امروز هشتم جمادی الأخری است. درست ۲۱ سال پیش در چنین تاریخی، آسمان بلوچستان در غم فقدان یکی از درخشندهترین ستارگانش به عزا نشست. بدون شک سید عبدالواحدشاه گُشتی -رحمه الله- که مردم از فرط محبت و شدت احترام، او را «حضرت صاحب» میگفتند، یکی از فروزندهترین ستارگان این دیار و از ماندگارترین چهرههای علمی، […]
امروز هشتم جمادی الأخری است. درست ۲۱ سال پیش در چنین تاریخی، آسمان بلوچستان در غم فقدان یکی از درخشندهترین ستارگانش به عزا نشست.
بدون شک سید عبدالواحدشاه گُشتی -رحمه الله- که مردم از فرط محبت و شدت احترام، او را «حضرت صاحب» میگفتند، یکی از فروزندهترین ستارگان این دیار و از ماندگارترین چهرههای علمی، عرفانی و انقلابی – به معنای واقعی- بلوچستان بود که در آن روزِ پر از غم و اندوه، چهره در نقاب خاک کشید.
شخصیتی که توانست با مبارزههایش، جهل و شرک را سرنگون کند و زنجیر بدعات و خرافات را بگسلاند و پرچم توحید و سنّت را برافرازد و در دلها، نور ایمان و دانش را به درخشش درآورد. ملاهای طمعکار و درویشان ریاکار را به توبه و استغفار وادارد یا فراری دهد. دادِ مظلومان را از ظالمان بخواهد و خواب را از چشمان ستمگران و زورگویانِ زمان برباید.
شخصیتی بینظیر بود که بارها و بارها شخصیتهای بیبدیل دیگری همچون مولانا عبدالعزیز ملازاده رحمهالله – پیشوای مذهبی اهلسنت- و مولانا عبدالعزیز ساداتی رحمهالله در گُشت و حقآباد به دیدارش میشتافتند. فقیه بلوچستان مولانا شهداد سراوانی رحمهالله در سِلک مریدانش قرار گرفت.
مولانا محمدعمر سربازی رحمهالله از شیوههای دعوتگرانهاش استفادهها کرد.
مولانا قمرالدین ملازهی رحمهالله، مولانا محمدیوسف، مولانا عبدالرحمن محبی، مرحوم مولانا شهابالدین شهیدی، دکتر عبدالغفور حسینبر و بسیاری دیگر از علمای منطقه از او بهرهها بردند.
حسن لاهوتی از شاعران و ادیبان نامآوازهی ایران – که در آن زمان در وزارت بهداشت فعالیت داشت- در آن کورهدِهِ حقآباد به ملاقاتش رفت و کتابهای شیخ عطار را هدیهاش نمود.
سید عبدالمجید سجادی استاد وقتِ دانشگاه سیستانوبلوچستان نزد او زانوی ارادت زد.
بسیاری از شخصیات و مردمانِ دیگر در داخل و خارج کشور نیز عطش خود را از دریای علم و عرفان او به سیرابی مبدل کردند.
او دعوتگری به معنای واقعی بود. بسیاری از قدیمیها – از مرد و زن- میگویند: اولین عالمی که در منطقهی ما آمده و از خدا گفته و از اینکه در دست پیرها، قبرها و زیارتگاهها چیزی نیست و اینها مالک نفع و ضرر نیستند، سخن راند، «حضرت صاحب» بوده است که با بیانهای شیوا و جذاب و در عین حال سادهی خویش با استدلال بیشتر از آیات قرآن کریم قلوب بسیاری از مردم را شیفتهی توحید و رسالت گردانید.
از جهادش در منطقه، گلستانِ توحید و سنت شکوفا شد و نام «الله» – به جای اغیار- بر سر زبانها افتاد و محبت پیرپرستی، قبرپرستی و ایجاد زیارتگاه از دلها رخت بربست.
نکونام زیست و نکونام رفت و «مَرد نکونام نمیرد هرگز» – خدایش در صف پیغمبران کند محشور-.