص قرار دارد و لیکن دسترسی به آن برایش متعذر و دشوار است. به طور مثال، شخصی به دیگری مالی را قرض میدهد اما قرض دهنده شاهدی بر مدعای خود ندارد، سپس آن قرض را بعد از مدتی دریافت می کند. همچنین اگر مال کسی غصب شده باشد و او بر اقامه ی گواه علیه غاصب قادر نبود، سپس خود غاصب بعد از مدتی مالش را به وی برگرداند، آن مال؛ مال ضمار به حساب می آید. همینگونه است کسیکه مال خویش را گم کرده، سپس آنرا بعد از مدتی بیابد. همچنین اگر مال وی مصادره شده باشد، سپس بعد از مدتی آنرا مجددا به دست آورد، و یا اگر مالی را در مکانی دفن کرند، اما مکان آنرا فراموش نماید سپس آنرا بعد از مدتی پیدا کند، همگی از جمله مال ضمار محسوب میشوند. در مال ضمار پرداخت زکات سالهای گذشته آن واجب نمی گردد. بر مال گم شده زکاتی نیست.

زکات عروض

آنچه غیر از طلا و نقره و حیوان است، عرض (کالا) نامیده شده و جمع آن عروض میباشد. زکات عروض با شروط آتی واجب می گردد. ۱ـ مالک عروض میبایست نیت تجارت داشته باشد. ۲ـ قیمت عروض تجارت به حد یک نصاب از طلا یا نقره برسد. تاجر مسلمان آنچه را که از کالای تجارتی مالک است بهنگام تمام شدن سال تجاری باید حساب کند پس اگر قیمت آن بر حساب نرخ بازار به یک نصاب رسید زکات آنرا بپردازد یعنی اینکه ربع عشر (یک چهلم) آنرا به جهت زکات بیرون آورده و اگر قیمت کالا به یک نصاب از طلا یا نقره نرسید پس زکاتی در آن نیست. اگر چنانچه شخص، مالک زمین یا مالک غیر منقول دیگر یا حیوانی بود که در آن نیت تجارت کرده باشد، پس زمان وجوب زکات، از وقتیست که عملا آغاز به تجارت کرده است.

اموالی که در آنها زکات واجب نیست

در مال گم شده زکات واجب نیست. (هندیه ج۱ص۱۷۴)

اگر شخصی به شخص دیگری قرض دهد و شخص قرض گیرنده منکر شده و قرض دهنده نیز هیچ گواهی نداشته باشد بر قرض دهنده، زکات این قرض ها لازم نمیگردد اما اگر قرض دهنده گواهی داشته باشد بر او اداء زکات لازم است. (هندیه ج۱ ص۱۷۴)

در منزل مسکونی، البسه، اثاثیه منزل، وسایل نقلیه (مانند ماشین، موتور، اسب و غیره) زکات واجب نیست. (هندیه المسمی بالعالمگیریه ج۱ص۱۴۵)

در حوزه های علمیه، پرداخت حقوق آشپز و شاطر حوزه از عشر و زکات جایز است. در کتب و ابزار کارکه برای تجارت نباشند زکات لازم نیست. (عالمگیریه ج۱ ص۱۴۵)

اگر شخصی به اندازه نصاب زکات، پول دارد اما همین اندازه مقروض است بر او زکات واجب نیست. (فتاوای هندیه ج۱ ص۱۴۵)

از قفسه هایی که در مغازه ها جهت گذاشتن اجناس استفاده میشود و از یخچالهایی که در مغازه ها از آن استفاده می شود و برای فروش نیستند زکات واجب نیست.

صدقه فطر

صدقه ی فطر صدقه ای است که مسلمانان آن را در روز عید فطر از مال خویش برای نیازمندان می پردازند؛ بجهت پاک سازی نفس خویش و جبران نقصانی که ممکن است از وی به هنگام روزه داری صادر شده باشد. عبدالله ابن عباس رضی الله عنهما می فرماید: رسول خدا صلی الله علیه و سلم زکات فطر را به بعنوان پاک سازنده ی روزه دار از بیهودگی، بد زبانی و به عنوان طعمه ای برای مساکین مقرر نموده و آن را واجب گردانده است. برای وجوب صدقه شرط نیست که شخص بالغ یا عاقل باشد، بلکه صدقه فطر از مال کودک و دیوانه نیز بیرون آورده میشود اگر چنانچه این دو مالک نصاب باشند. بر مسافر نیز صدقه فطر واجب است، اما بر عبد و کافر واجب نیست. (جامع الرموز ج ۱ ص۳۴۳) صدقه فطر از طلوع فجر صادق عید فطر واجب می گردد. اگر شخصی قبل از طلوع فجر صادق درگذشت،

بر او صدقه فطر واجب نیست، لذا نباید از اموالش پرداخت گردد. بهتر است قبل از حرکت به طرف عیدگاه صدقه فطر ادا شود، اگر آنوقت پرداخت نشد بعدا باید پرداخت گردد اما به تأخیر انداختن آن از وقت نماز عید، مکروه است مگر در صورتی که این تأخیر به جهت عذری باشد. اگر شخصی صدقه ی فطرخود را قبل از روز عید یعنی در ماه مبارک رمضان اداء کند جائز بوده و پرداخت دوباره ی آن لازم نمیگردد. با به تأخیر انداختن صدقه فطر از ایام عید، از ذمۀ شخص ساقط نمیگردد. (شرح البدایه ـ جامع الرموز ـمجمع الانهر)

بر زن، پرداخت صدقه فطر بچه ها، مادر، پدر، شوهر، و غیره واجب نیست البته بر مرد واجب است. برای مرد واجب نیست که صدقه فطر زنش را بپردازد اما اگر از طرف وی داوطلبانه ادا کند جایز است و برای مرد جایز نیست که صدقه فطر خود را به زن خویش یا زن به شوهر خود بدهد. همچنین بر مرد واجب نیست که صدقه فطر را از طرف فرزندان بالغ فقیر خویش بپردازد اگرچنانچه عاقل بودند و لیکن اگر هدیه و بطور داوطلبانه دهد جایز است اما اگر چنانچه اولاد کبیر فقیرآن دیوانه بودند پس بر وی واجب است که صدقه ی فطر از طرف ایشان پرداخت گردد. اگر بجای صدقه ی فطر، گندم،آرد گندم یا سویق داد دقت کند که ۲ کیلو باشد اما اگر بیشتر باشد بهتر است (اگر جو یا آردجو داد باید ۲ برابر باشد) صدقه ی فطر برای هر نفر از گندم وآرد آن نصف صاع است که تقریبا ۲کیلو میباشد و از جو و خرما یک صاع است که تقریبا ۴ کیلو می باشد و اگر قیمت نصف صاع گندم و یا قیمت یک صاع خرما را دهد صحیح است. اگر بغیر از گندم و جو از حبوبات دیگری همچون نخود، ذرت و ماش و عدس و غیره دهد باید همان مقدار بدهد که قیمت آنها به مقدار گندم و جو برسد. اگر بجای گندم و جو قیمت آنها را بدهد بهتراست. اگر شخصی صدقه ی فطر خود را به یک فقیر یا بیشتر از یک فقیر بدهد و یا اینکه صدقه ی فطر چند کس را به یک نفر مسکین اعطاء کند در هر دو صورت جائز میباشد بشرطیکه آن کس مستحق صدقه و زکات باشد.

مستحقین صدقه ی فطر مستحقین زکات اند (یعنی به هر کس که دادن زکات جایز باشد دادن صدقه ی فطر نیز جایز است).

اولا و آخرا به بارگاه خداوند سبحانه و تعالی شکر گذارم، زیرا این اوست که بفضل و توفیق وی نیکویی ها انجام می پذیرد. از خوانندگان می خواهم چنانچه از نقص و اشتباهی آگاه گردیده اند به بزرگواری خویش مرا از آن با خبر سازند و از خدای متعال مسئلت دارم که مرا به پیمودن راه درست توفیق داده و در روز معاد با پیامبر عزیزمان حضرت محمد صلی الله علیه و سلم و دیگر بزرگواران محشور بدارد.

نویسنده: نورمراد طلائی/حوزه علمیه عرفانیه عرفان آباد