داستان نمازخانههای تهران داستان عجیب و غریبی است. هم موجب خنده و شادی است و هم موجب گریه و اندوه. شادی از این جهت که بالاخره در یک جامعهای برخی از مراجع و متدینینش برای شما حقی قائل هستند و شما میتوانید خانهای را با پول گدایی اجاره کنید وعدهای جمعهای یک بار جمع شوند […]
داستان نمازخانههای تهران داستان عجیب و غریبی است. هم موجب خنده و شادی است و هم موجب گریه و اندوه.
شادی از این جهت که بالاخره در یک جامعهای برخی از مراجع و متدینینش برای شما حقی قائل هستند و شما میتوانید خانهای را با پول گدایی اجاره کنید وعدهای جمعهای یک بار جمع شوند و دو رکعت نماز بخوانند که موجب شادی و خوشحالی است، و برخی از افراد هم در مصاحبهها از نظام جمهوری اسلامی تشکر میکنند که اجازه میدهد ما در تهران نماز میخوانیم که مایه تاسف است.
از سوی دیگر در جهان معاصر و در قرن بیستم در حکومتی که هر ساله کنفرانس وحدت برگزار میکند و پایتختش را امالقرای جهان اسلام میداند. چه به نام اسلام و یا هر مکتب دیگری و یا اعلامیۀ جهانی حقوق بشر عدم اجازۀ ساخت مسجد و محل عبادت پایمال کردن حقوق بشر و توهین به شعور شهروندان است.
چرا باید به بهانه جابهجا کردن نمازخانه اجازۀ اجاره کردن مکان دیگری داده نشود؟
«ومن اظلم ممن منع مساجد الله» دربارۀ چه کسانی نازل شده؟
اهل سنت نظام را مسئول میدانند، ضمن احترام به مراجع محترم شیعه از دیدگاه ما آنان جزء حاکمیت نیستند تا از انجام عبادات اهلسنت ممانعت کنند.و آنان هم لازم است اظهار نظر کنند تا عملکرد دیگران به حساب آنان نوشته نشود.
امروز که امام آوارۀ نمازخانۀ رسالت «آقای نظری» را در صادقیه دیدم و عکس یادگاری گرفتیم، دلم برای این ملت سوخت که با چه آبوتابی انقلاب کردند تا حکومت اسلامی بر پا شود و با خیال راحت نماز را بخوانند.
اما امروز متاسفانه نه تنها از داشتن مسجد محرومند، بلکه از داشتن خانه اجارهای برای دو تا رکوع و سجود در طول هفته منع میشوند.
نویسنده: دکتر جلال جلالیزاده/ کانال نویسنده