شیخالاسلام مولانا عبدالحمید، امام جمعۀ اهلسنت زاهدان که این روزها بیش از هر زمان دیگری نامش برده میشود، مصداق بارز این سخن مولانا جلالالدین محمد بلخی است که میگوید: «هرکسی از ظن خود شد یار من/*/از درون من نجست اسرار من» معتقدم نه ما دوستداران و شاگردان و ارداتمندان مولانا عبدالحمید ایشان را آنگونه که […]
شیخالاسلام مولانا عبدالحمید، امام جمعۀ اهلسنت زاهدان که این روزها بیش از هر زمان دیگری نامش برده میشود، مصداق بارز این سخن مولانا جلالالدین محمد بلخی است که میگوید: «هرکسی از ظن خود شد یار من/*/از درون من نجست اسرار من» معتقدم نه ما دوستداران و شاگردان و ارداتمندان مولانا عبدالحمید ایشان را آنگونه که باید شناختهایم و قدر دانستهایم، نه آن مخالفان سرسختی که هر روز علیه ایشان تصمیم میگیرند و فکر میکنند با یک فرد عادی طرفند. هریک از ما هم براساس ظن و گمان خودمان ادعای شناخت ایشان را میکنیم. این نکتهای است که همین ابتدا به آن اذعان کردم تا در ادامه با وجدان راحتتری به بیان چند نکتهای بپردازم که برای من در جایگاه شاگرد مولانا عبدالحمید همواره قابل توجه بوده است.
۱٫ به نکتۀ اول خود ایشان روز گذشته در خطبههای نماز جمعه اشاره کرد: «یک چیزی که به مزاج ما نمیخورد و به اعتقاد ما هم نمیخورد هتاکی و فحاشی در گفتارها و شعارهاست. برخی عصابی میشوند و فحش میدهند و این به هیچ صورت درست نیست و برخلاف اخلاق اسلامی است… ما حتی معتقدیم «مرگ» هم بر کسی گفته نشود…»
هتاکی و فحاشی جای خود دارد که سخن تند و بدون ملاحظه هیچ جایگاهی در روحیات حضرت شیخالاسلام مولانا عبدالحمید ندارد. به جرئت میگویم شما هیچ همکلاسی، همکار یا شاگردی از ایشان را نمیتوانید پیدا کنید که گواهی بدهد حتی یک بار فحش و ناسزا یا سخن تندی از زبان ایشان شنیده است. زبان ایشان برخلاف خیلی از کسانی که ادعای بزرگبودن میکنند، از هر سخن زشت و ناراحتکنندهای پاک مبراست. کاری به مخالفان ندارم، ما شاگردان و دوستداران ایشان خیلی باید روی این نکته تمرکز کنیم.
۲٫ شیخالاسلام مولانا عبدالحمید نمونۀ کامل یک شخصیت روادار و مداراجو و خشونتپرهیز است. حتم دارم که به این نکته مخالفان منصف ایشان اذعان دارند. ایشان با ایجاد تنش هیچ سنخیتی ندارد و همواره مردم را از ایجاد ناآرامی بازداشته و باز میدارد. همین روحیۀ ذاتی باعث شد که ایشان روز جمعه ۸ مهر در سختترین شرایط از طریق دوربین شبکۀ استانی مردم را به آرامش فرا بخواند و با تأکید از آنان بخواهد امنیت شهر را حفظ کنند. امام جمعۀ اهلسنت زاهدان در این چند جمعهای که با صراحت بیشتری به ایراد سخن پرداخته باز هم مردم را به آرامش دعوت کرده و از آنان خواسته اعتراض سالمی داشته باشند. ایشان روز گذشته در خطبههای جمعه خطاب به مردم فرمود: «… تخریب اموال مردم و پرتاب سنگ به خانهها و مغازهها و بانکها و ماشینهای مردم حرکات بچگانه و نادرستی هستند. شما اعتراضات مردم را در نقاط دیگر دنیا ببینید؛ سالم برگزار میشوند. طوری که پلیس نزدیکشان نیست. معترضان به کسی تعرض نمیکنند… شعاری اگر کسی میدهد شعاری بدهد که در آن پیامی باشد. کسی بداند که این معترض چه میخواهد و مطالبهاش چیست… بنده شما را تشویق به اعتراض نمیکنم. میگویم هرکسی اعتراض میکند، اعتراضش سالم باشد. برخی ترقه میزنند که کار مناسبی نیست. نباید کسی ترقه بزند و مردم شهر را به وحشت بیندازد…»
این نکته را شایسته است هم دوستداران و ارادتمندان شیخالاسلام مولانا عبدالحمید موردتوجه قرار دهند و هم آن مخالفان بیانصافی که ایشان را متهم به تحریک مردم کردهاند و میکنند.
۳٫ به یاد دارم در دهۀ هفتاد که این بنده طالب علم نوجوانی بودم، در یک مراسم سرودی در وصف شیخالاسلام مولانا عبدالحمید اجرا شد. فراموش نمیکنم که آن سرود واکنش ایشان را در پی داشت؛ مولانا بلافاصله خیلی نرم و پدرانه تذکر داد که چنین سرودهایی بهتر است اجرا نشود. من آن زمان نوجوان بودم، اما با تمام وجود احساس کردم که این خواستۀ ایشان زبانی نیست و از صمیم دلشان است. بعدها هم چندین بار شاهد تذکرهای مشابه ایشان بودهام. در مراسم نماز جمعۀ دیروز هم ایشان به نصب تصاویر خود در چند نقطۀ شهر اشاره کرد و با همان لحن پدرانه و صادقانه تذکر داد که از ایشان جایی تصویری نصب نشود. فرمود: من یک فرد عادی این جامعه هستم و نیازی به نصب تصاویر بنده نیست.
پرهیز همیشگی ایشان از شهرتطلبی درس دیگری برای شاگردان و ارادتمندان ایشان میتواند باشد و اینکه چنین کارهایی باب میل ایشان نیست، حقیقتیست که هم ما دوستداران و هم مخالفان مولانا باید آن را باور کنند.
سخن آخر اینکه همیشه به طلاب دارالعلوم زاهدان گفتهام ما که اینجا را برای یادگیری انتخاب کردهایم، یادمان باشد دو میدان برای یادگیری در اختیار داریم. یک میدان مرکز علمی دارالعلوم زاهدان است و میدان دیگر شخصیت شیخالاسلام مولانا عبدالحمید. این مورد را قدر بدانیم و با دقت تمام در این میدان حضور پیدا کنیم. درسهای مهم، بیبدیل و فوقالعادهای در این کلاس قابل آموختن است./قلم، ادب، فرهنگ و رسانه
- نویسنده : یعقوب شهبخش