امام سید ابوالحسن علی ندوی رحمه‌الله که از تاریخ‌سازان و صاحب‌نظران جهان معاصر بود و تأثیر بسزایی در شکوفایی تاریخ علمی، معنوی و سیاسی جهان اسلام و به‌خصوص هند و پاکستان داشت و در دین‌ورزی و دین‌اندیشی نگاهش بلند و عمیق بود، دربارهٔ سینما، فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی می‌نویسد: خداوند در سورهٔ لقمان می‌فرماید: […]

کوتاه دربارهٔ نگاه اسلام به هنر، تلویزیون، فیلم و سینماامام سید ابوالحسن علی ندوی رحمه‌الله که از تاریخ‌سازان و صاحب‌نظران جهان معاصر بود و تأثیر بسزایی در شکوفایی تاریخ علمی، معنوی و سیاسی جهان اسلام و به‌خصوص هند و پاکستان داشت و در دین‌ورزی و دین‌اندیشی نگاهش بلند و عمیق بود، دربارهٔ سینما، فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی می‌نویسد:

خداوند در سورهٔ لقمان می‌فرماید: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللهِ﴾ [آیهٔ ٦]؛ «و از مردم کسی هست که خریدارِ سخنان بیهوده است تا بی‌هیچ دانشی مردم را از راه خدا گمراه کند.»

دو نوع مشغول‌کننده و غلفت‌آور داریم:

١ـ «لَهْو»؛ سرگرمی که بر مسابقات فوتبال و تماشا و تحلیلِ آن و بسیاری از بازی‌های بی‌فایده و بی‌ارزش صدق می‌کند.

٢ـ گفتگوهای غفلت‌زا و شب‌نشینی‌های بی‌هدفی که مردم را از واجبات دینی و ذکر و یاد خداوند غافل می‌کند.

شگفت آنکه خداوند در آیهٔ فوق «لَهْو» را به «حدیث» نسبت داده و فرموده: ﴿لَهْوَ الحَدِیثِ﴾. این در واقع پرتوی از اعجاز قرآنی است که از شیوه‌ها و ابزارهای جدید سخن گفته است و کاملاً بر تلویزیون و سینما منطبق می‌شود، چه، هم لهوَاند و هم حدیث، خاصه آنکه بخش نخست آیه روشن‌تر بر ادعای پیش‌گفته صحه می‌گذارد: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي﴾؛ یعنی فیلم‌دیدن و سینمارفتن بدونِ انفاق مال، میسر نیست. (فِي مَسِیْرةِ الحیاة: ٢٤٧)

ایشان به نقل از فیلسوف، عارف و شاعر معاصر علامه اقبال لاهوری رحمه‌الله می‌نویسد:

«تَعالِ یا أخِي، أُخبِركَ بِسِرِّ مَقادیرِ الأمَمِ والشُّعُوبِ وَسَببِ رُقیِّها وانْحِطاطها، إنَّها تبدأ دَورُها بِالسُّیوفِ والأسِنَّة وَتَنْتهي الحِكايةُ بالمَلاهِي وَالأغانِي وَرَنّاتِ المَثالثِ‌ وَالمَثانی وَالزَّخارفِ والأمَانِي»؛ برادرم! بیا تا برایت از رازِ سرنوشتِ امت‌ها و ملت‌ها و اسباب ترقی و انحطاطشان بگویم؛ نقش‌آفرینی‌شان با شمشیر و نیزه (جهاد) آغاز می‌شود و طومارشان با ملاهی و موسیقی و آوازِ مثالث‌ومثانی و آرایش و آرزوهای پوچ، درهم می‌پیچد. (همان: ٣٦)

باری، نگاه اسلام به هنر و هنرمندان بسیار وسیع و گسترده است. این وسعت را می‌شود در تمدن سرشار از هنر و هنرمندانِ پس از اسلام به‌فور مشاهده کرد.

سعدی و حافظ و مولوی و فردوسی و فقیهان و محدثان و متکلمان و فیلسوفان اسلامی محصول نگاهِ بلند اسلام به واژهٔ پربار هنر است اما نباید از نظر دور داشت: «هنری که روحِ زندگی را نابود کند، زشت را خوب و مرگ را حیات جلوه دهد، بلندپروازی را از شاهین بگیرد و زیبایی‌اش با صداقت و واقعیت هماهنگ نباشد، زهرِ کشنده است که از راه گوش در انسان تزریق می‌شود.»

«هنری که اندیشه‌ها را بی‌بند‌وبار و قلب‌ها را تیره‌وتار کند، آبِ شرم‌‌وحیا را از چشم برباید، عقل‌ها را بی‌باک، دل‌ها را بی‌گداز و چشم‌ها را بی‌شرم و غرق اندر مَجاز کند، به‌درد نمی‌خورد.»

چه مردان و زنانی که در راهِ هنرهای چوبین، روحِ پاک و کرامت خویش را باختند و چه جوانانی که بدون ضرب و جنگ در این راه تلف شدند. نسیمی که گل‌ها را پژمرده کند، نوزیدنش بهتر است.

قیمت خود به مناهی و ملاهی مشکن /٭/ گَرَت ایمانِ درست‌است به روزِ موعود

نویسنده: ولی‌الله رفیعی/ گلستان