خاندان سید محمّد یوسُف حسین‌ پور فرزند سید محمّد کریم بن شهید ملا سید غلام محمد بن سید محمد نور می‌باشد؛ این خاندان در منطقه به سادات حسینی مشهور می‌باشند. بزرگان این خانواده همواره به دعوت و اصلاح مردم مشغول بوده‌اند؛ درخشان‌ترین چهره‌ی این خاندان، مولانا سید عبدالواحد شاه گشتی مشهور به حضرت صاحب می‌باشد؛ […]

خاندان

سید محمّد یوسُف حسین‌ پور فرزند سید محمّد کریم بن شهید ملا سید غلام محمد بن سید محمد نور می‌باشد؛ این خاندان در منطقه به سادات حسینی مشهور می‌باشند. بزرگان این خانواده همواره به دعوت و اصلاح مردم مشغول بوده‌اند؛ درخشان‌ترین چهره‌ی این خاندان، مولانا سید عبدالواحد شاه گشتی مشهور به حضرت صاحب می‌باشد؛ وی فرزند شهید ملا سید غلام محمد و عموی مولانا محمد یوسف می‌باشد. یوسف به سال ۱۳۴۹ هـ.ق./ ۱۳۰۹ شمسی در شهر گشت متولد شد. هنوز به نوجوانی نرسیده بود که پدر گرامی‌اش را از دست داد و دو سالی از این حادثه‌ی تأسف بار نگذشته بود که از دامان پر مهر و محبت مادر نیز محروم شد و طعم تلخ یتیمی را کاملاً چشید. خود می‌گوید: مادرم را فقط به اندازه‌ای یاد دارم که برای من دعای خیر می‌کرد و تأثیر دعاهایش را در زندگیم احساس نمودم.
در دامان عمویش حضرت صاحب پرورش یافت؛ از همان دوران کودکی آثار رشد و سعادت در وی نمایان بود.

بالای سرش ز هوشمندی /٭/ می‌تـافـت سـتاره‌ی بلـنـدی

تحصیلات ابتدایی

تحصیلات ابتدایی را تا کلاس چهارم دبستان خواند. در سال ۱۳۵۸ (هـ.ق.) همزمان با تأسیس مدرسه‌ی عین العلوم گُشت توسط عموی بزرگوارش حضرت مولانا سید عبدالواحد، معروف به «حضرت صاحب» (از شاگردان مفسر بزرگ، مولانا حسین‌علی)،  وارد این مدرسه گردید و دروس ابتدایی و مقدماتی را تا کتاب کنزالدقائق و کافیه نزد ایشان به اتمام رساند.

تحصیلات عالی

سپس مولانا، با مشورت عموی بزرگوارش، برای گذراندن تحصیلات عالی به پاکستان ـ که تازه به استقلال رسیده بود ـ سفر نمود. ابتدا به مدت یک سال در مدرسه‌ی دارالهدى ٹیڈی به تحصیل پرداخت؛ سپس هنگامی که متوجه شد علمای پاکستان، مدرسه‌ای همطراز دارالعلوم دیوبند در شهر ٹنڈو اللهیار، به نام دارالعلوم تأسیس نموده‌اند و برخی علمای بلندپایه‌ی هند بدان‌جا آمده‌ا‌‌ند، به آن مدرسه رفت و به مدت سه سال از محضر اساتید آن‌جا بهره‌ها برد. در سال ۱۳۷۳ (هـ.ق.) به مدرسه‌ی قاسم‌العلوم ملتان رفته و دوره‌ی حدیث را در آنجا گذراند. در این زمان مولانا موسى خان بازی با ایشان همکلاس بود که جمعاً شرکای دوره‌ی حدیث ۲۷ نفر بودند.
ایشان در سال ۱۳۷۴ (هـ.ق.) دوره‌ی تخصص فی الحدیث النبوی را در جامعه العلوم الإسلامیه نیوٹاون کراچی ـ که در همان سال تأسیس شده بود، گذراند؛ در این دوران امور داخلی مدرسه را نیز بر عهده داشت.
درس تفسیر را نیز از محضر مفسّر بزرگ، مولانا عبدالله درخواستی (شاگرد رشید مولانا حسینعلی) فرا گرفت.

اساتید مشهور

از مهم‌ترین اساتید وی می‌توان علمای بزرگوار ذیل را نام برد:
۱ . مولانا سید عبدالواحد گشتی معروف به حضرت صاحب،
۲ . شیخ التفسیر حضرت مولانا عبدالله درخواستی،
۳ . محدث العصر علامه سید محمد یوسف حسینی بنوری،
۴ . شیخ الحدیث مولانا عبدالخالق ملتانی،
۵ . مولانا مفتی محمود،
۶ . مولانا بدرعالم میرتهی،
۷ . مولانا عبدالرشید نعمانی،
۸ . مولانا اشفاق الرحمن کاندهلوی،
۹ . مولانا عبدالحق نافع،
۱۰ . مولانا عبدالعزیز کاملپوری.

شاگردان:

بسیاری از علمای در ایران و افغانستان از شاگردان مستقیم یا بالواسطه ایشان هستند و بدین جهت به حق به وی لقب استاد العلماء داده شده است.
از مشهورترین شاگردان وی می توان به افراد زیر اشاره کرد:
مولانا محمد دهقان حفظه الله، مولانا عبدالکریم حسین پور، مولانا محمدعیسی سیدی پور، شهید مولانا عبدالملک ملازاده، مولانا عبدالقادر سیدزاده، مولانا فضل الله رئیسی، مولانا عبدالصمد غیاثی، مولانا عبدالغنی بدری، مولانا راشد بندار، مولانا محمد دادرس،

فعالیت‌های مذهبی و اجتماعی

حضرت صاحب قبل از این که به حق‌آباد هجرت کند، طی نامه‌ای به مولانا دستور می‌دهد که بعد از فراغت، فوراً به گُشت برگردد. مولانا حسین‌پور امتثال امر نموده و از علامه بنوری برای بازگشت به وطن، اجازه می‌خواهد؛ علامه بنوری چون نبوغ و استعداد علمی و امتیازات خدادادی را در وی مشاهده کرده است، می‌فرماید: «یوسف! در اینجا بمان!» مولانا جریان نامه را بیان می‌کند. به ناچار استاد بزرگوار با دل ناخواسته با او خداحافظی می‌کند و می‌گوید: «نمی‌توان پسر مردم را مجبور به ماندن نمود.»
وقتی که مولانا به گُشت میرسد، حضرت صاحب سرپرستی مدرسه و مسجد را به او می‌سپارد و خود به حق‌آباد هجرت ‌می‌کند.

خـدای جهـان را هـزاران سپاس /٭/ که گوهر سپرده به گوهر شناس ایشان

در همان ابتدا با پشت‌کار و جدیت، با استفاده از راهنمایی‌های حضرت صاحب و علامه بنوری فعالیت خویش را آغاز نمود و مدرسه را بیش از پیش ترقی داد تا جایی که در آن زمان به عنوان یگانه‌ی مدرسه‌ی دینی فعال در بلوچستان یاد می‌شد. و مدیریت این مدرسه را به مدت ۶۳ سال برعهده داشت و تدریس علوم قرآن و حدیث می پرداخت.
مولانا حسین پور مبتکر جشن‌های دانش آموختگی مدارس دینی اهل سنت در بلوچستان بودند؛ به ابتکار وی، برای اولین بار در بلوچستان، جشن فارغ التحصیلی و دستاربندی طلاب عین‌العلوم، در سال ۱۳۹۰ (هـ.ق.)، با حضور علمای طراز اول بلوچستان؛ هم‌چون حضرت مولانا سید عبدالواحد، معروف به «حضرت صاحب»، رهبر مذهبی اهل سنت حضرت مولانا عبدالعزیز ملازاده، مولانا محمد شهداد سراوانی، مولانا عبدالعزیز ساداتی، مولانا قمرالدین ملازهی، مولانا محمد عمر سربازی، مولانا محمد ابراهیم دامنی، مولانا نظرمحمد دیدگاه و… برگزار گردید که در نوع خودش بی نظیر بود و شاید بعد از روی کار آمدن صفویه، اولین جشن دانش آموختگی طلاب اهل سنت در ایران باشد.
نیز از ابتکارات وی می‌توان به پایه‌گذاری شورای هماهنگی مدارس دینی اهل سنت استان سیستان و بلوچستان اشاره نمود که  دبیر کلی این شورا برعهده داشت. اوّلین جلسه‌ی شورا نیز به ریاست ایشان در مدرسه‌ی علوم دینی عین العلوم گشت با حضور علمای استان از جمله مولانا محمد شهداد سراوانی، مولانا تاج محمد بزرگزاده، مولانا محمد عمر سربازی، مولانا عبدالرحمن چابهاری، مولانا مفتی خدانظر (به نمایندگی از مولانا عبدالعزیز) و… برگزار و تصمیمات اوّلیه‌ی این شورا اتخاذ گردید.
مولانا محمّد یوسف، از مشاوران ارشد مولانا عبدالعزیز در امور مذهبی، اجتماعی و سیاسی بود و به هنگام تدوین قانون اساسی در مجلس خبرگان رهبری در تهران ، حدود چهار الى پنج ماه ایشان را همراهی کرد.
بیش‌تر وقت ایشان صرف فعالیت‌های اجتماعی، دیدارهای مردمی و حل و فصل اختلافات قومی و مذهبی می‌شد؛ به حق از مصلحان بزرگ بلوچستان بود و درصد زیادی از امنیت استان سیستان و بلوچستان مرهون زحمات ایشان و علمای هم‌فکر ایشان است که آرامش خود را فدای راحتی مردم نموده‌ا‌‌ند.

ویژگی‌های اخلاقی

مولانا زندگی بسیار ساده‌ا‌‌ی داشت. خانه‌اش بسیار ساده بود. لباس معمولی و ساده بر تن داشت. کسی که مقام والای علمی و شهرت ایشان را شنیده و برای اوّلین بار ایشان را می‌دید، او را نمی‌شناخت. کارهایش را خود انجام می‌داد. از میهمانان پذیرایی می‌کرد. به کارهای کشاورزی می‌پرداخت. جهت جمع‌آوری کمک‌های مردمی برای مدرسه، شخصاً به مناطق مختلف می‌رفت. نمی‌پسندید که کسی برای استقبال وی از جای برخیزد. با کارهای ناروا، به شدت برخورد می‌نمود. با وجود این که مدیر حوزه‌ی‌ علمیه بود، اما برای خود هیچ‌گونه مزایای خاصی را قایل نبود، حتى دفتر مدیریت جداگانه‌ای نداشت. تا کسی با وی سخن نمی گفت، سکوت اختیار می‌نمود. احترام علما را – هر چند که شاگردان خودش بودند – به جای می‌آورد؛ بسیار پیش آمده که کفش‌های آنان را راست نموده است. به نماز شب، دو رکعت بعد از وضو و تلاوت قرآن پایبند بود. وی بسیار متواضع، ساده‌زیست و به دور از هر نوع تکلف بود. اکثراً در منزل مشغول مطالعه و تلاوت قرآن کریم بود.

شیوه‌ی تدریس

مولانا در جلسه‌ی تدریس، تا آخر به صورت چهارزانو می‌نشست؛ هر چند که درس ایشان، با وجود سنّ زیاد به دو ساعت به طول می انجامید؛ حتى برای یک بار دیده نشد که به بالش تکیه بزند و به تدریس بپردازد و گاهی از ابتدای درس تا انتها دوزانو می‌نشست. در تفهیم مطالب دقیق و در شیوه‌ی تدریس بی‌نظیر بود؛ با زبانی ساده و شمرده شمرده، به شرح متون می‌پرداخت؛ رخدادهای تاریخی را طوری بیان می‌نمود که انگار انسان در آن صحنه حضور دارد. چنان شیوا و شیرین به تدریس می‌پرداخت که اگر کسی ساعت‌ها در پای درسش می نشست، هیچ گاه احساس خستگی نمی‌کرد.

جایگاه علمی و دیدگاه علما نسبت به ایشان

جایگاه علمی ایشان، از لقب‌های «شیخ‌الحدیث» و «أستاذ العلماء» که علمای طراز اوّل بلوچستان به ایشان داده‌اند، مشخص می‌شود. بارها بعد از نماز فجر قرآن مجید را تفسیر نموده است و نزدیک به نیم قرن بود که به تدریس صحیح بخاری و سایر کتب تفسیر، حدیث، فقه و… اشتغال داشت و تقریباً بیشتر علمای بلوچستان شاگرد مستقیم و غیرمستقیم ایشان هستند.
آرای فقهی و علمی ایشان در میان علما جایگاه خاصی دارد و فتاوای ایشان مقبول خاص و عام‌اند. در سال ۱۴۳۰ هـ.ق. جامعه العلوم الإسلامیه نیوٹاون کراچی، از بزرگ‌ترین مدارس علمی پاکستان، جهت تجلیل از مقام شامخ علمی ایشان، جلسه‌ای برگزار کرد و ایشان در یک جلسه درسی از صحیح بخاری را القا نمود.
مولانا سید محمّدیوسف ـ به تعبیر شیخ‌الإسلام علامه مفتی محمدتقی عثمانی : ـ «از علمای محبوب منطقه می‌باشد.»
حضرت صاحب به ایشان علاقه‌ی خاصی داشت و از ایشان همیشه به عنوان مولانا محمدیوسف‌جان یاد می‌کرد و مردم را جهت استفاده به محضر ایشان می‌فرستاد.
حضرت مولانا عبدالعزیز ملازاده نیز علاقه‌ی خاصی به ایشان داشت؛ به همین خاطر فرزند برومندش شهید مولوی عبدالملک را جهت تحصیل به نزد ایشان فرستاد. مولانا عبدالعزیز همیشه می‌فرمود: «من مولانا محمّدیوسف را بسیار دوست دارم.»

آثار علمی

ترجمه کتاب‌های زیر از فعالیت‌های ارزشمند وی محسوب می‌گردند:
۱ . تفسیر معارف القرآن؛ اثر گران‌سنگ مفتی اعظم پاکستان، حضرت مفتی محمّد شفیع دیوبندی؛
۲ . حجه الله البالغه؛ شاهکار علمی حضرت امام شاه ولی الله محدث دهلوی؛
۳ . سیرت خلفای راشدین؛ تالیف حضرت علامه عبدالشکور فاروقی لکنوی؛
۴ . علوم القرآن؛ اثر علامه سید شمس الحق افغانی (ترجمه‌ی ناتمام مولانا محمّد شهداد سراوانی را تکمیل نمود)؛
۵ . مواد مخدر از دیدگاه فقه اسلام؛ تألیف دکتر عبدالله بن محمد احمد الطیار؛
۶ . داستان رفاقت من با مودودی؛ تألیف مولانا محمّدمنظور نعمانی (تاکنون چاپ نشده است)؛
۷ . أنوار الباری شرح اردو صحیح بخاری؛ افادات علامه انورشاه کشمیری و دیگر اکابر محدثین.
نیز درس‌های تفسیر و حدیث ایشان، بیانات شیوا، نکته‌های مهم علمی که بیان نموده‌اند، پاسخ به مسائل مردمی و مقاله‌های نوشته شده توسط ایشان ـ هر چند معدوداند و بقیه از دست رفته‌اند ـ آثار مهم و ارزشمندی هستند که امید است گردآوری و چاپ شوند.

وفات:

ایشان در اواخر عمر دچار بیماری قلبی شد و با وجود این باز هم به تدریس و کارهای مدیریتی می پرداخت.  سرانجام ایشان در روز دوشنبه ۱۷ مهر ماه ۱۳۹۶ در بیمارستانی در شهر کراچی پاکستان، پس از عمل جراحی قلب وفات نمود. رحمه الله رحمه واسعه