ستارگان آسمان نبوت
درود خداوند بر ستارگان آسمان رسالت باد، آنگاه که پیشانی ارادت و بندگی را بر خاک نهادند تا شکوه بندگی را به جای آورند. درود خداوند بر دلسوختهگان شمع نبوت آنگاه که زخمهای بیشمارشان عشق را به تماشا فراخواند و افسانهٔ عاشقی به حقیقت پیوست. درود خداوند بر اصحاب رسول الله باد مادامی که حیات […]
مردم سیلزدهٔ گلستان و مسئولان بیخیال
نوروز فرا رسید. همه شادند، اما استان ما در بحران است. بخشی از مردم استان گلستان با سیل دست و پنجه نرم میکنند. بسیاری از مردم آواره شدهاند. بعضی از مسئولان پس از گذشت چند روز به یاد سیلزدگان افتادهاند. صدا و سیمای گلستان همه را به باد فراموشی سپرده است و فقط مردماند که […]
ترکمنصحرا را آب برد و مسئولین را خواب
بیش از ده روز است که سازمان هواشناسی کشور پیشبینی کرده بود که وضعیت بحرانی در منطقه خواهد بود. اما مسئولین به جای اینکه مساله را جدی بگیرند و تدبیری برای پیشگیری از این بحران بیاندیشند منتظر ماندند تا شاهد وقوعش باشند. اگر قبلاً فکر این روز را میکردند و برای کاهش حجم فاجعه سدهای […]
مادربزرگها برکت زندگیاند
تازه از سفری سه روزه برگشتهام، برای نماز مغرب وضو گرفته و به مسجد میروم. بعد از نماز، به دیدار مادربزرگ میروم. احوالش را که میپرسم، مانند همیشه شکر خدا را به جا میآورد و دردها و رنجها را رحمتهای الهی میداند. مادربزرگ – که همه «بیبی» صدایش میکنیم – محبوبِ خانه و برکت خاندانِ […]
هشت دقیقه در محضر مولوی عبدالحمید
دقیقا یازده سال بود که با عزیزم شیوا به خاطر موضوعی جزئی اختلاف پیدا کردم، شيش سال از هم جدا بودیم و «نیما و نرگس» در حسرت دیدار پدر و مادر مانند شکوفهای در کویر پژمرده شده بودند تا جای که رنگ یتیم به خود گرفتند؛ آنها هیچگاه پدر و مادر را در کنار هم […]
در محضر شیخ الحدیث مولانا عبدالرحمن چابهاری
شب دوشنبه وارد منطقه تاریخی مکران/ شهر چابهار شدیم تا با مولانا چابهاری امام جمعهٔ اهلسنت و مدیر جامعةالحرمین و دیگر علمای آن سرزمین دیداری داشته باشیم. صبحگاه آن روز علما و طلاب را یکی پس از دیگری ملاقات میکردیم، همه با نظمی خاص و چهرههای بشاش دست در دستانمان میگذاشتند، مولوی اهلالله فرزند برومند […]