عن أبي هریرة رضياللهعنه قال: قال رسول الله صلیاللهعلیهوسلم: «لَا عَدْوى ولا طِيَرَةَ، ولا هامَةَ ولا صَفَرَ، وفِرَّ مِنَ المَجْذُومِ كما تَفِرُّ مِنَ الأسَدِ». علامه عبدالفتاح ابوغده در تعلیقات خود بر کتاب «المصنوع» ملا علی قاری – رحمهماالله- میگوید: معنای این حدیث نزد من این است: «لا عدوی»؛ یعنی برخی از شما بعضی دیگر را […]
عن أبي هریرة رضياللهعنه قال: قال رسول الله صلیاللهعلیهوسلم: «لَا عَدْوى ولا طِيَرَةَ، ولا هامَةَ ولا صَفَرَ، وفِرَّ مِنَ المَجْذُومِ كما تَفِرُّ مِنَ الأسَدِ».
علامه عبدالفتاح ابوغده در تعلیقات خود بر کتاب «المصنوع» ملا علی قاری – رحمهماالله- میگوید: معنای این حدیث نزد من این است: «لا عدوی»؛ یعنی برخی از شما بعضی دیگر را مبتلا به مرض نکند؛ یعنی کسی که به بیماری واگیرداری مبتلا هست از مخالطه با افراد سالم پرهیز کند، به خاطر ترس از اينکه به تقدیر الله افراد سالم مبتلا به آن مرض نشوند.
لفظ “لا” برای نهی است، همانطور که الله تعالی در قرآن میفرماید: «فَلا رَفَثَ ولا فُسوقَ و لا جِدالَ في الحج»؛ یعنی شخص حاجی در هنگام حجکردن از جماع، فسق و جدال پرهیز کند.
همچنین لفظ “لا” در این قول پیامبر صلیاللهعلیهوسلم: «ولا طیرة»، لای نهی است؛ یعنی فال نگیرید و شومفالی نکنید با فال گرفتن.
عرب در زمان جاهلیت شومفالی میکردند با فال گرفتن که آن شومفالی آنها را از مقاصدشان باز میداشت.
«ولا هَامة»؛ يعنی فالشوم (بدفالی) نگیرید به جغد یا آن چیزی که عرب گمان میکردند که اگر انتقام مقتول گرفته نشود، روحش به جغدی تبدیل گشته و تا زمانی که انتقامش گرفته نشود، میگوید: مرا بنوشانید!
پس اسلام آنها را از همهی این اعتقادات باطل نهی کرد.
«ولا صَفَر»؛ یعنی فال شوم نگیرید به ماه صفر؛ زیرا که بر آنها خیلی سنگین بود؛ چون آنها از ماههای حرامی که در آن از قتل و غارت و انتقامجویی منع شده بودند، خارج شده وارد ماه صفر میشدند و در آن به کشت و کشتار و… میپرداختند. این سبر شده بود که گمان کنند که ماه صفر، شوم است. پس اسلام آنها را از اعتقاد نهی کرد؛ زیرا “زمان” از این لحاظ که “زمان” است مقتضی شومی نیست و ضرری برای انسان هم ندارد.
شومی یعنی ضرر به سبب آن چیزی بدی که انسان در آن وقت انجام میدهد، میآید.
پس همان بدیای که انجام میدهد شومی است بر زمان و وقت.
و قول پیامبر صلیاللهعلیهوسلم: «وفرِّ مِنَ المَجذومِ فِرارك من الأسد»، قسمت دوم همان حدیث است و آن طور که بعضی گمان میکنند حدیثی دیگر نیست.
پس اول و آخر حدیث با هم ارتباط کاملی دارند.
پیامبر صلیاللهعلیهوسلم بیماری را که مبتلا به مرض واگیر است از اینکه در جمع مردم سالم داخل شود، نهی کردند تا بهتقدیر الله آن بیماری به آنها سرایت نکند و موجب اذیت و آزار آنها نشود.
همانطور که شخص سالم را بدین امر کرد که از اسباب مریضی و اذیتی بیماریِ واگیر دوری کند و خود را به تقدیر الله تعالی از آن در امان نگه دارد.
و این معنی بصورت کامل و وافر با حدیث بخاری و مسلم موافقت دارد: «لا يُورِدَنَّ مُمْرِضٌ على مُصِحٍّ»؛ در این حدیث نهی کرده است از اینکه شتر مریض در میان شتران سالم بُرده شود.
این ثابت کننده واگیر و مسری بودن برخی بیماریهاست.
نه تنها اسلام مُسریبودن را در اشیای حسّی ثابت کرده، بلکه آن را در معنویات هم ثابت کرده است؛ زیرا که رسول کریم صلیاللهعلیهوسلم میفرماید: «الرَّجُلُ علی دین خلیله، فَلیَنظُر أحدکم من یُخالِل»؛ انسان بر دین دوستش هست، پس هر یک از شما بنگرد که چه کسی را به دوستی برمیگزیند.
و همچنین در جای دیگر میفرماید: «لا تُصاحِب إلا مؤمناً، ولا يأكل طعامك إلا تقي»؛ جز با مؤمن همراه نشو و غذایت را جز فرد پرهیزگار، دیگری نخورد.
و در حدیثی دیگر میفرماید: «کل مولود یُولَد علی الفطرة، فأَبَواهُ يُهَوِّدانِهِ أو يُنَصِّرانِه أو يُمَجِّسانِه»؛ يعنی پدر و مادر، بچه را به سبب مخالطه با خود، یهودی یا نصرانی یا مجوسی میکنند.
نویسنده: شیخ عبدالفتاح أبوغدة
ترجمه: عبدالحمید دهواری
https://www.sunnatonline.org/?p=37481