خطبه‌ی ۲۲۸ نهج البلاغه متن خطبه: ومن کلام له علیه السلام : لِلَّهِ بَلاَءُ فُلاَنٍ فَلَقَدْ قَوَّمَ اَلْأَوَدَ وَ دَاوَى اَلْعَمَدَ وَ أَقَامَ اَلسُّنَّهَ وَ خَلَّفَ اَلْفِتْنَهَ ذَهَبَ نَقِیَّ اَلثَّوْبِ قَلِیلَ اَلْعَیْبِ أَصَابَ خَیْرَهَا وَ سَبَقَ شَرَّهَا أَدَّى إِلَى اَللَّهِ طَاعَتَهُ وَ اِتَّقَاهُ بِحَقِّهِ رَحَلَ وَ تَرَکَهُمْ فِی طُرُقٍ مُتَشَعِّبَهٍ لاَ یَهْتَدِی بِهَا اَلضَّالُّ وَ […]

خطبه‌ی ۲۲۸ نهج البلاغه
متن خطبه:
ومن کلام له علیه السلام :
لِلَّهِ بَلاَءُ فُلاَنٍ فَلَقَدْ قَوَّمَ اَلْأَوَدَ وَ دَاوَى اَلْعَمَدَ وَ أَقَامَ اَلسُّنَّهَ وَ خَلَّفَ اَلْفِتْنَهَ ذَهَبَ نَقِیَّ اَلثَّوْبِ قَلِیلَ اَلْعَیْبِ أَصَابَ خَیْرَهَا وَ سَبَقَ شَرَّهَا أَدَّى إِلَى اَللَّهِ طَاعَتَهُ وَ اِتَّقَاهُ بِحَقِّهِ رَحَلَ وَ تَرَکَهُمْ فِی طُرُقٍ مُتَشَعِّبَهٍ لاَ یَهْتَدِی بِهَا اَلضَّالُّ وَ لاَ یَسْتَیْقِنُ اَلْمُهْتَدِی.

ترجمه‌ی خطبه:
از سخنان آن‌حضرت علیه السلام:
خدا شهرهای فلان (عمر ابن الخطاب) را برکت دهد و نگاهدارد که (به اعتقاد گروهی) کجی را راست نمود (گمراهان را به راه آورد) و بیماری را معالجه کرد (مردم شهرهایی را به دین اسلام گرواند) و سنت را برپا داشت (احکام پیغمبر را اجرا نمود) و تباهکاری را پشت سر انداخت (در زمان او فتنه‌ای رخ نداد) پاک جامه و کم عیب از دنیا رفت. نیکویی خلافت را دریافت و از شر آن پیشی گرفت (تا بود امر خلافت منتظم بوده، اخلالی در آن راه نیافت) طاعت خدا را به جا آورده، از نافرمانی او پرهیز کرده، حقش را ادا نمود (ولیکن) از دنیا رفت در حالی که مردم را در راه‌های گوناگون انداخت (به طوری که) گمراه در آن‌ها راه نمی‌یابد و راه یافته بر یقین و باور نمی‌ماند.
ترجمه‌ی فیض الإسلام:‌۴/ ۷۲۱-۷۲۲٫
در پرتو سخنان علی رضی الله عنه:
حضرت علی رضی الله عنه در این سخنان که به اتفاق اکثریت علمای شیعه در مورد عمر بن خطاب است، چنان که فیض الإسلام و ابن ابی الحدید نقل کرده‌اند، اوصافی مهم از حضرت عمر رضی الله عنه را بر می‌شمارد که به شرح زیر است:
۱- کجی‌ها را راست نمود و گمراهان را به راه حق بازگرداند.
۲- بیماری کفر و بی‌دینی را معالجه نمود و سبب گردید که بسیاری از ملت‌ها از جمله ایران، روم، مصرو … به آغوش اسلام داخل شوند.
۳- سنت پیامبر صلى الله علیه وسلم را برپا داشت و با عملکرد خویش سعی وافری برای زنده نمودن سنت آن‌حضرت صلى الله علیه وسلم نمود که تا تاریخ نمونه‌ی آن را کم‌تر دیده است.
۴- تباه‌کاری ها را پشت سرانداخت و با شخصیت شیطان گریز و شیطان‌ستیزش توانست که فتنه‌ها را در نطفه خفه نماید و نگذارد که فتنه و فسادی دامن‌گیر مسلمانان شود.
۵- پاک جامه و کم عیب از دنیا رفت. یعنی: در عملکردش چنان پاک بود که کم‌ترین ایراد را می‌توان بر او ایراد نمود؛ اگر چه ممکن است که اشتباهاتی داشته باشد. عمر رضی الله به اتفاق همه‌ی مسلمانان از جمله علی رضی الله عنه معصوم نبود، بلکه به اقتضای طبیعت انسانی ممکن است که اشتباهاتی را مرتکب شده باشد؛ ولی هیچ گاه عمر رضی الله عنه کسی نبوده است که با وجود آگاه شدن بر اشتباه خودش، بر آن پافشاری نماید و این درجه‌ی اعلای کمال انسانی و افتخاری برای ایشان است که در برابر حق همیشه سر تعظیم را فرود آورده، اگر چه آن کسی که اشتباهش را یادآوری کرده، پیرزنی باشد.
۶- خلافت را چنان اداره نمود که کم‌ترین خللی در آن به وجود نیامد و این شایستگی ایشان را برای مقام خلافت ثابت می‌کند.
۷- در طول عمرش تمام تلاشش این بود که از خداوند متعال اطاعت نموده است و همیشه از نافرمانی خدا گریزان بوده و باید در یک کلمه گفت که حق الله تعالى را چنان که شایسته است، ادا نموده است.
۸- شخصیت عمر رضی چنان عالی بود که با وجود ایشان همه به راهی که راست و درست بود، رهنمون می‌شند و کم‌تر کسی دچار انحراف می‌شد؛ اما با وفات ایشان مردم دچار تردید شده و متفرق گشتند و کسی نمی‌توانست که راه راست را از راه کج تشخیص دهد. نه گمراه به راه راست هدایت شد و نه آن کسی که راه را می‌دانست به کار خود معتقد بود.

نویسنده: عبدالستار حسین بر