تعریف لغوی و اصطلاحی عصمت: معصوم از مادهی «عصمه» به معنای منع است. (تهذیب اللغه: ۲/۵۴). قرطبی میگوید: عصمت را از آن جهت عصمت گویند که از ارتکاب معصیت باز میدارد. (تفسیر قرطبی: ۹/۱۸۴). و در اصطلاح عبارت است از محفوظ و مصون داشتن اللّٰه پیامبرانش را از نقایص و اختصاص دادن آنها به کمالات نفسی […]
تعریف لغوی و اصطلاحی عصمت:
معصوم از مادهی «عصمه» به معنای منع است. (تهذیب اللغه: ۲/۵۴).
قرطبی میگوید: عصمت را از آن جهت عصمت گویند که از ارتکاب معصیت باز میدارد. (تفسیر قرطبی: ۹/۱۸۴).
و در اصطلاح عبارت است از محفوظ و مصون داشتن اللّٰه پیامبرانش را از نقایص و اختصاص دادن آنها به کمالات نفسی و نصرت و ثبات در امور و فرو فرستادن سکینه. (فتح الباری: ۱۱/۵۰۱).
و یا: عصمت ملکهای الهی است که انسان را از انجام دادن معصیت و تمایل به آن با وجود توانایی بر آن، باز میدارد. (نگا: التعریفات: ۱۵۰؛ المعجم الوسیط: ۶۰۵؛ المواقف: ۳۶۶).
عصمت انبیا علیهم السلام از دیدگاه اهلسنت:
از نظر اهل سنت انبیاء از گناهای کبیره مطلقاً (چه به صورت عمدی و چه به صورت سهوی) معصوماند. و نسبت به گناهان صغیره دو نظریه وجود دارد. برخی میگویند که انبیاء از صغایر معصوم نیستند مطلقاً (چه به صورت عمدی و چه به صورت سهوی) و این است مسلک ابن جریر (جامع البیان: ۱۲/۱۹۱، ۱۳/۱، ۱۶/۲۲۴) و ابن قتیبه (تأویل مشکل القرآن: ۴۰۲) و ابن تیمیه (۱۰/۲۹۲ـ۲۹۳) و ابن فُورک (نگا: الفصل: ۴/۲) و جوینی (نگا: شرح المقاصد: ۵/۵۱).
و نظریه دوم این که از صغایر به صورت عمدی معصوماند نه سهوی. بزدوی میگوید: اهل سنت و جماعت میگویند: همانا انبیاء و رسل از گناهان کبیره و از صغیره به صورت عمدی معصوماند، اما از زلات (لغزشها) معصوم نیستند؛ یعنی: از گناهانی که به صورت خطا و نسیان از آنها واقع شدهاند. (اصول الدین: ۱۶۷). امام ابوحنیفه میگوید: انبیاء علیهم السلام از صغایر و کبایر و کفر و قبایح پاکاند و از آنها لغزش و خطاهایی واقع شده است. (الفقه الاکبر: ۳۰۳؛ به نقل از: اصول الدین عند الامام ابی حنیفه؛ دکتر محمد بن عبدالرحمن الخمیس: ۴۸۴ـ۴۸۰).
علّامه قاضی ثناء اللّٰه مظهری رحمه الله مینویسند: «عصمت خاصهی انبیاست؛ در اولیا گفتن، کفر است.» (ارشاد الطالبین: ۱۹).
دلیل بر عصمت پیامبر صلى الله علیه وسلم در گفتار و تبلیغ دین:
﴿وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى ٭ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى﴾ [النجم: ۳، ۴]؛ «و از روی هوا و هوس سخن نمیگوید: نیست قرآن مگر وحیای که به سوی او فرستاده میشود.»
﴿وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ ٭ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ٭ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ﴾ [الحاقه: ۴۴-۴۶]؛ «و اگر پیغمبر پارهای از سخنان را به دروغ بر ما میبست، به یقین او را با قدرت مؤاخذه میکردیم. سپس رگ دلش را قطع میکردیم.»
پیامبر صلى الله علیه وسلم میفرمایند: «مَا مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَقَدْ وُکِّلَ بِهِ قَرِینُهُ مِنَ الْجِنِّ.» قَالُوا وَإِیَّاکَ یَا رَسُولَ اللّٰهِ؟ قَالَ: «وَإِیَّایَ إِلَّا أَنَّ اللّٰهَ أَعَانَنِی عَلَیْهِ فَأَسْلَمَ فَلاَ یَأْمُرُنِی إِلاَّ بِخَیْرٍ»؛ «نیست هیچ یک از شما مگر آنکه گماشته شده است بر وی قرین و مصاحب او از جنیان. صحابه گفتند: برای شما هم؟ فرمود: و مرا نیز قرینی از جن هست؛ لیکن خدای تعالى مرا یاری داده و بر او غالب گردانده است، پس مسلمان شد و مرا جز به نیکی و طاعت امر نمیکند.» صحیح مسلم (۲۸۱۴).
دلیل بر عصمت پیامبران در کردار:
خداوند سبحانه وتعالى میفرماید: ﴿لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّٰهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ﴾ [الأحزاب: ۲۱]؛ «به راستی برای شما در زندگی پیامبر خدا سرمشقی نیکوست.»
﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاهِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاهِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ﴾ [الأنبیاء: ۷۳]؛ «و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت میکردند و انجام دادن کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادنِ زکات را به آنها وحی کردیم و تنها عبادت کنندگان ما بودند.»
و اگر انبیا علیهم السلام اسیر هوا و شهوت میبودند، حق تعالى بر بندگان خود متابعت از آنها را فرض نمیکرد و به پیامبر صلى الله علیه وسلم که زبدهی خلایق است، نمیفرمود: ﴿أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَى اللّٰهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهِ﴾ [الأنعام: ۹۰]؛ «این جماعت انبیا کسانی هستند که اللّٰه آنها را هدایت کرده، پس به روش آنها اقتدا کن.»
و نمیفرمود: ﴿قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِی إِبْرَاهِیمَ﴾ [الممتحنه: ۴]؛ «به یقین برای شما در سیرهی ابراهیم سرمشق نیکویی است.» و اگر معصیت کبیره میورزیدند، مردم از آنها به طور کلّی متنفر میشدند و گناه آنها را برای ایمان نیاوردن خود بهانه قرار میدادند و امر نصیحت و ارشاد آنها مؤثر نمیافتاد. و اگر پیامبران مرتکب گناهان کبیره میشدند، پس امت هم به تبیعیت از آنها، گناه کبیره انجام میدادند و نزد خدا معذور قرار میگرفتند؛ چون خود اللّٰه به آنها گفته که از رسول تبعیت کنید.
حال آنکه هدف از ارسال رسل إتمام حجّت است تا برای کسی عذری نماند؛ ﴿رُسُلًا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللّٰهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ﴾ [نساء: ۱۶۵]؛ «فرستادیم پیامبرانی مژده دهنده و بیم کننده تا مردم را بعد از فرستادن پیامبران بر خدا حجتی نباشد.»
نویسنده: عبدالحکیم سیدزاده