تولد و تحصیلات استاد مولانا محمّد ابراهیم دامنی – رحمه الله تعالى – در منطقه راسک به دنیا آمد. پدرش به پاکستان هجرت کرد و این کودک در آنجا بزرگ شد و در مدرسه دینی تندوالهیار در سند پاکستان به یادگیری علم اشتغال ورزید و از اساتید بزرگ کسب فیض کرد. او از اساتیدش بسیار […]
تولد و تحصیلات
استاد مولانا محمّد ابراهیم دامنی – رحمه الله تعالى – در منطقه راسک به دنیا آمد. پدرش به پاکستان هجرت کرد و این کودک در آنجا بزرگ شد و در مدرسه دینی تندوالهیار در سند پاکستان به یادگیری علم اشتغال ورزید و از اساتید بزرگ کسب فیض کرد. او از اساتیدش بسیار خرسند بود و از علومشان بهرهها برد و آنان را خدمت کرد که در نتیجه، اساتید او را بسیار دوست میداشتند و برایش دعای خیر و برکت و توفیق میکردند. در کودکی به منزل محدث بزرگوار، حضرت مولانا ظفراحمد عثمانی – مؤلف کتاب ارزشمند حدیث ”إعلاء السنن“ – بسیار رفت و آمد میکرد تا جایی که به منزلهی یکی از اهالی آن خانه قرار گرفت و خانوادهی شیخ عثمانی تا همین اوانِ اخیر از ذکر او فراموش نبودند.
همچنین با مولانا محمّد مالک فرزند شیخ الحدیث مولانا محمّد ادریس کاندهلوی رابطهی عمیقی داشت. تفسیر را نزد مولانا عبدالغنی جاجروی خواند. خود میفرمود: دعاهای مولانا عبدالغنی و مولانا ظفراحمد عثمانی عامل بزرگی در پیروزی و توفیقات من در میدان زندگی بود.
بازگشت به بلوچستان
استاد دامنی کار تدریس و اصلاح را بنابر دعوت فقیه بزرگوار، ادیب توانا، شاعر عالیقدر، مولانا عبدالله روانبد در پیشین آغاز کرد. پس از مدتی در آن منطقه واقعهای رخ میدهد که مولانا دامنی بنا به طرفداری از حق و اظهار آن مورد دشمنی قرار میگیرد و مخالفین در پی آزار و اذیت و حتىٰ قتل مولانا قرار میگیرند که مولانا مجبور میشود، منطقه را ترک و به ایرانشهر هجرت نماید. در آنجا نیز بنا به گفتهی قمرالعلماء مولانا قمرالدین: مورد شلیک مخالفین قرار میگیرد، اما خداوند ایشان را جهت حفظ دین خویش نگه داشت.
استاد دامنی کار تدریس و دعوت و اصلاح را در مدرسه حقانیه – که خود یکی از مؤسسان آن است – شروع میکند. در مدتی که مولانا در این مدرسه بود، مدرسه پیشرفت چشمگیری کرد. سپس مولانا تدریس در حوزه را ترک کرده، بیشترین کوشش خویش را در اصلاح و تربیت اجتماع و تألیف و ترجمه صرف کرد. مولانا دامنی هر هفته در ایرانشهر جلسهای داشت که گروههای مختلف در آن شرکت میکردند.
عضویت در شورای هماهنگی مدارس اهل سنت
هنگامی که شیخ الحدیث مولانا سید محمّد یوسف حسین پور اقدام به تأسیس شورای هماهنگی مدارس دینی اهل سنت نمود، استاد دامنی یکی از همکاران نزدیک و فعال ایشان بود و از سوی ایشان به عنوان بازرس شورا انتخاب گردید.
سعادت همسفری با وی در این سفرها نصیب نویسنده هم شد؛ با وجودی که بنده طلبهای بیش نبودم و مولانا استاد هر فن بود، اما مرا در این سفرها به عنوان همکار خویش تلقی میکرد.
حُسن اخلاق مولانا را در میان علما کم دیدهام، در امتحان گرفتن از طلاب مدارس مختلف، برخوردی بسیار دلسوزانه داشت و در صورت مرعوب شدن طلاب، آنها را با لبخند همیشگیاش جرأت میداد و تشجیع میکرد؛ چنانکه فکر میکردی از دوستان همان طلبه است.
آنچه از ایشان در این سفرها مشاهده کردم، این است که با وجود طی مسافتهای طولانی، بازرسی پروندهها و امتحان گرفتن از طلاب و خستگی مفرط، باز هم ایشان خستگی ناپذیر بود و نماز شب از او فوت نشد.
خدا رحمت کند این عاشقان پاک طینت را
مولانا زمانی به عنوان ناظر امتحانات شورا مقرر شد و با حسن خلق چنان متانت و ترتیبی بر جلسهی امتحان حاکم میکرد که قابل وصف نبود و در این امور بسیار مصمم و قاطع بود و هیچگاه رودربایستی را نمیپذیرفت.
صفات اخلاقی مولانا
مولانا انسانی وارسته، فروتن، دور از تجملات دنیوی و عالمی به تمام معنىٰ بود؛ همچون شمع میسوخت و به همگان روشنایی میبخشید. داعی برحق بود و مصداق ﴿لَا یَخَافُونَ لَومَهَ لَائِم﴾ قرار گرفته بود؛ اصلاً با مداهنت بیگانه بود.
عالم نیکو سرشت و زاهد خوش سیرتی /∗/ صحبتش شیرینتر از قند و جمالش دلربا
نقش لبهایش تبسم بود دایم غنچهوار /∗/ مونسی خوش طبع بود و یاوری هم جانفدا
دعوت و ارشاد کارش بود اندر هر زمان /∗/ وعظ و تدریس و تراجم کار نیکو رهنما
باز زبان نثر تألیفات بود و نیز نظم /∗/ این چنین فعالیت دارند مردان خدا
عمر خود را وقف دین حق نمود آن مرد حق /∗/ جز خدا هرگز نمیترسید او از ما سوا
همچنانکه خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّمَا یَخْشَىٰ اللهَ مِنْ عِبَادِهِ العُلَمَاءُ﴾، ایشان مصداق این آیه قرار گرفته بود و خشیت و فروتنی ایشان را از این داستان کوتاه اندازه کنید. مولانا محمّد قاسم قاسمی در ”الإصلاح“ نوشته است: از ایشان چنان خصال عجیبی دیدم که در مردان کم دیده میشود؛ باری دیدم که ایشان صبحگاه بر طالبی خشم کرد، سپس شامگاه دیدم که گریه و فریاد میکرد. وقتی فارغ شد، دیدم چهرهاش از اشک خیس شده است؛ به من گفت: آن طالبی که من بر او خشم کردم کجاست تا از او عذرخواهی کنم که مرا ببخشد؛ زیرا من نفس خود را محاسبه کرد و آن را متهم میسازم.
آری! این چنین خشیت و تواضع بود که او را محبوب جهان ساخته است؛ حقا که: «مَنْ تَوَاضَعَ لِلّٰهِ رَفَعَهُ اللهُ».
بنده در جلسات درس اساتید زیادی حضور یافتهام، اما با جرأت میگویم که تفهیم دو استاد را در جایی دیگر ندیدم: نخست شیخ الحدیث مولانا محمّد یوسف، دوم استاد مولانا محمّد ابراهیم دامنی. این دو بزرگوار با تقریری مختصر و مفید مغز مطلب را در ذهن طلاب جایگزین میکردند.
همچنین مولانا در سخنرانی، خطیبی چیرهدست بود؛ چه جالب بود پای صحبتهای ایشان نشستن!
آثار قلمی مولانا
استاد فقید مولانا دامنی تألیفات و ترجمههای بسیاری دارند که این حقیر از تمامی آنها اطلاع ندارم. بهترین شاهد بر این ادعا، کتب ایشان است که در دسترس علما، طلاب و عموم مردم قرار دارند؛ اما مَا لَا یُدْرَکُ کُلُّهُ لَا یُتْرَکُ کُلُّهُ.
الف) ترجمهها:
۱- امیر معاویه و حقایق تاریخی
۲- برداشتی از سورهی کهف
۳- تاریخ دعوت و اصلاح (ج ۱و۵)
۴- ازدواج اسلامی
۵- ذکریها را بشناسید
۶- حیات المسلمین
۷- تیسیر الأدب (ج ۱، ۲، ۳، ۴)
ب) تألیفات:
۱- استعمال و معاملهی مواد مخدر
۲- آداب زندگی
۳- رباعیات دامنی
۴- عید چیست و برای چیست
۵- حدود شرعی حجاب
۶- تعلیم دختران
۷- تحول فرهنگ
۸- عبادت چیست و معبود کیست
۹- عربی آسان
۱۰- سبک تلاوت و قرائت
۱۱- آیات منتخبات
۱۲- دستور آسان
۱۳- عقیدیانی کتاب (نظم بلوچی)
۱۴- نمازی کتاب (بلوچی)
استاد مولانا دامنی شاعری شیرین بیان بود و به زبانهای فارسی و بلوچی شعر میسرود. در وزق دقیق شعر او رهنمایم بود. ایشان مطالب شعری زیادی را به چاپ رساند که اکنون نایاباند؛ امید است که بازماندگانش آثار علمی او را به چاپ برسانند و در دسترس عموم قرار دهند تا همگان بهرهمند گردند.
چونکه گل رفت و گلستان شد خراب /∗/ بوی گل را از که جوییم؟ از گلاب
این جنبه از زندگی ایشان اظهر من الشمس است؛ به نحوی که کمتر کسی یافت میشود که از آن خبر نداشته باشد.
محبت با پیامبر و صحابه و اهل بیت
از آنجایی که اصحاب، رسانندگانِ سنن پیامبر صلى الله علیه وسلم بودند، طوری که قرآن مملو از تعریف آنان است، آنان که خداوند ایمان آنها را محک و معیار ایمان قرار داده است، استاد دامنی با آنان محبت خاصی داشت و در معرفی زندگی پیامبر، اهل بیت، خلفای راشدین و بقیهی صحابهی جاننثار و جلیل القدر و ارتباط آنان با پیامبر صلى الله علیه وسلم هیچگاه فرصت را از دست نمیداد و میفرمود: «اهل سنت بدون محبت این بزرگان معنا ندارد.»
توکل و اعتماد بر خدا
با وجودی که مولانا سالها در زندان دور از اهل و عیال و علما و طلاب بود که این در تضعیف روحیه تأثیر بسزایی دارد، ولی آنجا که مردان خدا توکل بر قویترین پشتوانه؛ یعنی ذات خداوند دارند، هیچگاه روحیهی خود را از دست نمیدهند و از هیچ کسی باکی ندارند، اوّلین باری که این عزیز از زندان به مرخصی آمد، اگر او را میدیدی فکر نمیکردی که او یک زندانی است؛ ﴿أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ﴾.
بعد از زندان
حدود یک سالی بود که ایشان از زندان آزاد شده بود که روح تازهای در کالبد امت دمید و همه را امیدوار کرد. مجدداً کار خود را در شورای هماهنگی مدارس به عهده گرفت و در قسمت بازرسی مشغول گردید و حتىٰ سفرهایی به خراسان و گلستان هم داشت، ولی ما در چه خیالیم و فلک در چه خیال. به گفتهی شیخ الحدیث: همین بازدید او برای ما درسی بود. و به تعبیر مولانا قاسمی: شاید او داشت با مدارس و طلاب و مردم خداحافظی میکرد.
از درگاه ایزد منان میخواهیم که جای این استاد فقید را پر گرداند و باز هم سعادت نصیب این حقیر شد که در مسافرت ایشان به استانهای خراسان با ایشان همسفر شوم.
چند باری همسفر بودیم با این مردِ نیک /∗/ بَه! چه زیبا این سفرها دارد اندر قلب جا
در مسافرت، هنگامی که مردم از تشریفآوری ایشان باخبر میشدند، همگی به استقبال میآمدند و جهت دستبوسی هجوم میآوردند و اشک شوق میریختند و آرزوی قلی همه بود که ایشان سخنرانی کنند؛ اما حیف که این اجازه را نداشتند و چندین نفر از استان مازندران و ساکنین دریای خزر شنیده بودند که استاد تشریف میآورد، فرسنگها راه را طی کرده و به ملاقات این عزیز به گلستان آمده بودند.
چون قَدَر از حق بیاید چاره جز تسلیم نیست /∗/ چون اجل آید بباید گفت: لبیک و بلىٰ
این مجاهد نستوه و عالم ربانی همهی این امور را انجام داد و یک نوع ترتیب و نظمی در امور شورای مدارس آورد که با انجام آنها پیشرفت چشمگیری برای شورای مدارس میتوان در آینده دید و همهی این برنامهریزیها را کرد و خود [در ٢۴ ربیع الثانی ١۴٢۴ هـ.ق.] به دیار باقی شتافت و شورای مدارس را یتیم کرد.
شاید این اقدام ایشان درسی بود که به ما داد و گفت: من ”الف“ گفتم تو خود تا ”یا“ بخوان.
نویسنده: عبدالکریم حسین پور