هياتی كه گفته شده از طرف رهبری به زاهدان آمدہ و با مولانا عبدالحميد ديداری داشته و یا دیدارھایی در آیندہ داشته باشد، از طرف برخی دوستان احتمال نوعی سازش آنچه از آن بنام “جریان مسجد مكی” ياد میكنند، بر سر خون شهدای جمعههای خونين زاهدان و خاش را مطرح میكنند که قطعا اینگونه نیست. […]
هياتی كه گفته شده از طرف رهبری به زاهدان آمدہ و با مولانا عبدالحميد ديداری داشته و یا دیدارھایی در آیندہ داشته باشد، از طرف برخی دوستان احتمال نوعی سازش آنچه از آن بنام “جریان مسجد مكی” ياد میكنند، بر سر خون شهدای جمعههای خونين زاهدان و خاش را مطرح میكنند که قطعا اینگونه نیست.
اينکه با هیچ هياتی ملاقاتی صورت نگیرد چندان با شرایط ملتهب استان همخوانی ندارد. چنین موضعی بهدور از واقعبينی است. مهم ايستادن بر سر مواضع حقطلبانه است و نه تابوسازی هر نوع ملاقات.
دوستان، شرايط استان را در نظر بگیرید؛ جريانی راديكال وجود دارد كه از تحميل جنگ به مردم بلوچ استقبال میكند. اين جريان از زاهدان تا مركزيت قدرت در تهران امتداد دارد. فكر نمیكنید اگر مولانا عبدالحمید با اين هيأت ديدار نمیكرد همین جريان را در موضع قویتر و حقبهجانبتری قرار میداد كه دست به كشتار تعداد بيشتری از مردم بیگناه بزند؟
مولانا عبدالحميد یک مولوی و شخصیت ميانهرو است، نه یک مولوی یا شخصیت تاثیرگذارِ راديكال. اينكه طی هفتههای اخير مواضعی اتخاذ كرده كه نهتنها در جامعه بلوچ بلكه در سطح وسيعی در داخل و خارج از كشور با استقبال روبرو شده است را اگر با هدف كسب امتياز شخصی يا صرف مذهبی بدانيم با واقعيت همخوانی پيدا نمیكند.
مولانا در درجه اول بايد مسئوليت خود را بهعنوان یک رهبر دينی، حفظ صلح و ثبات استان سیستانوبلوچستان بداند؛ استانی كه بسيار آسيبپذير است و در معرض خطر تحميل جنگ قومی و مذهبی قرار دارد.
تا اينجای كار موضع ميانهروانه مولانا در خنثیكردن توطئه مذهبی و قومی كردن و ايجاد انحراف در خيزش انقلابی مردم ايران مؤثر بوده است و اين دستاورد كمی نيست. بگذاريد مولانا همين نقش مثبت را ايفا كند. هجمهای كه از طرف جناح راست حاكميتی و رسانههای وابسته به نهادهای نظامی و امنيتی به شخص مولانا عبدالحميد میشود و تا ايرانی نبودن و وابسته به عربستان و تهديدهای آشكار چه چيزی را نشان میدهند؟!
دوستان، اينكه برای مولانا مسائل مذهبی در اولويت باشند كوچكترين ترديدی وجود ندارد، اما مولانا مطالبات ديگر جامعه را هم به صراحت اعلام كرده است. من قبول دارم كه حاكميت آمادگی پاسخگويی به مطالبات را ندارد كه اگر داشت مملكت را دچار اين بحران نمیكرد. در هر سطحی اگر حاكميت و لو محدودتر از حد انتظار مجبور به پاسخگویی شود گام مثبتی است و نبايد آن را ناديده گرفت.
در مورد مطالبات جنبش انقلابی كه در شعار «زن- زندگی – آزادی» متمركز شده است، اين توازن قدرت است كه در نهايت به موضوع فيصله خواهد داد. همهٔ ايرانيان از اين شعار برداشت یكسانی ندارند، مولوی هم يكی از آنهاست.
فرض را بر اين بگيريد كه در جاهایی مولوی با انتظارات شما همخوانی پيدا نكند، در همان حدی كه هست غنيمت است، لااقل در جبهه مقابل قرار نگرفته و در كنار مردم ايستاده و آمادهٔ دادن هزينه شده است.
زمانِ برجستهكردن برداشتهای متفاوت نيست. بگذاريد در زمانِ خودش مواضع مولوی هم نقدپذير است اما نه حالا، واقعا زمان آن نيست؛ اين را جدی بگيريد.
مذاكره تابو نيست، معاملهای كه خون شهدا را پايمال كند البته كه بايد تابو باشد./سنیآنلاین
پیرمحمد ملازهی