در صدر اسلام، سران حكومتهای اسلامی كاملاً نقدپذیر بودند به گونهای كه نه تنها سران قبایل بلكه افراد ضعیف و ناتوان هم توانایی انتقاد از ایشان را داشتند و بهراحتی نقد میكردند. آنان نقد و سوال را تهمت تلقّی نمیكردند؛ بهراستی كه آنان حاكمانی خداپرست بودند نه نفس پرست؛ ازین رو میگوییم كه آنان محك […]
در صدر اسلام، سران حكومتهای اسلامی كاملاً نقدپذیر بودند به گونهای كه نه تنها سران قبایل بلكه افراد ضعیف و ناتوان هم توانایی انتقاد از ایشان را داشتند و بهراحتی نقد میكردند. آنان نقد و سوال را تهمت تلقّی نمیكردند؛ بهراستی كه آنان حاكمانی خداپرست بودند نه نفس پرست؛ ازین رو میگوییم كه آنان محك حاكمیت اسلامی و اسوه حاكمان جهاناند.
آنان هرگز خود را در مقام عصمت و ولایت مطلق نمیدیدند و منتقدان و اهل سیاست آن روز را فتنهگر و وابسته به دولتهای دیگر مانند ایران و روم باستان نمیدانستند و مارك جاسوسی برای قدرت های منطقه و گروهكهای فتنهگر یهودی آن زمان را به آنان نمیزدند.
به عنوان مثال، حضرت عمر با آنكه قاطعیت و صلابت داشت و از هر نظر بسیار قوی بود هر نوع انتقاد را با گشادهرویی میپذیرفت و حتّی از منتقدان در هر سطحی كه میبودند تشكر میكرد و اگر پارهای از نقدها بیجا میبود با صبر و بردباری پاسخ میداد و مردم قانع میشدند.
نمونهای از انتقادات بر حضرت عمر و پاسخ ایشان
نخست بدانیم كه فیش حقوقی ایشان برای همگان مشخص بود، و سهم ایشان از غنایم بر مبنای قانون، مساوی با سهم دیگران بود و این برای همه عیان بود.
روزی چنین اتفاق افتاد که مقداری چادرِ عمده از مال غنیمت وصول شد، ایشان به هر نفری یک چادر داد؛ روز جمعه که برای خطبه تشریف آورد، دو چادر از همان نوع به تن داشت؛ یکی را به صورت پیراهن پوشیده بود و دیگری را به صورت ازار به خود بسته بود.
حضرت سلمان فارسی – در جمع مردم و مراسم نماز جمعه نه در دادگاه ویژه- برخاست و گفت: ما به خطبهی شما گوش نمیدهیم؛ زیرا به ما یک یک چادر دادی و خود دو تا برداشتی! حضرت فاروق لبخندی زد و فرمود: یكی از اینها از پسرم عبدالله است؛ چون ازار کهنهی من كه آن را شسته بودم خشك نشده بود مجبور شدم چادر پسرم را عاریه بگیرم و به مسجد بیایم.
حضرت سلمان گفت: اکنون خطبهات را گوش میکنیم. [موسوعة السیر (۴/۱۱۰). سیرت خلفای راشدین ۱۸۳-۱۸۴].
كاش در عصر حاضر، سران حكومتهای اسلامی و قواهای مختلف آن، عدالت و سیاست سران صدر اسلام را مطالعه كنند و نقدهای دلسوزانه ملتهایشان را بپذیرند و به فریاد آنان گوش دهند و بدین صورت خود را اصلاح كنند تا به فساد و اختلاس و قانونشكنی و بیمهری… متّهم نشوند و در قیامت با فرعون و هامان حشر نشوند و در نتیجه مردم آنان را دوست بدارند و نام نیك شان در تاریخ ثبت و مشكلات جهان اسلام حل گردد.
نویسنده: عبدالحكیم سیدزاده