بولتننویسان بنگاه دروغپراکنی فارس که در بولتنهای افشاشده خبر از پروژه بیآبروکردن مولوی عبدالحمید داده بودند، ظاهرا خودشان هم پیمانکاری این پروژه را بر عهده گرفتهاند و سخت مشغول پیشبرد آن هستند اما چون چنتهشان خالی است و مواضع شفاف و صریح مولوی در هفتههای گذشته همه نقشههایشان را نقش بر آب کرده است، به […]
بولتننویسان بنگاه دروغپراکنی فارس که در بولتنهای افشاشده خبر از پروژه بیآبروکردن مولوی عبدالحمید داده بودند، ظاهرا خودشان هم پیمانکاری این پروژه را بر عهده گرفتهاند و سخت مشغول پیشبرد آن هستند اما چون چنتهشان خالی است و مواضع شفاف و صریح مولوی در هفتههای گذشته همه نقشههایشان را نقش بر آب کرده است، به دروغپردازی متوسل شدهاند و چنان دروغهای شاخداری میسازند که هر صاحب عقلی را به خنده وامیدارد.
این دروغپراکنان در گزارشی با عنوان «عبدالحمید کیست و چه حاشیههایی دارد؟/ حمایت از منافقین و داعشیها از سوی رئیس مسجد مکی» دروغهای خود را با اشاره به واقعه مسجد شیخ فیض آغاز میکنند. فارس در این روایت دروغین مینویسد: «شروع واقعه از این قرار است که کاروانسرایی قدیمی در کوچه ی آیت الله خامنه ای در شهر مشهد واقعه شده است. کاروانسرایی که به صورت بازارچه ای درآمده بود و مدت ها شیعه و سنی بدون مشکلی در کنار هم در آن به کسب و کار می پرداختند. قسمتی نیز در این کاروانسرا تحت عنوان نمازخانه وجود داشت که کسبه و مردم عادی وقت نماز، در آن محل نماز می خواندند. به مرور اهل سنت تمام حجره های کاروانسرا را می گیرند. پس از مدتی درهای کاروانسرا بسته می شود و بدون مجوز اقداماتی برای ساخت مسجد در محل کاروانسرا شروع می شود. آنها مصالح را وارد کاروانسرا کرده و اقدام به ساخت فوندانسیون ساختمان می کنند.»
در حالی که مسجد شیخ فیض، مسجد تاریخی اهلسنت در مشهد بوده و نه یک کاروانسرا. این مسجد حداقل ۷۰ سال سابقه داشته است و تنها مسجد اهلسنت در مشهد بود که همین یک مسجد هم تحمل نشد و تخریب آن نقطه برجستهای در وحدتشکنی از سوی جمهوری اسلامی بود که هزینه سنگینی هم برای مسئولین داشت.
اما دم خروس خبرگزاری فارس آنجا بیرون میزند که روایتی از بیبیسی میآورد و مدعی میشود که این روایت مربوط به مسجد شیخ فیض است.
میگویند دروغگو کمحافظه است و دروغگویان خبرگزاری فارس از ماهی هم کمحافظهتر هستند؛ خودشان چندخط بالاتر نوشتهاند که تخریب مسجد شیخ فیض در سال ۱۳۷۲ بوده و گزارش بیبیسی مربوط به اعتراضات کوی طلاب مشهد در سال ۱۳۷۱ است و در همین تصویری که فارس کار کرده هم آمده که توصیف مذکور از خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی در ۱۰ خرداد ۱۳۷۱ نقل شده است.
اگرچه همین یک مورد برای بیاعتبارشدن کل گزارش فارس کافی است، اما بیایید نگاهی هم به ادامۀ این متن ضدژورنالیستی بیندازیم.
فارس سپس مولوی عبدالحمید را متهم به «صحنهگردانی اغتشاشات» میکند و میگوید این اعتراضات منجر به تخریب اموال عمومی شده است اما چیزی از این نمیگوید که در تحصن مردم در مسجد مکی، نیروهای نظامی به مسجد یورش بردند و با هلیکوپتر به آنجا حمله کردند. در اثر این حمله، ۱۳ شهروند بیگناه در مسجد شهید شدند. کاری که اسرائیل هم با فلسیطینیان و مسجدالاقصی نکرده است.
پس از این جنایت وقتی بسیاری از مردم مسلح شدند و قصد خونخواهی کردند، این مولوی عبدالحمید بود که مانع آنها شد و امنیت را برقرار کرد. شهروندان زاهدانی حاضر در آن تحصن هنوز یاد آن روزها را از خاطر نبردهاند. دیگرانی هم که آن واقعه را به خاطر ندارند، کافیست نگاهی به مواضع مولوی عبدالحمید پس از جمعه خونین زاهدان بیندازند و با خود قضاوت کنند که کجا مولوی عبدالحمید اجازه داده اعتراض خشونتآمیز یا قتل و انتقامگیری رخ دهد؟
فارس سپس مدعی میشود که مولوی عبدالحمید نه علیه عبدالمالک ریگی و نه علیه داعش موضعی نگرفته است و جنایات عبدالمالک را تنها زمانی محکوم کرده که او دستگیر شده است. حال آنکه مواضع مولوی عبدالحمید در هر دو مورد به صراحت در زمان وقوع جنایت بیان شده است.
باز اینجا هم کمحافظگی دروغگویان کار دستشان داده است. خبرگزاری فارس از رسانههایی بود که بعد از جمعه خونین مدام خبر تهدید مولوی عبدالحمید را از سوی داعش منتشر میکرد. چرا داعش باید کسی را تهدید کند که حتی جنایتهایش را محکوم نکرده است؟
طنز ماجرا اینجاست که خبرگزاری فارس در نهایت ناچار شده برای تخریب مولوی عبدالحمید، در مواضع خود در حمایت از طالبان ۱۸۰ درجه بچرخد و بنویسد: «در زمانی که طالبان به یکه تازی در افغانستان پرداخته است و در حال گسترش قدرت خود در افغانستان است و به سایر اقوام افغان ظلم می کند و آنها را بایکوت می کند، علیه زنان در افغانستان قوانین سختگیرانه وضع می کند و حتی حق تحصیل را از آنان سلب می کند.»
مولوی عبدالحمید اگر به طالبان تبریک گفته، بعدا هم نقدهای جدی به آنان مطرح کرده است و آن تبریک هم بعد از اعلام موضع حاکمیت در حمایت از طالبان بوده است.
در جایی هم فارس به خیال خود خواسته مولوی عبدالحمید را تخریب کند و نوشته است: «نکته قابل توجه در خصوص مولوی عبدالحمید این است که در هیچکدام از اغتشاشات در موضع دفاع از نظام برنیامده است بلکه همواره موضع او با اغتشاشگران یکی بوده است.» حال آنکه اتفاقا این نکته نشاندهنده استقلال مولوی از نظام سیاسی است. آنچه هم فارس آن را اغتشاشات میخواند، اعتراضات مردمی به سیاستهای حاکمیت بوده که همواره به خشنترین شکل ممکن از سوی نظام پاسخ داده شده است.
سپس دروغپردازیهای فارس به حادثه جمعه خونین میرسد. اینجا فارس سوتی میدهد و مینویسد مولوی عبدالحمید «بدون اینکه اتفاقی رخ داده باشد بحث این را مطرح میکند که اهل سنت در ایران آزادی مذهبی ندارند آنها را در نمازخانه ها مورد ضرب و شتم قرار می دهند (در حالی که برای این ادعا در آن تاریخ هیچ مصداق خارجی وجود نداشت.)» در واقع جملهای که در پرانتز نوشته شده اعترافیست بر اینکه در تاریخهای دیگری مصداق خارجی برای ضرب و شتم اهلسنت در نمازخانهها وجود داشته و فارس ناراحت است که چرا حالا این اعتراض مطرح میشود، درحالیکه چندین نمازخانه اهلسنت در مشهد تعطیل شده و در تهران و شهرهای دیگر نیز بسیاری از نمازخانهها را تهدید به تعطیلی کردهاند. اگر مولوی عبدالحمید انتقادی هم به این مسائل داشته است، پاسخ آن گلوله نبوده که نمازگزاران را به گلوله ببندند.
فارس مدعی میشود که «در فیلم های دوربینها مشخص است افرادی مسلح بودهاند و به کلانتری حمله کرده و قصد تصرف آن را داشتند». چرا چنین فیلمهایی تا به حال منتشر نشده؟ چرا در تمام فیلمهای منتشرشده مردم چیزی جز سنگ در دست ندارند و این نیروهای داخل کلانتری و ساختمانهای اطراف هستند که به مردم شلیک میکنند؟ و اگر مردم مسلح بودهاند، چرا در آن صحنه که دهها نفر از مردم عادی کشته و صدها تن زخمی شدند، حتی یک نیروی امنیتی هم کشته نشد؟
چه در این اعتراضات و چه در همه التهابات پیش از آن اگر مولوی عبدالحمید نقشآفرینی نمیکرد و مردم را به آرامش و حفظ امنیت دعوت نمیکرد، بارها امنیت تمام کشور در خطر قرار گرفته بود. اینها را فارس هم میداند و همه مردم عاقل و اندیشمند ایران هم از آن آگاهند. پس فارس چنین دروغهایی را برای چه کسانی منتشر میکند و چه اهدافی را دنبال میکند؟ اگر برای هواداران باقیمانده نظام منتشر میکند که پس قطعا برای آنان کمترین درجههای شعور و عقلانیت را هم قائل نیست و اگر مانند بولتنها برای دلخوشکردن مسئولان نظام منتشر میشود که پس باید ریشه همه توهمات دروغینی را که این مسئولان درباره وضعیت کشور دارند و آنها را به آستانه سقوط کشانده است، در همین دروغپردازیهای خبربهمزدان فارس و رسانههای مشابه جستوجو کرد؛ خبربهمزدانی کمحافظه که چون به خلوت میروند، آن کار دیگر میکنند.
- نویسنده : ارسلان بلوچ
- منبع خبر : سنیآنلاین