مقدمه: سنّت که جامعترین اطلاق آن بر مجموعهی بزرگ احادیث نبوی، اعم از اقوال، افعال، احوال، تقاریر، اخلاق، عادت، سیرت، افکار و گرایشهای رسول الله – صلی الله علیه وسلم – است، بزرگترین منبع قانون – به لحاظ شمول جزئیات، فروع و تفصیل احکام – و برجستهترین نشانه حقانیت اسلام پس از کتاب «قرآن»، مشعل […]
مقدمه:
سنّت که جامعترین اطلاق آن بر مجموعهی بزرگ احادیث نبوی، اعم از اقوال، افعال، احوال، تقاریر، اخلاق، عادت، سیرت، افکار و گرایشهای رسول الله – صلی الله علیه وسلم – است، بزرگترین منبع قانون – به لحاظ شمول جزئیات، فروع و تفصیل احکام – و برجستهترین نشانه حقانیت اسلام پس از کتاب «قرآن»، مشعل هدایت مسلمین در تمام شعب زندگی به شمار میرود. و با توجه به منزلت آن به عنوان اوّلین و مطمئنترین ابزار تفسیر قرآن و توضیح و کشف مقاصد آن، در عقیدهی مسلمین دارای قداست و اهمیت نزدیک به قرآن میباشد؛ آنچنانکه به و صف «وحی غیر متلو/ و حی تلاوت ناشدنی» توصیف میشود. هیج مسلمان و فرقهای اسلامینیست که سنّت رسول الله – صلی الله علیه وسلم – را به عنوان مبین فرامین و قوانین قرآن و سرچشمهی قانون قبول نداشته باشد.
سنّت دومین اصل دین است
مسلمانان باید به کتاب خدا و سنّت پیامبر اکرم – صلی الله علیه وسلم – پایبند شوند، راه و روش صحیح را که آنها بر آن حرکت خواهند کرد، از این منابع اساسی اخذ کنند. اگر روش ما مسلمانها بر پایهی کتاب خدا و سنّت پیامبر اکرم – صلی الله علیه وسلم – نباشد، بیداری و حرکت اسلامی ما حرکتی شتابزده و انحرافی خواهد بود و بیم آن میرود که ضرر و تخریب آن بیشتر از اصلاح و آبادانی باشد. باید ما مسلمانها بر روشی حرکت کنیم که سرور انسانیت محمد – صلی الله علیه وسلم – حرکت کرده و پس از او یاران گرامیاش بر همان مسیر گام نهادهاند و همچنین تابعین و اتباع تابعین نیز بر همین راه حرکت کردهاند. علماء، دعوتگران و طلاب باید با جدیت در مسیر طلب حق و پیروی از آن تلاش کنند تا به نقطهی مشترکی برسند و توجه داشته باشند که اختلاف در مسائل فقهی و اجتهادی امر عادی است و امت به سبب آن مورد ملامت قرار نمیگیرد؛ زیرا یاران پیامبر اکرم – صلی الله علیه وسلم – که بهترین افراد این امت بودهاند، از چنین اختلافاتی به دور ماندهاند. و باید دانست که اساس پیروزی و سرفرازی بر وحدت و یکپارچگی حول محور قرآن و سنّت رسول خدا – صلی الله علیه وسلم – قرار دارد. (سنّت دومین منبع شریعت اسلام: ۷،۸)
سنّت در لغت
سنّت به اعتبار معنی لغوی معانی متعدد را در بر میگیرد:
۱- راه و روش؛ سنّت مطلقاً به معنی راه و رسم آمده است، مساویست که آن راه و روش زشت باشد یا نیکو. هرگاه بخواهند آن را برای شیوهای زشت به کار برند، قید ”سیئه“ را به دنبال آن میآورند و اگر مقید به ”حسنه“ گردد، آن وقت روشی مراد است که پسندیده است. چنانکه در حدیثی میخوانیم: «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أَجْرُهَا وَأَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلىٰ یَومِ القِیَامَةِ، وَمَنْ سَنَّ سُنَّةً سَیِّئَةً فَعَلَیْهِ وِزْرُهَا وَوِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إلىٰ یَومِ القِیَامَة» (مسلم: ۱۰۱۷)؛ هر که روشی نیکو ایجاد کند، برایش اجر آن کار و اجر کسی که بر آن عمل کند، تا قیامت وجود دارد، و هر که روش زشتی پیاده کند، گناهش و گناه کسی که بر آن عمل نماید، تا قیامت بر او خواهد بود.
۲- سنّت مطلقاً به معنی راه درست و شیوهی پسندیده میآید.
۳- سنّت عبارت از طریقهی محمود و مستقیم است. (السنّة النبویة المطهرة: ۵۲؛ السنّة ومکانتها فی الإسلام: ۵۷؛ السنّة النبویة بین أهلها ومنکریها: ۸۴- ۷۴؛ اتجاهات فی دراسات السنّة: ۱۱؛ آشنایی با سنّت: ۱۶)
تعریف اصطلاحی سنّت
وقتی که «سنّت» به خدا مضاف گردد، منظور از آن، قوانین و خواستههای الهی است که خداوند نظام حکیمانهی خویش را بر آن استوار فرموده است: ﴿فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبْدِيلًا﴾ (فاطر: ۴۳).
آنگاه که لفظ «سنّت» در شرع مطلقاً به میان آمده باشد، از آن کاری مقصود میباشد که آن حضرت – صلی الله علیه وسلم – قولاً یا فعلاً به آن امر کرده باشد و ذکر آن در قرآن کریم نباشد. (لسان العرب: ۶/ ۳۹۹) در یک تعریف کلی میتوان گفت که سنّت در اصطلاح شرع عبارت است از: آنچه که پیامبر خدا – صلی الله علیه وسلم – فرموده و یا انجام داده است و طبق تعریف مصطلحتر: به کردار و گفتار رسول اکرم – صلی الله علیه وسلم – و صحابه – رضی الله عنهم – سنّت میگویند.
سنّت در اصطلاح علمای اصول
سنّت در اصطلاح علمای اصول، بر افعال، اقوال و تقریرات رسول الله (سکوت وی در قبال کارهای دیگران) اطلاق میگردد، عدهای از آنان فعل صحابه کرام را نیز جزو «سنّت» شمردهاند، برابر است فعل آنان از قرآن و سنّت نبوی ثابت باشد یا خیر، مانند جمع قرآن کریم، و به این حدیث استدلال میکنند: «عَلَیْکُمْ بِسُنَّتِی وَسُنَّةِ الخُلَفِاءِ الرَّاشِدِیْنَ مِنْ بَعْدِیِ» (مسلم).
سنّت در اصطلاح فقهاء
سنّت در اصطلاح فقهاء عبارت است از: «الطریقة المسلوکة فی الدین»؛ یعنی: طریقهای دینی که مردم بر آن گامزن باشند، بدون اینکه طریقه مزبور حکماً فرض باشد یا واجب، بلکه در رتبهای پایینتر قرار داشته باشد. طبق نظریه علمای وعظ و ارشاد، ”سنّت“ ضد ”بدعت“ بوده و در مقابل آن قرار دارد، به طوری که اگر شخصی کاملاً پیرو رفتار و عادات رسول اکرم – صلی الله علیه وسلم – باشد، به او عامل «سنّت» میگویند؛حالا فرق نمیکند کارهایش به تصریح قرآن کریم باشد یا خبر، در مقابل کسی که رفتار و حرکاتش مخالف با شیوه پیامبر – صلی الله علیه وسلم – باشد، بدعتی میگوید.
سنّت در اصطلاح جمهور محدثین
سنّت در اصطلاح جمهور محدثین شامل اقوال، افعال، تقریرات (سکوت پیامبر)، اخلاق، و عادات نبرد پیامبر – صلی الله علیه وسلم – و حتی حالات قبل از بعثت؛ مانند خلوتنشینی در غار حراء وغیره میباشد. مفهوم سنّت نزد این حضرات مترادف با مفهوم حدیث است و هیچ فرقی در میان آنها وجود ندارد. (السنّة ومکانتها فی التشریع الإسلامی: ۵۷،۵۸؛ السنّة النبویة بین أهلها ومنکرها: ۶۴- ۴۹؛ اتجاهات فی دراسات السنّة: ۱۲؛ آشنایی با سنّت: ۱۷،۱۸)
اقسام سه گانهی سنّت پیامبر صلی الله علیه وسلم
چنانکه از تعریف اصطلاحی سنّت برمیآید، سنّت پیامبر – صلی الله علیه وسلم – سه زاویه مشخص دارد که عبارتاند از: قول، فعل و اقرار که از سنّت پیامبر – صلی الله علیه وسلم – به ما رسیده است.
– قول پیامبر «صلی الله عله وسلم»؛ یعنی هر چه از گفتار پیامبر – صلی الله علیه وسلم – روایت شده است،
– فعل پیامبر – صلی الله علیه وسلم – آنچه از کردار وی روایت شده،
– تقریر پیامبر – صلی الله علیه وسلم -؛ یعنی عملکرد دیگران که آن حضرت – صلی الله علیه وسلم – بر آنان انکار نفرموده است؛ این سکوت در واقع یک نوع تأیید ضمنی از جانب پیامبر – صلی الله علیه وسلم – و دلیلی بر جواز آن کار به حساب میآید. (آشنایی باسنّت پیامبر: ۱۸)
اهمیت سنّت
از آنجایی که سنّت یکی از اساسیترین پایههای اسلامی به شمار میرود، جایگاه بس رفیعی در اسلام دارد، به گونهای که اگر انسان به سنّت توجه ننموده، بخواهد قرآن را فرا گیرد، هرگز به مقصد نخواهد رسید و به طور حتم راه گمراهی را خواهد پیمود؛ زیرا که سنّت شارح قرآن میباشد، و بدون سنّت فهم قرآن آسان نخواهد بود. (اتباع سنّت: ۴۱)
هم چنان پیروی از سنّت پیامبر – صلی الله علیه وسلم – و اطاعت از دستورات وی، از جمله فرازهای ویژه از دستورات قرآن است. در قرآن آیههای زیادی بر این امر تأکید دارند و خداوند در موارد مختلف و با اسلوب شیوا، مومنان را به اطاعت و پیروی از فرمودههای رسول اکرم – صلی الله علیه وسلم – دستور میدهد؛ در جایی معیار صداقت و دوستی انسان با خدا را اتباع پیامبر معرفی فرموده و به پیامبرش میفرماید: ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللهُ﴾ (آل عمران: ۳۱)؛ (به کسانی که دم از دوستی خداوند میزنند) بگو: اگر واقعاً خدای را دوست میدارید، از من پيروی کنید، آنگاه خداوند شما را دوست خواهد داشت.
فقط پیامبر – صلی الله علیه وسلم – است که ریسمان هدایت را در دست دارد و با ارتباط مستقیمیکه با خدای جهانیان دارد، دارای نیروی معجزه آسا بوده و با تأییدات الهی، انسانها را به سوی شاهراه هدایت رهنمون میسازد. در قرآن به صراحت این نکته مورد تأکید قرار گرفته است: ﴿إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾ (شورىٰ: ۵۲)؛ بیهیچ تردیدی تو (پیامبر – صلی الله علیه وسلم-) به راه مستقیم، راهنمایی میکنی. (السنّة ومکانتها فی التشریع الإسلامی: ۶۱- ۵۹؛ السنّة النبویة المطهرة: ۷۴- ۷۱؛ السنّة النبویة بین أهلها ومنکریها: ۹۳- ۸۸؛ آشنایی با سنّت: ۳۸)
فرازهایی از اقوال رسول دربارهی اهمیت سنّت
رسول الله – صلی الله علیه وسلم – در شرائط مختلف و به مناسبتهای گوناگون، به اهمیت سنّت اشاره میفرمود و پیوسته مومنین را به پیروی از سنّت توصیه میکرد، باری فرمود: «تا وقتی که من شما را گذاشتهام، شما نیز از من دست بردارید (یعنی سؤال بیمورد نکنید)، همانا آنانکه پیش از شما بودند، به سبب سؤال زیاد و اختلاف با پیامبرانشان، هلاک شدند و هرگاه شما را از چیزی نهی کردم، از آن دوری کنید و اگر به شما دستوری بدهم، به قدر توان در انجام آن بکوشید. (متفق علیه)
آنحضرت – صلی الله علیه وسلم – از نتیجهی شوم دوری ”سنّت“میترساند و آنان را که از اطاعتش سرباز میزدند، افرادی رانده شده از بهشت قلمداد میفرمود، این مطلب از فرموده ذیل به خوبی نمایان است، فرمودند: «همهی امتم به بهشت میروند، مگر کسی که سر باز زند.» پرسیدند: «چه کسی سر باز میزند؟» فرمود: «کسی که از من اطاعت نماید، به بهشت میرود و آنکه از دستورات من سرپیچی نماید، به تحقیق سر باز زده است.» (بخاری)
درحدیث دیگر پیامبر – صلی الله علیه وسلم – کسی را که از سنّتش رویگردانی نماید، از خود طرد کرده است؛ میفرماید: «هر که از سنّت من روی برتابد، از من نیست.» در جای دیگر میفرماید: «کسی که سنّت مرا ترک دهد، از شفاعت من بهرهای نخواهد داشت.» از حضرت جابر – رضی الله عنه – روایت شده است که رسول اکرم – صلی الله علیه وسلم – فرمود: «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ خَيْرَ الْحَدِيثِ كِتَابُ اللهِ وَخَيْرُ الْهُدَىٰ هُدَىٰ مُحَمَّدٍ وَشَرُّ الأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا وَكُلُّ بِدْعَةٍ ضَلاَلَةٌ» (رواه مسلم)؛ امابعد: همانا بهترین گفتار، کتاب خداوند عزوجل است و بهترین راه و روش، سیرهی پیامبر – صلی الله علیه وسلم – است و بدترین کارها، نوآوریها[ی دینی] است و هر بدعتی گمراهی است.
خود رسول اکرم – صلی الله علیه وسلم – بر این امر تصریح دارد که بهترین سیره، سیرهی پاک ایشان است و برای پیروی کردن، بهترین الگو و نمونه خواهد بود و چه خوش سروده است سنایی:
گرد قرآن گرد زیرا هر که در قرآن گریخت /∗/ آن جهان رست از عقوبت این جهان جست از فتن
مژه در چشم سنایی چون سنانی باد تیز /∗/ گر سنایی زندگی خواهد زمانی بی سنن
بدون تردید انسان سعادتمند و پیروز کسی است که قدم به قدم از سنّتهای رسول اکرم – صلی الله علیه وسلم – اطاعت نموده، آنها را الگوی زندگی خویش قرار دهد. محبت با سنّت و عمل بر آن، جلب کننده و فراهم آورندهی محبت رسول اکرم – صلی الله علیه وسلم – خواهد بود؛ چنانکه رسول اکرم – صلی الله علیه وسلم – به حضرت انس – رضی الله عنه – فرمود: ای پسرم! اگر بر این امر قادری که صبح و شامت را در حالی بگذرانی که در قلبت نسبت به هیج فردی کدورتی نباشد، پس چنان کن و افزود: «یَا بُنَیَّ وَذٰلِكَ سُنَّتِی وَمَنْ أَحَبَّ سُنَّتِی فَقَدْ أَحَبَّنِی وَمَنْ أَحَبَّنِی کَانَ مَعِی فِی الجَنَّةِ» (ترمذی)؛ ای پسرم این سنّت من است و هر کس که سنّت مرا بپسندد، مراپسندیده است و کسی که مرا پسندیده است، در بهشت همراه من خواهد بود.
در حدیثی دیگر میفرمايند: «إِنَّ اللهَ تَعَالیٰ یُدْخِلُ الْعَبْدَ الجَنَّةَ بِالسنّةِ تَمَسَّكَ بِهَا» (الشفاء: ۴۸۳)؛ خداوند عزوجل بنده را بنابر تمسک سنّت به بهشت داخل میگرداند.
در جای دیگر برای بیان فضیلت سنّت و عمل بر آن فرمودند: «کسی که در دوران فساد امت من، به سنّت من چنگ زند، برایش اجر صد شهید وجود دارد.» (بیهقی)
روزی به حضرت بلال رضی الله عنه فرمود: «بدان ای بلال!» بلال گفت: «چه را بدانم یا رسول الله؟» فرمود: «بدان هر آن که سنّتی از سنن مرا پس از اینکه بعد از من از بین رفته، زنده نماید، اجرش به میزان اجر کسی خواهد بود که بر آن عمل نماید، بی آنکه از اجرهای عمل کنندگان چیزی کم گردد.» (السنّة النبویة: ۹۸- ۹۴؛ اتباع سنّت ۳۱،۳۲؛ آشنایی با سنّت: ۴۳،۴۴،۴۶)
احادیث بالا نمونههایی از مجموعه احادیث بیشماری است که در این زمینه وارد شده است؛ مطمئناً برای در ک اهمیت سنّت از زبان پیامبر اسلام – صلی الله علیه وسلم – همین مقدار کفایت میکند.
سخنان صحابه – رضی الله عنهم – دربارهی سنّت
گردآوری مجموعه سخنان صحابه – رضی الله عنه – در مورد اهمیت سنّت کاری است که فرصت وسیعی میطلبد. آنان کارآیی و نقش اساسی سنّت را در امور دین به خوبی دریافته بودند و اساس زندگیشان را بر شالودهی سنّت بنا نهاده و از بیان اهمیت و انتشار آن در اطراف و اکناف کوچکترین اغماضی نداشتند. بیان فرمودههای همهی صحابه – رضی الله عنهم – و یا برخی از آنان، از حوصلهی این مقاله خارج است و به ذکر معدودی از برجستهترین اصحاب پیامبر – صلی الله علیه وسلم – اکتفاء میکنیم تا دور نمایی هر چند مختصر و کلی از اهمیت سنّت طبق بینش این بزرگواران داشته باشیم. حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه میفرماید: «هرگز کاری را که رسول الله – صلی الله علیه وسلم – انجام داده است، ترک نداده و نخواهم داد و حتماً به آن عمل کردهام، میترسم اگر چیزی از دستوراتش را ترک دهم، گمراه شوم.» (شفاء: ۲/ ۱۴)
نظر خلیفه اوّل را در مورد سنّت، میتوان از اوّلین خطبهاش پس از روی کار آمدنش، حدس زد. وی – رضی الله عنه – در خطبهی معروفش فرمود: «از من تا وقتی که از خداوند و رسولش اطاعت مینمایم، اطاعت کنید و هرگاه از خداوند و رسولش روی برتافتم، اطاعت من بر شما لازم نیست.» (کنزالعمال: ۵/ ۲۲۸۲)
حضرت عمر – رضی الله عنه – به عنوان هشدار از مغالطه طلبان، میفرماید: «گروهی نزد شما خواهند آمد به شبهات قرآنی بنای مجادله میگذارند؛ در مقابل، شما به سنّتها جوابشان را بدهید، زیرا دانشمندان سنن، بهتر از هر کسی دیگر به قرآن آگاهی دارند.» (کشف الغمة: ۱/ ۳۲) و توصیه میکند: «فرائض و سنّت را یاد بگیرید، همانطور که قرآن را فرا میگیرید.» (جامع بیان العلم: ۲/ ۳۴)
حضرت عثمان – رضی الله عنه – آنچنان به تقدیس سنّت پیامبر – صلی الله علیه وسلم – پایبند بود که حاضر نبود مانند دیگران فرمودههای آنحضرت – صلی الله علیه وسلم – را روایت نماید، ایشان در توجیه این رویهاش چنین میفرماید: «مانع من از روایت از رسول الله -صلى الله عليه وسلم- این نیست که بر خلاف دیگر اصحاب وی، از وی چیزی حفظ نکردهام. و لیکن گواهی میدهم که از وی شنیدم، فرمود: هر که سخن را به من نسبت دهد که من آن را نگفتهام، جایگاهش را در آتش بنا سازد.» (مسنداحمد: ۱/ ۶۵)
هنگامیکه بر مسند خلافت نشست، باز هم این قداست فوق العاده مد نظرش بود، اعلام فرمود: «هیچ کسی اجازه ندارد حدیثی را که در زمان دو خلیفه اوّل شنیده نشده است، روایت نماید.» (شفاء: ۲/ ۱۱)
از گفتار فوق به خوبی اهمیت سنّت، در نظر خلیفهی سوم نمایان است.
حضرت علی مرتضیٰ – رضی الله عنه – میفرماید: «من پیامبر نیستم و به من وحی هم نمیشود و لیکن آنچه که در توان دارم، بر قرآن و سنّت رسول الله – صلی الله علیه وسلم – عمل میکنم.» آنحضرت – رضی الله عنه – برای حفظ مجموعهی سنّت، پیشنهاد مفیدی بدین مضمون صادر فرموده بود: «با یکدیگر مذاکره حدیث نمائید؛ اگرچنین نکنید، طومار علم برچیده میشود.» (آداب الشریعة: ۲/ ۱۲۸)
عبدالله بن مسعود – رضی الله عنه – میفرماید: «میانهروی و اکتفا به سنّت بهتر از اجتهاد در بدعت است.» (شفاء: ۲ /۱۱؛ جامع بیان العلم: ۲/ ۱۸۸)
عبدالله بن عمر – رضی الله عنهما – نسبت به سنّت آن قدر ارزش قایل بود که مخالفت با آن را کفر میدانست، نقل است که از او دربارهی نماز سفر سوال شد، وی پس از آنکه سنّت پیامبر – صلى الله عليه وسلم – را در مورد آن یادآور شد، گفت: «هر که با سنّت مخالفت نماید، کفر کرده است.» (شفاء: ۲/ ۱۱؛ جامع بیان العلم: ۲/ ۱۹۲؛ آشنایی با سنّت ۴۷،۴۸)
سخنان سلف دربارهی سنّت
به راستی، اسلاف سنّت نبوی دوست داشتند، به آن عمل کردند، به شوی آن دعوت دادند، از آن دفاع کردند، آزارها و اذیتها را در راه نشر آن به جان خریدند و با دشمنان سنّت نبوی، چنان مبارزه کردند که اندیشهی دینی اهل سنّت و جماعت بر همه غالب شد و اندیشههای هوىٰپرستان و اهل بدعت کلّاً از بین رفت؛ چنانکه حضرت عمر بن عبدالعزیز – رحمه الله تعالىٰ – میگوید: «رسول اکرم – صلی الله علیه وسلم – و والیان امر پس از او، سنّتهایی پی افکندند، تمسک به آن سنّتها مساوی با تصدیق کتابالله و تکمیل طاعت خدا و نیرویی برای دین خداست. کسی که بر آن سنّتها عمل نماید، هدایت یافته است، آن که از آن سوال نماید، نصرت مییابد و هر که با آن مخالفت نماید، در واقع راهی غیر از راه مؤمنین را دنبال نموده و خداوند او را به همان جانب میسپارد که روی کرده و واصل جهنم میسازد و جهنم بد جایی است.»
نقل میکنند که عمر بن عبدالعزیز به مردم میگفت:«با وجود سنّت که پیامبر – صلی الله علیه وسلم -پیاده کرده است، هیچ کسی به رأی عمل نکند.» (شفاء: ۲/ ۳۴)
امام اعظم – رحمه الله تعالىٰ – پیشوای احناف که الحق در رأی و اجتهاد به بلندترین قلهها رسیده بود، در مقابل سنّت پیامبر – صلی الله علیه وسلم – خاضعانهترین رفتار را داشت و میگفت: «در مقابل نص (قرآن و سنّت)، اجتهادی وجود ندارد.» (یسألونك فی الدین والحیاة: ۳/ ۳۲۷)
وقتی که قاعدهای ترتیب میداد و یا در مذهبش اجتهاد مینمود و پس از آن، حدیثی صحیح میآمد، بیدرنگ از رأیش دست برداشته و به حدیث روی میآورد؛ وی مرتبا میفرمود: «اگر سنّت نبود، هیچ کسی از ما قرآن را نمیفهمید.» (حقائق السنن: ۱/ ۴۲)
و اعلام میفرمود: «اگر صحت حدیثی ثابت گردد، همان مذهب من است.» (عقود رسم المفتی: ۱۷)
امام مالک – رحمه الله تعالىٰ – فرموده است: «سنّت مثل کشتی نوح – علیه السلام – است هر کسی در آن نشست، نجات یافت و هر کسی دور ماند غرق شد.»
امام شافعی – رحمه الله تعالىٰ – وقتی که حدیثی مخالف با رأیش ظاهر میشد، یارانش را از تقلیدش منع میفرمود و به ترک قولش توصیه میکرد. (الروح لابن قیم: ۲۴۱)
و میفرمود: «برای سنّت رسول الله – صلى الله عليه وسلم – هیچ حکمیجز اتباع و پیروی وجود ندارد.» (شفاء: ۲/ ۱۲؛ آشنایی با سنّت: ۴۹،۵۰)
شیخ جنید بغدادی میفرمود: «علمنا مقید بالکتاب والسنّة»؛ علم ما مقید به کتاب و سنّت است.» و در جای دیگر فرموده است: «الطرق کلها مسدودة علی الخلق إلا علىٰ من اقتفیٰ أثر الرسول صلى الله علیه وسلم»؛ همهی راهها بر خلق مسدوداند جزء دنبالهروی و متابعت حضرت رسول الله صلى الله علیه وسلم.» (نشر المحاسن الغالیة: ۳۴۷)
ابراهیم خواص فرموده: علم به کثرت روایت نیست؛ بلکه علم نام پیروی و عمل نمودن بر آن و اقتدای سنّتهاست گر چه علم اندک باشد. شیخ الحدیث مولانا زکریا – رحمه الله تعالىٰ – فرموده است: «انسان هر قدر در اهتمام به سنّت بیشتر بکوشد به همان مقدار محبوب و مقرب درگاه خداوندی قرار خواهد گرفت، گر چه به اصطلاح عالم و روشنفکر هم نباشد و به هر اندازه که از اتباع سنّت دور باشد از خداوند متعال با همان مقدار دور خواهد شد گر چه متفکر اسلام، اندیشمند دنیا و روشنفکر عالم باشد.» (اکابر علماء دیوبند: ۳۳)
در واقع آنان که به حقیقت اتباع سنّت و پیروی حضرت رسول الله – صلى الله عليه وسلم – رسیدهاند، لذت آن را احساس کردهاند که همان بزرگترین بهشت و شادمانی در اطاعت میباشد و بزرگترین شقاوت و بدبختی و یا به اصطلاح دوزخ مؤمن، مخالفت حضرت رسول الله – صلى الله علیه وسلم – میباشد. (اتباع سنّت ۵۸- ۵۶)
از من گمان مبر که دل از دوست بر کنم /∗/ تا جان در این تن است دم از عشق میزنم
گر بشنوی که قافلهای مُرد در غمت /∗/ اوّل کسی که جان دهد از بهر تو منم
راه دستیابی به سنّت پیامبر صلی الله علیه وسلم
«سنّت» با اقسام سهگانهاش (قول، فعل و اقرار)؛ توسط دانشمندان معتمد و متخصص در «علم حدیث»که در اصطلاح به نام «محدث» شناخته میشوند، در کتابهای مخصوص تدوین یافته است. محدثین در امر جمعآوری سنّت رسول الله – صلی الله علیه وسلم – از عمق نظر و دقت بینظیری برخوردار بودند. آنان با کنکاش در معیارهای مختلف تعیین صحت، قوانینی وضع کردند که مطابق آن، مطالب نقل شده از پیامبر – صلی الله علیه وسلم – و اصحاب – رضی الله عنهم – به خوبی مورد ارزیابی قرار گرفت و روایات مخدوش از روایات صحیح بیرون ریخته میشد. پس برای اینکه بدانیم، رسول اکرم -صلی الله علیه وسلم – در مورد مثلاً فلان موضع چه فرموده و یا طرز برخورد وی در قبال رویدادهای مختلف چگونه بوده است، به کتب معتبر حدیث مراجعه میکنیم و در پرتو احادیث صحیح، مطلب دلخواه خویش را پیدا میکنیم. (آشنایی با سنّت: ۳۱)
روش آسان اتباع سنّت
از آنجایی که حضرت رسول اکرم – صلی الله علیه وسلم – بشر بوده است، زندگیای مانند بقیه انسانها داشته است و مسلّم است که در کارهای روزمرهی خویش هم از حریم شریعت فراتر نرفته است و هر حرکت و عمل ایشان سزاوار پیروی است. لذا امت ایشان نیز با تغییر دادن زاویهی دید در امور روزمرهی و کارهای زندگی و نیت اتباع، به مراتب بالایی در نزد خدا و رسول دست مییابد. حضرت رسول اکرم – صلی الله علیه وسلم – فرموده است: «إِنَّمَا الأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ»، و بزرگان گفتهاند: «النیة الصالحة تقلب العادة عبادة»؛ نیت نیکو عادت را عبادت میگرداند.
حضرت مولانا اعزازعلی در اینباره فرموده است: نوشیدن آب سبب رفع تشنگی میگردد، اما اگر با طریق سنّت و شیوهی حضرت محمّد مصطفیٰ – صلی الله علیه وسلم – آب نوشیده شود؛ یعنی در حالت نشسته، با دو یا سه نفس نوشیدن به صورتی که در هر بار لیوان را از دهنش جدا کند و به نیت سنّت و پیروی از رسول الله -صلى الله عليه وسلم – این اعمال را انجام دهد، این نوشیدن آب هم موجب اجر و ثواب میگردد و در ضمن، باعث رفع تشنگی است. همچنین خوابیدن یک امر فطری است و خواب نرفتن نه تنها بیماری بلکه مادر امراض است که برای نجات از آن، انسان روانهی پزشک میگردد و به خاطر بیخوابی بسیار آزرده میگردد و هنگامیکه به خواب میرود، احساس راحتی میکند؛ البته این راحتی، فقط راحتی بدن است و به آخرت هیچ ربطی ندارد؛ اما اگر انسان بر پهلوی راست خوابیده و دست راست را زیر صورت قرار دهد، بدانجهت که رسول الله – صلی الله علیه وسلم – چنین خوابیده است، گذشته از فواید بالا اجر و مزد آخرت را نیز احراز مینماید. (دنیا کو اسلامی سے کس طرح روکا گیا: ۴۳۶؛ اتباع سنّت ۶۵،۶۶)
یقیناً این روش عمل، بهترین نسخه برای کسب اجر و مزد و وسیلهی مناسبی برای تقرب به بارگاه الهی است. عمل بر سنّتهای نبوی – علیٰ صاحبها الصلوة والتسلیم – گر چه در ظاهر عمل چندان زیادی نیست، اما همین درست کردن نیت خود مسألهی کارسازی در این زمینه به شمار میرود.
سلسه مراتب پیروی از سنّت از یک دید عرفانی
متابعت از رسول اکرم – صلی الله علیه وسلم – که کلید سعادتهای دینی و دنیوی است، مراتب و درجاتی دارد که هر درجه نسبت به درجهی ماقبلش برتری داشته و طیف وسیعتری از شرایط و صفات متابعت را در بر دارد. حضرت مجدد الف ثانی امام احمد سرهندی این درجات را هفت مراتب گفته و با اسلوبی عارفانه دربارهی هر مرتبه توضیح میدهد:
۱- درجهی اوّل متعلق به عوام مسلمين است و وابسته به احکام شريعت و متابعت سنّت سنيه همراه با تصديق قلبی میباشد، با اينکه اين درجه از متابعت صرفاً صورت ظاهری دارد، اما مانند متابعت حقيقی وسيلهی نجات اخروی و رهایی از آتش جهنم است؛ خداوند متعال، بنابر کمال بخشش و عنايتش در اين امر، انکار نفس را اعتباری نداده و فقط به تصديق قلب کفايت فرموده است و مدار فلاح و رستگاری را همين تصديق قرار داده است.
میتوان که دهی اشک مرا حُسن قبول /∗/ ای که دُر ساختهای قطرهی بارانی را!
۲- مرتبهی دوم، اتباع اقوال پيامبر – صلی الله عليه وسلم – میباشد که مربوط به باطن آدمیاست؛ این مرتبه میدان تهذيب اخلاق، دفع صفات زشت و ازالهی بيماريهای باطنی و معنوي است. اين درجه وابسته به طريقت بوده و مختص اربابان سلوکی است که طريقهی صوفيای بزرگ را از شيخ خود اخذ کردهاند و بيابانهای سير إلی الله را میپيمايند.
۳- مرتبهی سوم، متابعت احوال، اذواق و مواجيد آنحضرت – صلی الله عليه وسلم – و متعلق به مقام ولايت خاصه است، وقتی که اين مرتبه به انتهای خود برسد، نفس مطمئن میگردد و پس از آن هر کوشش برای متابعت حقيقی خواهد بود.
۴- درجهی چهارم، همان درجهی قبلی است با اين تفاوت که در مرحلهی قبلی صورت آن وجود داشت و در اين مرحله حقيقت آن جلوه خواهد کرد و این مخصوص علمای راسخين است (اين درجه پس از اطمنان نفس حاصل میگردد).
۵-مرحلهی پنجم، اتباع کمالات آنحضرت – صلی الله عليه وسلم – میباشد و برای حصول آن علم و عمل کوچکترين دخالتی ندارد، بلکه فقط و فقط وابسته به فضل و احسان خداوند است؛ اين مقامی است بس بلند و به اين حيث چهار درجهی قبلی را مناسبتی با اين درجه نيست، اين کمالات مختص پيامبران انبيای اولوالعزم – عليهم الصلوات والتسليمات – است. البته اگر خداوند به سبب تبعيت و وراثت به کسی ديگر نيز چنين موهبتی عنايت فرمايد، سخن ديگری است.
۶- ششم اتباع کمالاتی است که مخصوص مقام محبوبيت رسول اکرم – صلی الله عليه وسلم – هستند، همانگونه که در مرحلهی قبلی، فيضان کمالات، محض به احسان و فضل الهی بود، در اين مرتبه فقط از محبت است و از درجه قبلی بلندتر است.
۷- اين درجه متعلق به هبوط و نزول و جامع تمام درجات ذکر شده است؛ چون نزول، در اين مقام نيز تصديق قلب و اطمینان نفس است، اضافه بر اين اعتدال عناصر اربعهی جسم که از سرکشی و طغيان باز میآيد، در همين مرتبه است؛ چنين بفهميد که اين مقام به منزلهی کل است که درجات قبلی اجزای اين متابعت به شمار میروند. (مکتوبات امام ربانی، ش ۵۴: ۳/ ۲۳؛ به نقل از آشنایی با سنّت: ۶۱،۶۲)
به قلمِ عبدالهادی سعادت قاسمی