اسلام زن را انسان درجۀ یک میداند و آن را گرامی داشته و از این جهت حجاب را مشروع نموده است در حالیکه ملل سابق کمترین حق انسانی برای زن معتقد نبودند. زن در اسلام بسان مرد مکلف به کسب ایمان و عمل است و در کسب ثواب سهم او مساوی با مرد است؛ الله […]
اسلام زن را انسان درجۀ یک میداند و آن را گرامی داشته و از این جهت حجاب را مشروع نموده است در حالیکه ملل سابق کمترین حق انسانی برای زن معتقد نبودند.
زن در اسلام بسان مرد مکلف به کسب ایمان و عمل است و در کسب ثواب سهم او مساوی با مرد است؛ الله تعالیٰ میفرماید: ﴿مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کانُوا يَعْمَلُونَ﴾ [النحل: ٩٧]؛ «هر کس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده میداریم و پاداش آنها را به خاطر اعمال نيکى که انجام دادند، خواهیم داد.»
پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید: «النِّسَاءُ شَقَائِقُ الرِّجَالِ» (رواه أحمد وأبو داود)؛ زنان مثل مردان هستند. یعنی در نیازهای انسانی و از نظر اخلاقی و طبیعت.
فضایل تحصیل علم و جواز تحصيل آن برای مرد و زن یکسان است. پیامبر صلی الله علیه وسلم هر دو جنس را آموزش داده و تربيت نموده است؛ اما مردان را جدا و زنان را جدا تعلیم میداده است.
بنابراین؛ اصل در اسلام این است که برای دختران دانشگاههای دخترانه تأسیس شود.
بسیار جای تعجب است که در دورۀ ابتدايى مدارس تک جنسيتى هستند حالآنکه ضرورت آن کمتر است، اما پس از بلوغ که اوج احساسات و غرايز جنسى است آموزش مختلط میشود!!
آموزش مختلط با شیوۀ امروزی هیچگونه پیشینهای در اسلام ندارد. اين شيوهٔ تحصيل تقليد از غرب است. بيان مفاسد و آسيبهای آن هفتاد من کاغذ مىطلبد که از حوصله اين مقاله بهدر است.
اگر در کشور اسلامی دانشگاههای دخترانه وجود داشته باشد در آن صورت تحصیل در دانشگاههای مختلط جایز نیست ورنه بنابر ضرورت و حاجت شدید، تحصیل در دانشگاه مختلط با شرایط زیر گنجایش دارد؛ زیرا به هنگام ضرورت و حاجت شديد بر ارتکاب محظور -به قدر نياز- مواخذهاى نيست؛ «الضرورات تبیح المحظورات وتقدر بقدرها».
نخست: باید دانست که آموزش و تربيت برای دختر و خانواده و جامعهاش بسيار مفید است اما نه به حساب دین، حياء و عفت.
در هر صورت مصلحت دین از مصلحت تحصیل علوم مقدم است.
دوم: دختر با حجاب شرعى؛ يعنى پوشش کامل بدن با لباسى که تنگ و چسبیده به بدن و نازک نباشد همراه با نقاب که به آن حجاب درجۀ یک گفته مىشود يا بدون نقاب که حجاب درجۀ دو ناميده مىشود، در کلاس مختلط حاضر شود همراه با حشمت و وقار و بدون آرایش و عدم استفاده از عطر و ادکلن.
دختر نبايد زیور آلات ساعد، گوش، گردن و سينهٔ خود را پیش پسران همکلاسی و حتی استاد مرد ظاهر کند.
سوم: اینکه در هیچ جایی از محیط دانشگاه کنار پسران ننشیند.
چهارم: اینکه بدون ضرورت شدید با پسران صحبت نکند و در صورت نیاز شدید آموزشی به قدر ضرورت صحبت کند؛ اما نه در خلوت؛ الله سخن حضرت موسىٰ را با دو دختر شعيب که در مکان باز و به قدر ضرورت بوده بيان داشته است: ﴿… وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودَانِ ۖ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا ۖ قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّىٰ يُصْدِرَ الرِّعَاءُ ۖ وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ﴾ [القصص: ٢٣]؛ «… (موسىٰ) دو زن را یافت که دور از مردان گوسفندانشان را دور مىکردند (تا با گوسفندان ديگران مخلوط نشوند). موسیٰ گفت: شما اینجا چه میکنید (چرا جلوى دامتان را گرفتهايد)؟ آن دو زن پاسخ دادند که ما گوسفندان خود را سیراب نمیکنیم تا مردان گوسفندانشان را سیراب کرده باز گردند و پدر ما پيرمردى سالخورده است.»
پنجم: دختر دانشجو و در کل هر زن موظف است که با مرد بيگانه نرم و نازک سخن نگويد؛ الله تعالیٰ میفرماید: ﴿لَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا﴾ [الأحزاب: ٣٢]؛ «پس به نرمى و كرشمه سخن نگوييد تا (مبادا) آنكه در دلش بيمارى است، طمعى پيدا كند، و نيكو و شايسته سخن بگوييد.»
ششم: آنکه به قدر ضرورت درسی و آموزشی در مکان مختلط حاضر شود، سپس فوراً آنجا را ترک کند.
هفتم: آنکه خوابگاه دختران باید از نظر عفاف امنیت کامل داشته باشد.
هشتم: آنکه اساتید مرد و زن و دانشجویان پسر و دختر همگی مؤظفاند تا نگاههايشان را وقتى رو در روی يگديگر قرار مىگيرند پایین کنند و به نامحرم زُل نزنند. (سوره نور: ٣١)
نهم: اینکه یک دختر نباید با استادِ مرد به بهانۀ مسائل آموزشی در یک مکان خلوت بنشیند و خوشگپى کند؛ همچنین نباید دختر به تنهايى با رانندۀ تاکسی سوار شود؛ زیرا این نوع خلوت حرام است؛ پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید: «ألا لا يخلون رجل بامرأة إلا كان ثالثهما الشيطان» (رواه أحمد والترمذي)؛ هیچ مردی با زنی به تنهایی نمینشیند مگر اینکه سومین آنان شیطان است.
دهم: چنانچه دخترى يا پسرى نتوانستند با حفاظت بر ارزشهاى دينی و اخلاقى در فضاى مختلط تحصيل کنند و فضای دانشگاه را براى خود خلاف ايمان و محلى شهوانی و فتنهانگيز و منافى عفت تشخیص دادند و نتوانستند خود را از امور منافى عفت و حيا کنترل کنند، باید آنجا را هر چه زودتر ترک کنند؛ زیرا مصلحت دين مقدم است و تحصیل علم امرى مباح و نفلى مى باشد؛ اما ثبات بر دين و عفت فرض عینی است.