تا پیش از جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ در همین ایران شاید فقط ۱۰ درصد مردم استانهای مرکزی و غربی و شمالی میدانستند که در ایران مردمی زندگی میکنند که به آنها «بلوچ» میگویند؛ چه برسد به خارج از ایران! هر بار که ایرانگردی کردهایم، هموطنان با دیدن لباسهایمان پرسیدهاند که از کجا هستید؟ پاکستانی هستید؟ […]
تا پیش از جمعه ۸ مهر ۱۴۰۱ در همین ایران شاید فقط ۱۰ درصد مردم استانهای مرکزی و غربی و شمالی میدانستند که در ایران مردمی زندگی میکنند که به آنها «بلوچ» میگویند؛ چه برسد به خارج از ایران!
هر بار که ایرانگردی کردهایم، هموطنان با دیدن لباسهایمان پرسیدهاند که از کجا هستید؟ پاکستانی هستید؟ میگویند که زاهدان مثل تگزاس است؛ در روز روشن سر میبُرند؟ آنجا امنیت هست؟ و بعضیها اصلاً نمیدانستند که در ایران، بلوچستانی هم وجود دارد. معدود کسانی که میدانستند به لطف صداوسیما، استان و مردمش را با «قاچاق» و «مواد مخدر» میشناختند.
اما پس از حادثه #جمعه_خونین_زاهدان ورق برگشت؛ با ریختن خون دهها نمازگزار بیگناه، به یکباره «زاهدان» و «بلوچ» تیتر خبرهای ایران و جهان شد، اما هنوز ما را نمیشاختند. تازه فهمیده بودند که در جنوب شرقی ایران هم، استانی وجود دارد که مردم محرومش با تبعیض دستوپنجه نرم میکنند.
بهناگاه مردی که سالها با مدارا صبر کرده بود تا شرایط در جهت بهبود اوضاع مردمش، قومش، مذهبش و فرهنگش تغییر کند و از تبعیض رهایی یابند، با دیدن آنهمه خون، صدایش را بلندتر از گذشته کرد و این صدا را نه تنها ایران که جهان شنید. ایران و تمام جهان صدای «مکی» را شنید؛ صدای «زاهدان» را شنید و صدای «بلوچستان» را.
مولانا عبدالحمید از پشت تریبونی که متعلق به مردم بود، صدای مردم شد و نهتنها حرف حق میگفت که دُرّانه سخن میگفت. گوهر ناب سخنانش را مرکزنشینان و شمالنشینان و غربنشینان هم دریافت کردند. دیگر کمتر کسی مانده بود که او و مردمش را نشناسد. او با گفتن از حق و انسانیت، «بلوچ» را به ایران و جهان شناساند.
او ره چندساله را چندماهه پیمود. کاری که نمایندگان بلوچ و فعالان اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و مذهبی در طی این سالها تلاش کردند و شاید سالهای سال دیگر طول میکشید تا بتوانند بلوچ و فرهنگش را بهطور کامل معرفی کنند، او با تدبیر و گزینش درست توانست در کمتر از چند ماه انجام بدهد.
محبوبیت روزافزون او در ایران شاید نقطهعطفی باشد برای بهبود اوضاع اجتماعی و اقتصادی و مذهبی و زیستی مردم این استان. حالا خیلیها دنبال این هستند که بیشتر از او و از «بلوچ» و فرهنگش بدانند؛ برای همین تعداد سفرهای نوروزی به استان افزایش یافت. بازدیدکنندگانی که از جایجای ایران آمده بودند تا «مولانا» و «مسجد مکی» را ببینند، به زاهدان و بازارهایش رونق دادند. حتی بعضی از زنان، از پوشش زنان بلوچ استفاده کردهاند، که این خود قدمی است برای معرفی لباس بلوچی و هنر سوزندوزی زنان بلوچ و بهبود اقتصادی این منطقه از این طریق.
و البته نکتۀ مهمتر آنکه مولانا عبدالحمید در کنار معرفی واقعی و درست «بلوچ» و «بلوچستان» به جهانیان، برداشت و قرائتی واقعی و درست از «دین اسلام» را نیز به ایرانیان و حتی جهانیان معرفی کرد؛ قرائتی که در آن «اعدام»، «شکنجه»، «اعتراف اجباری» و «خشونت» هیچ جایی ندارد. مولانا عبدالحمید به جهانیان گوشزد کرد که معتقدان و پیروان این قرائت از اسلام نهتنها به سعادت و آرامش مسلمانان، بلکه به خوشبختی و آسایش «انسانیت» میاندیشند و با همه اخوت و برادری انسانی دارند.
- نویسنده : سمیه کلّگانی
- منبع خبر : سنیآنلاین