اگر بخواهيم كسانی را كه به مسائل اختلافی دامن می‌زنند تقسيم يا معرفی كنيم، به صورت كلی به چهار گروه تقسيم می‌شوند: ۱- افراد جاهل و بی‌علمی كه نه از مسائلی كه بدان مشغول‌اند، اطلاعی دارند و نه از عاقبت كار خود؛ اين گروه بيشتر آلهٔ دست ديگران قرار گرفته‌اند و از خود هيچگونه رأی […]

چه كسانی به اختلافات دامن می‌زنند؟اگر بخواهيم كسانی را كه به مسائل اختلافی دامن می‌زنند تقسيم يا معرفی كنيم، به صورت كلی به چهار گروه تقسيم می‌شوند:

۱- افراد جاهل و بی‌علمی كه نه از مسائلی كه بدان مشغول‌اند، اطلاعی دارند و نه از عاقبت كار خود؛ اين گروه بيشتر آلهٔ دست ديگران قرار گرفته‌اند و از خود هيچگونه رأی و نظری ندارند، بلكه ديگران در پياده كردن برنامه‌هايشان از آنها بهره می‌برند كه اين استفاده گاهی با صرف هزينه‌های بالا و گاهی هم بدون هزينه صورت می‌گيرد.

۲- افرادی كه دنبال نام و شهرت هستند؛ اين افراد اگر چه اندك دانش وآگاهی دارند، اما مسائل را مغرضانه و با هدف شهرت، مطرح می‌كنند. اين دسته با كسانی كه از نظر درجات علمی و اجتماعی به آنها نمی‌رسند، مخالفت می‌کنند؛ گويا با عملكرد خود می‌خواهند خود را به جامعه بقبولانند ومردم بگويند كه اين آقا هم كسی است!

رسول خدا عليه السلام برای اين افراد وعيد سختی بيان نموده و می‌فرمايند: «من طلب العلم ليماري به السفهاء أو ليباهي به العلماء أو ليصرف وجوه الناس إليه فهو في النار»؛ هركس بدين خاطر دنبال علم برود كه به وسيلهٔ آن با جاهلان بحث و جدل كند يا در ميان علما فخر كند و يا بدين خاطر كه مردم را به سوی خود مايل گرداند، جايش در دوزخ است. (ابن ماجه، باب الإنتفاع بالعلم)

۳- افرادی كه با اسلام كينه و دشمنی دارند؛ اين گروه را می‌توان عامل اصلی بيشتر فتنه‌ها و آشوب‌ها دانست، اگر چه در لباس مصلح و خيرخواه وارد می‌شوند، اما از نظر عقيده و هدف، فاسد و پوسيده شناخته شده‌اند؛ به صورت مثال «ثمامه بن اشرس» در زمان مأمون، امام معتزله بود و حركت خلق قرآن را رهبری می‌كرد، اما از او افعال و اقوالی نقل شده كه گويای حقيقت درونی و عناد او نسبت به اسلام است. ابن قتيبه می‌نويسد: ثمامه روز جمعه مردم را ديد که جهت فوت نشدن نمازشان به سرعت به طرف مسجد می‌روند؛ ثمامه به همراهش گفت: اين خران و گاوان را نگاه كن و ببين اين مرد عربی با آنان چه كرده است؟! (سباعی، السنة و مكانتها فی التشریع الٳسلامی: ۱۳۷)

بسیاری از أئمهٔ اعتزال كه بسياری از مسائل اختلافی را در جامعهٔ اسلامیِ آن زمان مطرح كرده و به پشتوانهٔ حكومت‌های وقت، بسياری از علما مِن‌جمله امام اهل سنت «احمد ابن حنبل» را تحت شكنجه و آزار و اذيت قرار دادند، كسانی بودند كه هيچ‌گونه تدينی نداشتند و از اجتناب محرمات هم اِبایی نداشتند.

نظام، امام فرقهٔ نظاميه از معتزله است؛ او چندين فتوا بر خلاف جمهور دارد مِن‌جمله:

– عدم وقوع طلاق با الفاظ كنايه؛

– خواب شكنندهٔ وضو نيست؛

– كسی كه عمداً نمازش را قضا كند، بر او قضایی نماز واجب نيست و اگر هم قضايی به‌جا آورد از او پذيرفته نمی‌شود؛

– و… .

علامه ابن قتيبه او را به فسق و فجور و عدم تدين معرفی كرده است. ايشان در كتاب تأويل مختلف الحديث می‌گويد: نظام شخصی شراب‌خوار بود كه صبح و شام مشغول شراب‌نوشی بود. (به نقل از السنة و مكانتها: ۱۳۷)

پس افرادی را كه با آنها در ارتباط هستيم و در بعضی مواقع در جلسات آنان شركت می‌كنيم بايد خوب بشناسيم.

ای بسا ابليس آدم روی هست/ پس به هر دستی نبايد داد دست

امام محمد بن سيرين می‌فرمايد: «إن هذا العلم دين فانظروا عمّن تأخذون دينكم»؛ اين علم، دين شماست پس خوب متوجه باشيد كه دينتان را از چه كسانی می‌گيريد. (مقدمهٔ صحیح مسلم)

٤- سياستمداران دنيا هم از اين قافله عقب نمانده و بهره‌ای وافر از فوايد اختلافات را به خود اختصاص داده‌اند. از اين‌روست كه مشاهده می‌شود افرادی فقط برای جلب توجه و كثرت آراء، بر عقايد گروهی حمله برده و خود را به گروه مقابل می‌چسبانند! اگر چه خود آنها نه در مسائل دينی اندوختهٔ علمی دارند و نه اينگونه بحث‌ها برايشان قابل اهميت است، ولی بنابر سخن مشهورِ «تفرقه بيانداز و حكومت كن» خود و طرفداران خود را در اين ورطه می‌اندازند. اینها در بعضی موارد خود را پايبند عقايد اكثريت معرفی می‌كنند و هنگامی كه منافع شخصی‌شان را با اقليت‌ها ببينند، خود را مدافع آنها جلوه می‌دهند. دربارهٔ این گروه بايد گفت:

نه اين است و نه آن است/ همه از بهر نان است!

سخن اين افراد هرگز منفعت دينی نداشته، بلكه شعارهای تبليغاتی‌ای بيش نيستند كه مردم بايد تمامی اين افراد را به خوبی بشناسند تا بازيچهٔ دست كسی قرار نگيرند.

استاد مولانا عبدالحكيم سيدزاده چه زيبا می‌گويد: به جان هم انداختن اقوام، مذاهب و گرايش‌ها‌ی فكری سياست فرعونی است؛ «وجعل أهلها شيعا». فرعون به وسيلهٔ تقرقه انداختن بين بنی‌اسرائيل و قِبطی‌ها توانست بنی‌اسرائيل را به بردگی و قبطی‌ها را به عنوان سرباز بگيرد و از آنها در امور حكومت‌داری استفاده‌ كند.

نتيجه‌ اينكه هر فرد از مسلمين كه اندك دلسوزی و خيرخواهی‌ای نسبت به دين مبين اسلام داشته باشد، به جای بيان اختلافات، به فكر راه برون‌رفت از اين همه مشكلاتی است که مسلمین با آن دست و پنجه نرم می‌کنند.

جالب اينجاست كه يهود و نصارا كه مشكلات بنيادی زيادی با هم دارند، توانسته‌اند ـ هم حكام و هم رعيت ـ جبههٔ مشتركی عليه صفوف متفرق مسلمين تشكيل دهند و اين در حالی است كه مسيحيان مدعی‌اند كه يهود پيامبرشان عيسی علیه السلام را به دار كشيده و يهوديت هم بزرگترين تهمت را به حضرت مريم علیها السلام می‌زنند.

و حضرت عيسی را – معاذ الله – ولد الزنا می‌خوانند، ولی با وجود اين توانسته‌اند گذشتهٔ تاريك خود را به باد فراموشی بسپارند و همديگر را در آغوش بگيرند. ليكن منِ مسلمان بخاطر اندك اختلافی حاضر نيستم با برادر خود بر سر يك سفره بنشينم و اگر به صورت اتفاقی مخالف خود را در جايی ببينم، زبانم قادر نيست برای گفتن يك سلام توخالی بچرخد و متأسفانه سِوای فضای حقیقی، حتی نمی‌توانيم همديگر را در يك گروه در فضای مجازی تحمل کنيم.

نویسنده: محمد/ معاویه دهواری