این روزها که ویروس کرونا به‌صورتی غیرمنتظره از راه رسیده و شرایط زندگی ما را تغییر داده است، نحوۀ مواجۀ روانی (و نه اجبارهای کاری) در مردم را می‌توان به سه دستۀ عمده تقسیم کرد: دسته اول؛ آنهایی هستند که با انکار و سهل‌انگاری شرایط موجود، هم زندگی خود و هم زندگی دیگران را به […]

این روزها که ویروس کرونا به‌صورتی غیرمنتظره از راه رسیده و شرایط زندگی ما را تغییر داده است، نحوۀ مواجۀ روانی (و نه اجبارهای کاری) در مردم را می‌توان به سه دستۀ عمده تقسیم کرد:

دسته اول؛ آنهایی هستند که با انکار و سهل‌انگاری شرایط موجود، هم زندگی خود و هم زندگی دیگران را به خطر می‌اندازند. اینها اغلب به عمق ماجرا پی نبرده‌اند و سعی می‌کنند با انکارِ روانیِ خطر، خودشان را شجاع جلوه دهند. اما نباید فراموش کنیم، کودکی که عقربی را به سمت دهانش می‌برد، شجاع نیست، بلکه اساسا برآوردی از خطری که تهدیدش می‌کند ندارد. نباید نادانی را با شجاعت اشتباه بگیریم. تهوّری که بدون فهمِ درست از میزان خطر صورت بگیرد، بلاهت است، نه شجاعت. مکانیزم دفاع روانی انکار و برخی باورهای نادرست، می‌تواند تشدیدکنندۀ این قبیل کنشگری‌ها باشد.

دسته دوم؛ انسان‌های غیرعاملی هستند که ذهنشان فقط با شرایط استاندارد سازگار است. اینها چون نمی‌توانند بر کلیشه‌های ذهنی و روانی خودشان غلبه کنند، خود را قربانیِ شرایطِ فعلی دیده و مانند کاراکتر ناامید در کارتون گالیور کاسۀ “من می‌دونستم” در دست گرفته‌ و منفعلانه منتظر بازگشت روزهای خوش هستند. حتی ممکن است چنین آدم‌هایی، به‌خاطر ترس مفرط، دست به اقداماتی خطرناک‌تر هم بزنند که به آمدنِ چیزی که از آن می‌ترسیدند کمک کند، مانند مسافرت‌های دستپاچۀ گروهی از مردم برای فرار از کرونا…

اما گروه سوم؛ آدم‌های عاملی هستند که باور دارند “همیشه قرار نیست شرایط استاندارد باشد”. تجارب زندگی به آنها آموخته است که شالودۀ حیات بر همین بی‌ثباتی‌ها بنا شده است و از زمانی که خودشان را و جهان پیرامون‌شان را شناخته‌اند، زندگی را مجموعه‌ای از قله‌ها و دره‌ها یافته‌اند. آنها می‌دانند هیچ پیامبری، هیچ عارفی، هیچ فیلسوفی و هیچ تجربۀ زیسته‌ای حکایت از این ندارد که شرایطِ زندگی همیشه همانی خواهد بود که ما با آن سازگار و مانوس شده‌ایم. اوضاع جهان همیشه بی‌ثبات بوده و خواهد بود و انسان‌هایی موفق‌اند که این بی‌ثباتی را بپذیرند و زندگی خود را با همین تغییراتِ مدام تنظیم کنند. به قول حافظ:
فی‌الجمله اعتماد مکن بر ثباتِ دهر / کاین کارخانه‌ای‌ست که تغییر می‌کنند

انسان‌های عامل برای هر وضعِ پیش‌آمده برنامه‌ای متناسب خواهند ریخت تا ببینند چگونه می‌توانند در شرایط جدید، زندگی سرشارتری داشته باشند. اگر قرارشان این بود که با مسافرت دلخوش باشند، در شرایط جدید راهِ دیگری برای دلخوشی خواهند یافت. چه بخواهیم، چه نخواهیم؛ دنیا را همین انسان‌های عامل به پیش رانده‌اند و خواهند راند…/ تکدرخت