فرمود: «بیماری عُجب و کبر خیلی عمیق و صعبالعلاج است. مراد از عمیقبودن بیماری این است که بیمار از ابتلای خودش به این بیماری خبر ندارد، اما آثارش دنیا و آخرتش را تباه کرده است. آن اندازه که این بیماری به دین و دنیای انسان آسیب میزند، بیماریِ دیگری آسیب نمیزند. ازهمینرو، چارهاندیشی برای حفاظت […]
فرمود: «بیماری عُجب و کبر خیلی عمیق و صعبالعلاج است. مراد از عمیقبودن بیماری این است که بیمار از ابتلای خودش به این بیماری خبر ندارد، اما آثارش دنیا و آخرتش را تباه کرده است. آن اندازه که این بیماری به دین و دنیای انسان آسیب میزند، بیماریِ دیگری آسیب نمیزند. ازهمینرو، چارهاندیشی برای حفاظت از عوارض آن یک ضرورت انکارناپذبر است. برای محفوظماندن از آثار این بیماری مهلک به راهکارهای زیر توجه کنید:
۱- هرشب قبل از خواب از خودتان حساب بگیرید که در طول روز چنان حرف و حرکتی از من سرنزده است که نشان از وجود علایم آن بیماری در من داشته باشد؛
۲- همۀ حرکات و سکنات خودتان را از قبیل نشستوبرخاست، دیدوبازدید و غیره چنان درست کنید که ذرهای شائبۀ عُجب و کبر در آنها نباشد. حتی ادای خودشیفتهها و خودبرتربینها را درنیاورید؛ زیرا اثر منفی دارد. از حرکات تصنعی و ساختگیِ عجب و کبر واقعاً بیم ابتلا به این بیماری میرود. افزون بر این، مظنۀ تهمت نیز هست؛ چون بیننده گمان میکند که شما متکبر بزرگی هستید و قرارگرفتن در موضع تهمت گناه بزرگی است. حتی اگر کس دیگری چنین گمانی نکند، بازهم اداواطوار، اداواطوارِ متکبران است و پرهیز از آن خیلی ضروری است؛
۳- به اعمالی مشغول شوید که با انجامدادنِ آنها به مرور زمان این بیماری درمان شود.
یکیاز نسخههای حکیمالامت مولانا اشرفعلی تهانوی رحمهالله برای درمان عجب و کبر این بود که بنابر تشخیص خودش برخی از سالکان را به مرتبکردن کفشهای نمازگزاران توصیه میفرمود. باری، عزیزی به بنده گفت که حضرت حکیمالامت برای درمان عجب و کبر این نسخه را نیز پیچیده بود که روزانه فلانمقدار بنویس: «بنده به بیماری عجب و کبر مبتلا هستم». نفرمود که بنویس و برای بنده بفرست. فقط برایم مشخص کرد که آن جمله را چه تعداد بنویسم. در ادامه گفت: وقتی بنده برای نخستینبار این جمله را به همان تعداد که حضرت فرموده بود نوشتم، فایدۀ آن را احساس کردم.
آدمی باید همیشه برای حفاظت و نجات از این بیماری چارهاندیشی کند و دنبال نسخۀ درمان باشد. کسانی که در یک اداره یا شرکت همکار هستند یا به صورت گروهی جایی اقامت دارند و سر یک سفره مینشینند و غذا میخورند برای آنکه از لوث بیماریِ عُجب و کبر در امان بمانند، باید #خدمتگزار_هم_باشند_نه_خدمتگمار_هم. یعنی یکدیگر را به خدمت و کار نگمارند بلکه بکوشند تا خودجوش به هم خدمت کنند. این کار افزون بر زدودنِ عُجب و کبر از درون آدمی، اکسیر مؤثری برای افزایش محبت و همدلی نیز هست.
باری، نزد حضرت مولانا مفتی محمدشفیع رحمهالله بودم. بنده و ایشان تنها بودیم. ناگهان از صندلی برخاست و به گوشۀ اتاق رفت و از ظرف، آب نوشید. عرض کردم: حضرت! به بنده امر میفرمودید؟! خندید و آمد سر جایش نشست. با وجودی که استاد بنده و بانی دارالعلوم کراچی و از نظر سنوسال از بنده بزرگتر بود، بازهم تا اینحد پایبند بهخدمتنگرفتن دیگران بود…».
جواهر الرشید، مجموعهملفوظات مفتی رشیداحمد لدیانوی رحمهالله، ج۲، ص ۵۴،٥٥.
مترجم: ولیالله رفیعی