به یاد دارم حضرت شیخ الحدیث مولانا حسینپور – رحمت الله علیه- جهت حل یکی از مشکلات اجتماعی و راه برونرفت از آن، گروهی از اساتید را فراخوانده و جویای راهکارهای آنان در اینباره گردید. یکی از اساتید بزرگ گفت: باید دعا کنیم که خداوند ما را گرفتار چنین مشکلاتی نگرداند. دگر بار در مجلس […]
به یاد دارم حضرت شیخ الحدیث مولانا حسینپور – رحمت الله علیه- جهت حل یکی از مشکلات اجتماعی و راه برونرفت از آن، گروهی از اساتید را فراخوانده و جویای راهکارهای آنان در اینباره گردید. یکی از اساتید بزرگ گفت: باید دعا کنیم که خداوند ما را گرفتار چنین مشکلاتی نگرداند.
دگر بار در مجلس جانشینِ ایشان با تنی چند از معتمدین جهت مشوره دربارهٔ یکی دیگر از معضلات جامعه حضور داشتم که یکی از اساتید گفت: باید ذکر و دعا کنیم.
جوابی بود که حاضرین مجلس انتظار آن را نداشتند و از آن استقبال نکردند.
به یاد دارم که جواب آن استاد بزرگ را نیز حضرت شیخ الحدیث – رحمت الله علیه- نپسندید و من از مجلس دوم، به یاد همان گفتار حضرت شیخ افتادم که فرمود: اگر فقط دعا راهگشا بود، چرا پیامبر صلى الله عليه وسلم خود را این همه خسته کند و به دعوت و جهاد بپردازد، خود مینشست و دعا میکرد تا خداوند مردم را هدایت کند و مشکلاتشان را برطرف نماید. (نقل به معنى)
چنین جوابهایی در مجالس مشوره که باید راهکارهای خوب و اساسی ارائه شود، بینمک مینماید و چنین افراد به جای وارد شدن عملی در حل مشکلات و معضلات جامعه دارند به نوعی از مسؤولیت شانه خالی میکنند. بله، ذکر و دعا لازم است اما به تنهایی بر اینها اکتفا کردن اجحافی در حق جامعه میباشد.
جامعه به همکاری و راهنمایی علما نیاز دارد؛ اسلام وارد شدن در تمام ابعاد زندگی مردم و حل معضلات آنها را یکی از واجبات به حساب آورده است، یکسویی و رهبانیت را نمیپسندد و بهترینِ انسانها از دیدگاه اسلام کسانی هستند که در حل مشکلات مردم میکوشند و این دین آسمانی، ثوابِ این کار را از هزاران رکعت نماز و روزه و حج نفلی و ذکر و دعا هم برتر میداند.
حضرت استاد – رحمت الله علیه- را اینچنین دیدیم که بعد از مشورهها و ارائهٔ راهکارها خود با تمام توان، خستگیها را به جان میخرید و عملاً پا به میدان میگذاشت و در کنار آن، از ذکر و دعا هم غفلت نمیکرد.
بارها گروههای مختلف مردمی جهت مشوره و جویای نظریات ایشان به نزدش میآمدند، وی بعد از بیان نظریه و راهکار عملی خویش میفرمود: «باید آخر شب بلند شویم و جهت موفقیت در این کار دعا کنیم.»
سیرهٔ مبارک رسول اکرم صلى الله عليه وسلم و صحابهٔ کرام – رضوان الله علیهم- نیز گویای این واقعیت است که آنان هیچگاه خود را به تنهایی مکلف به ذکر و دعا نمیدانستند، بلکه پیامبر صلى الله عليه وسلم بعد از مشوره با آنان به میدان بدر رفت و در آنجا مشغول به دعا شد و نگفت همینجا در مدینه مینشینیم و دعا میکنیم که خداوند مشرکان مکه را سر به نیست کند!
رسول اکرم صلى الله عليه وسلم شخصاً به بیاباننشینی که شترش را به نیت توکل رها کرده بود، فرمود: «اعْقِلْهَا وَتَوَکَّلْ»؛ با توکل زانوی اشتر ببند. یعنی اوّل راهکار عملی ارائه کرد، سپس به توکل دستور داد.
حضرت عمر رضی الله عنه در سفر به شام که وبا افتاده بود، صحابه را جمع کرد و از آنان مشوره خواست و بر مشورهٔ کسانی عمل کرد که راضی به رفتن نبودند، حضرت عمر نگفت دعا میکنیم که خداوند ما را وبازده نکند و باید پیش برویم و حتىٰ به آن عزیزی که او را به گریختن از تقدیر طعنه زد، چنان جوابی داد که در تاریخ جاودانه ماند و به عنوان یکی از اصول عقاید مسلمانان ثبت گردید.
قرآن هم همین را به ما میگوید که جایگاه ذکر و دعا -که از آن با نام ”توکل“ یاد میکند- بعد از مشوره و تصمیمگیری است: ﴿وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ﴾ [آلعمران: ١٥٩]؛ «و در کارها با آنان مشورت کن و آنگاه که تصمیم گرفتی، بر خدا توکل کن.»
نویسنده: زبیر حسینپور