زن در دنیای غرب به عنوان یک کالای تجاری و قابل انتقال به اشخاص حقیقی و حقوقی مورد استفاده قرار میگیرد؛ اینها همانهایی هستند که ادعای آزادی زن را دارند و ندای حریت سر میدهند و سنگ وفا به زن را به سینه میزنند و مدعیاند که اسلام عزیز در حق زن ظلم کرده و […]
زن در دنیای غرب به عنوان یک کالای تجاری و قابل انتقال به اشخاص حقیقی و حقوقی مورد استفاده قرار میگیرد؛ اینها همانهایی هستند که ادعای آزادی زن را دارند و ندای حریت سر میدهند و سنگ وفا به زن را به سینه میزنند و مدعیاند که اسلام عزیز در حق زن ظلم کرده و او را در خانه حبس کرده است. در حالی که قضیه برعکس است؛ اسلام جایگاه از دست رفتهٔ زن را دوباره به او بازگردانید و به مقام او رفعت بخشید؛ اسلام فقط قوانینی را برای زن وضع کرده تا جامعه از گناه و فحشا به دور باشد.
اما معضل فرار دختران از خانه، موضوعی است بس خطرناک و چالشانگیز.
در این بُرهه از زمان که هیچکس از عاشق شدن مستثنا نیست و شاید کمتر کسی باشد که نام ”عشق“ به گوشش نرسیده باشد، مردم عشق را با هوس اشتباه گرفته و دچار سردرگمی و هوسبازی شدهاند.
روزی وارد دفتر اساتید مدرسهای شدم، نوشتهای کوتاه اما پر از درد توجهم را به خود جلب کرد؛ نوشتهای که حکایت از همین هوس و اشتباه عشقی داشت. جمله این بود که: «مولوی خواهر ٢٣ سالهام یک هفته است که از خانه فرار کرده و همین پنجشنبه مراسم عروسی برادرم است، آبروی ما در خطر است؛ لطفاً دعا کنید.»
این جمله واقعاً تکان دهنده است؛ جمله ای کوتاه، اما معنا و دردی وسیع را پشت سر دارد. دختران با فرار از خانه تمامی پُلهای پشت سر خود را خراب میکنند و راهی برای بازگشت خود نمیگذارند و خانوادهای را با جایگاه شخصیتیِ والا زیر سلطهٔ بانک سؤالات گوناگون میبرند و شاخص بارز یک خانواده را خدشهدار میکنند.
پسرانِ هوسباز از دختران فریب خورده و فراری به صورت یکبار مصرف استفاده میکنند و بعد آنها را طرد کرده و گاهی مورد شکنجه قرار میدهند و به حیایشان لطمه میزنند.
دختران فراری حاصل صید گرگانِ در لباس میش هستند که جهت استفادهٔ مقطعی خویش آنان را فریب داده تا به عنوان پُلی جهت رسیدن به اهداف شوم و انتحار شهوتشان بهره برند.
واقعاً اگر مقداری تعقل به خرج بدهیم به این نتیجه میرسیم که: دخترانی که از خانه فراری هستند، فریبخوردهٔ پسران گرگصفت و دوستانِ شیطاناند؛ لذا دخترانِ جامعه باید در این مورد خوب فکر کنند. به قول عزیزم ابوالقاسم خوشخبر:
خواهرم دیگر تو کودک نیستی /❊/ فاشتر گویم عروسک نیستی
تنها راه نجات از این معضل بزرگ، آگاهی و خداترسی است و پیش رفتن به سوی جامعهای سالم و به دور از هر گونه چالش و آلایش فکری، مذهبی، عقیدتی و اجتماعی.
نویسنده: سینا سعادتمند