نویسنده: زبير حسينپور دیروز در مجلس علمی عین العلوم گُشت با جناب استاد سیدزاده – که خداش در همه حال از بلا نگه دارد – بحثی به میان آمد که برخی از به ظاهر روشنفکران بلوچ – برعکس نهند نام زنگی کافور-، به بهانهٔ احیای فرهنگ بلوچی برخی از احکام اسلامی را به تمسخر گرفته […]
نویسنده: زبير حسينپور
دیروز در مجلس علمی عین العلوم گُشت با جناب استاد سیدزاده – که خداش در همه حال از بلا نگه دارد – بحثی به میان آمد که برخی از به ظاهر روشنفکران بلوچ – برعکس نهند نام زنگی کافور-، به بهانهٔ احیای فرهنگ بلوچی برخی از احکام اسلامی را به تمسخر گرفته و آنها را وارداتی هند و… دانسته، بر علمایی که حاصل دهها سال زحمات و تلاششان رهایی این قوم از انواع بدعات، خرافات و رسوم شرکآمیز و به تعبیر قرآن «جاهلیت»، بوده است، به شدت تاخته و فرهنگ بلوچیت را ظاهراً بر فرهنگ اسلامی مقدم کردهاند.
به همین منظور جناب استاد، مطلبی با عنوان «جاهلیت بلوچ ارزش فرهنگی نیست» در کانال تلگرامی خویش منتشر کردند که مورد استقبال بسیاری از دوستان قرار گرفت و زبان به تحسین گشودند. اما مثل اینکه این مطلب با مزاج برخی دیگر سازگار نبوده و علیه ایشان به انتشار مطالبی پرداختهاند. اینان اصطلاح قرآنی «جاهلیت» را افراطی! قلمداد کرده و قوانین اسلامی را «افکار فرعی و حاشیهای مذهبی» نوشتهاند. همان چیزی که دنیای غرب سالهاست در گوش مردم میخواند که قرآن، کتاب افراطی است و متأسفانه و هزار افسوس که شاگردان منتسب به مکتب قرآن خود دارند کتاب مقدسشان را «افراطی» مینامند؛ قرآنی که معتدلترین کتاب جهان است و میانهترین راه را به انسانها مینمایاند و برنامهٔ نجات جامعهٔ بشری را از تاریکیهای جهالت و بدعات و خرافات و ضلالت سرلوحهٔ کار خود دارد.
اینگونه آدمهایی که خود را بهتر از علمای دین، متخصص اسلام میدانند و علمای جیّد اسلامی را بیبهره از اسلام و عظمت عمق اسلامی میشمارند، از شیوهٔ برخورد پیامبر گرامی اسلام صلى الله عليه وسلم با اینگونه بدعات و خرافات ناآگاهند و حتىٰ شاید یک حدیثی در اینباره از سمع و نظرشان نگذشته باشد. نمیدانند که رفتار پیامبر اسلام صلى الله عليه وسلم در مواجهه با جاهلیت بسیار شدید و به دور از هرگونه رواداری و تساهل و تسامح بوده است. پیامبر صلى الله عليه وسلم در این راه هرگز از کسی نهراسید و از ملامت ملامتکنندگان باکی نداشت و همانگونه که شراب و قمار و چیزهای نشئهآور را رد کرد، با آلات موسیقی هم به شدت مخالفت کرد و یکی از علامات قیامت را هم این برشمرد که «گروهی در این امت پدیدار میگردد که استفادهٔ جنسی نامشروع از زن و لباس ابرایشم برای مرد و شراب و آلات لهو و موسیقی را حلال میدانند.» (بخاری: ٥٥٩٠) و تنها به این اکتفا نکرد، بلکه امت را هشدار هم داد که «وقتی خوانندگانِ زن و آلات ساز و موسیقی در امت رواج یابد، با وجودی که نماز و روزه و حج میگزارند، عذابهای خسف (رانش زمین) و مسخ (تغییر چهره) دامنگیرشان خواهد شد.» (ترمذی: ٢٢١٢، مسند ابنابیالدنیا)
شگفت اینکه هیچ یک از اعراب جاهلی، ساز و رقص و موسیقی را بسان بتپرستی فرهنگ و میراث پدرانشان ندانستند و در اینباره در مقابل پیامبر صلى الله عليه وسلم نایستادند؛ با وجودی که در زمان جاهلیت به اینگونه مجالس بسیار اهمیت میدادند.
اینها آنچه را که قرآن و دیگر کتابهای مقدس – البته تحریف شده- از گذشتگان بیان کردهاند، بخشی از تمدن باستانی و باشکوه ساکنان عرب شبهجزیره مینامند، در حالی که بیشتر آنچه قرآن از اقوام گذشته یاد میکند، کردارها و رفتارهای بسیار زشت آنهاست از قبیل بتپرستی، همجنسبازی، معاملات ناجایز و… اگر اینها بخشی از فرهنگِ باشکوه آنان که به امضای اسلام رسیدهاند، پس چرا خداوند متعال آنان را به سختترین عذابها گرفتار کرد و داستانهایشان را جهت عبرت ما و شما بیان کرد نه اینکه آنها را فرهنگ بدانیم و از آنها پیروی کنیم.
اسلام نیامد تا با فرهنگ، تاریخ، لباس، زبان، موسیقی، رقص، آداب مربوط به تولد، مرگ و جشن و… مبارزه کند، بلکه از میان اینها هر آنچه قابل برداشت بود، اسلام به حال خود گذاشت و آنچه قابل تعدیل بود، در آن اصلاحات آورد و آنچه پذیرفتنی نبود، آن را رد کرد. قوانین اسلام برای تمام جهانیان نازل گشته و احکام اسلامی برای همگان یکسان است؛ اگر بلوچ یا قوم دیگری اسلام را پذیرفته است، باید به تمام احکام و قوانین آن گردن نهد و از هوا و هوسهای نفسانی و قبیلهای درگذرد، نه اینکه خود را از اسلام دلتنگ کند و به بهانهٔ دفاع از فرهنگ جاهلیت خویش، هر نوع تیری را به سوی اسلام و روشنگرانِ آن روانه دارد.
این است اسلام؛ به امید روزی که چنین کوتهفکران سبکاندیش از جهالت به هر دو معنای عربی و بلوچی دست بردارند و با سینهای گشاده پذیرای احکام اسلامی باشند.