آنچه قرآن درباره خود گفته است در پرتو آن میتوان به ویژگیها و ابعاد گوناگون آن پی برد و به گوشههایی از عظمت و اعجاز آن مطلع شد که عموماً مخفی به نظر میرسد. آری، وقتی آیات متعددی از قرآن را که در معرفی خود قرآن است، بررسی کنیم میبینیم که دروازه جدیدی از معرفت […]
آنچه قرآن درباره خود گفته است در پرتو آن میتوان به ویژگیها و ابعاد گوناگون آن پی برد و به گوشههایی از عظمت و اعجاز آن مطلع شد که عموماً مخفی به نظر میرسد.
آری، وقتی آیات متعددی از قرآن را که در معرفی خود قرآن است، بررسی کنیم میبینیم که دروازه جدیدی از معرفت به روی ما میگشاید. در این خصوص آیاتی از قرآن مجید باتوضیحات لازم ذکر میگردد.
۱- قرآن مجید علمی قطعی و غیر مشتبه است
بزرگترین خصوصیت معجزانه و فوقالبشری قرآن مجید، یقینی و قطعی بودن آن است.
ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ (بقره / ۲)
«این کتاب هیچ تردیدی در آن راه ندارد».
وَتَفْصِیلَ الْکِتَابِ لَا رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ (یونس / ۳۷)
«تفصیل احکام را در بردارد هیچ شکی در آن نیست از جانب پروردگار جهانیان است».
وَإِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ * لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ (فصلت / ۴۱-۴۲)
«کتابی گران سنگ است باطل و بیهودگی نه در جلوی آن میآید و نه در پشت سر آن؛ از جانب پروردگار با حکمت و ستوده نازل شده است».
در این ویژگی هیچ سخنی از سخنان انسانی و هیچ کتابی از نوشته بشری شریک نیست و نمیتواند شریک شود؛ زیرا منبع و سرچشمه قرآن «علم الهی» و وسیله نزول آن «وحی الهی» است. این سرچشمه از هر گونه عیب و نقص، شک و اشتباه، ظن و تخمین، تعارض و اختلاف پاک و مبرا است هر چه در آن است همهاش قطعی و یقینی، شاهد و مریی، یکسان و نهایی است؛ علم الهی تدریجی و رشدپذیر نیست همانا علم او مانند دیگر صفاتش، ابدی و جاودانی است.
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (حدید / ۳)
«اوست قبل از همه و اوست آخر از همه و اوست پنهان و او به هر چیز داناست».
علم او احاطهکننده همه چیز است
إِنَّمَا إِلَهُکُمُ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْءٍ عِلْمً (طه / ۹۸)
«همانا معبود شما الله است، کسی که جز او دیگر معبودی نیست، همه چیز را با علم خود در بر گرفته است».
وَأَحَاطَ بِمَا لَدَیْهِمْ وَأَحْصَى کُلَّ شَیْءٍ عَدَدًا (جن / ۲۸)
«خداوند متعال همه احوال آنها را احاطه کرده است و شمار هر چیز را کاملاً میداند».
اشتباه و فراموشی را بر او راهی نیست:
قَالَ عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّی فِی کِتَابٍ لَا یَضِلُّ رَبِّی وَلَا یَنْسَى (طه:۵۲)
«(حضرت موسی) گفت: علم آنها (مردمان قبلی) نزد پروردگارم است؛ پروردگارم اشتباه نمیکند و فراموش نمینماید. اوست که حتی امور غیر محسوس و اشیای غیر مادی را نیز کاملاً میداند و ذرهای از کائنات از علم او خارج نیست».
عَالِمِ الْغَیْبِ لَا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّهٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَلَا فِی الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِکَ وَلَا أَکْبَرُ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ (سبأ / ۳)
«اوست دانندهی غیب، ذرهای از علم او پوشیده نیست نه در آسمانها و نه در زمین، نه کوچک و نه بزرگ مگر همه در کتاب مبین است».
کتاب الهی از علم الهی گرفته شده است:
فَإِلَّمْ یَسْتَجِیبُوا لَکُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَأَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (هود / ۱۴)
«پس اگر به ندای شما پاسخ مثبت ندهند آن گاه بدانند که قرآن مجید به علم او نازل شده است، و جز الله معبودی دیگر نیست پس آیا شما تسلیم میشوید».
وَلَقَدْ جِئْنَاهُمْ بِکِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَهً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (اعراف / ۵۲)
«و ما برایشان کتابی را نازل کردیم که در آن تمام مطالب را به وسیلهی علم توضیح دادهایم و آن کتاب برای صاحبان ایمان و هدایت و رحمت میباشد».
کتاب الهی به این دلیل از هر گونه تعارض و اختلاف به دور است، زیرا تعارض و اختلاف نتیجه جهل و عدم آگاهی، یا نتیجه کمی و زیادی علم باطن و قیاس یا نسیان و غفلت و کذب و افترا میباشد، و مسلماً علم الهی از تمام نقصها پاک است پس کلام وی نیز از هرگونه تعارض و اختلاف مصون میباشد.
أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا (نساء / ۸۲)
«آیا در قرآن نمیاندیشند؟ اگر قرآن از طرف هر کسی غیر از خدا بود اختلاف زیادی را در آن میدیدند».
گاهی این صورت پیش میآید که منبع اصلی یک علم و معلومات خیلی روشن و محفوظ است اما رسانهای که آن را به مرد ابلاغ مینماید موثق و مورد اعتماد نیست، گویی علم هنگامی که از مبدا به سوی مقصد در حال حرکت بود در وسط راه آسیب دید و محفوظ نماند، اما مسئله قرآن چنین نیست، بلکه طوری که خود قرآن تصریح میکند وسیله علم آن حضرت r، وحی میباشد، و آن هم بیکم و کاست محفوظ و مصون بوده و در آن امکان هیچ گونه دخالت نبوده است.
وَإِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعَالَمِینَ * نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ * عَلَى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ * بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ (شعراء / ۱۹۲-۱۹۵)
«و این قرآن فروفرستادهی پروردگار جهانیان است، فرشتهی امانتدار یعنی جبرئیلu آن را بر دل تو به زبان عربی روشن آورده تا تو از بیمدهندگان گردی».
وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى (نجم / ۳-۴)
«آنچه او میگوید ساخته و پرداخته خواهش نفس او نیست بلکه گفتههایش وحی است که به او فرستاده میشود».
قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ بِالْحَقِّ لِیُثَبِّتَ الَّذِینَ آمَنُوا وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ (نحل / ۱۰۲)
«تو بگو: روحالقدس آن را از جانب پروردگارت به حق آورده است تا دل مؤمنان را ثبات بخشد و برای بندگان فرمانبردار، هدایت و بشارت گردد».
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ * ذِی قُوَّهٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ * مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ (تکویر / ۱۹-۲۱)
«این قرآن، کتاب خدا، آورده فرشتهای گرانقدر، توانمند، ارزشمند نزد مالک عرش، دستوراتش قابل اجرا و امانتدار میباشد».
۲- علوم انسانی و موقعیت آن
اکنون اگر در مقابل علم الهی به علوم انسانی نظر بیندازید میبینید که منبع و سرچشمه آن بدون عیب نیست، زیرا اساس و بنای آن اغلب بر ظن و قیاس است، ابزار آن با وجود محدودیت دارای قویت نیستند.
توضیح اینکه بهترین واسطه های علم انسانی حواس خمسه میباشند؛ زیرا علومی که انسان از طریق حواس پنجگانه به دست میآورد، بدیهی به شمار میآیند.
اساس علوم عقلی نیز بر محسوسات استوار است، بدین طریق که انسان به کمک اطلاعات حاصل شده از حواس خمسه به نتایج عقلی دست مییابد، اما مشکل آنجا پیش میآید که خود حواس خمسه گاهی دچار مشکل میگردند[۱].
بعد از حواس خمسه نوبت عقل است، مشکل عقل اینجاست که تفاوت در درجات آن بینهایت است[۲]. مشکل دیگری که در علوم انسانی وجود دارد این است، که انسان نمیتواند در یک وقت معلومات و محسوسات خود را احاطه نماید.
گذشته از آن، در جهان مادیات مسایل بیشماری وجود دارند که هنوز حل نشدهاند؛ و اختلاف آرا که حد و مرزی ندارد، به تدریج پیشرفت لازمه علم انسانی میباشد و حد و مرز ترقی مشخص نیست. در صورتی که مرز علم مشخص باشد، دلیل نقص آن به شمار میرود و اگر حد و مرز آن معین نباشد، دلیل عدم کمال آن است، و در هر صورت از نقص و شبهه خالی نیست.
این که وضع جهان مادیات است که بهر حال انسان مقداری از وسایل علم مربوط به آن را در اختیار دارد. اما جهان مابعدالطبیعه (متافیزیک) که وراء جهان مادیات است و به مراتب از آن گستردهتر است کلاً از محدودهی علم انسانی خارج است، انسان دربارهی حقیقت خود، علم قطعی ندارد و نسبت به ابتدا و انتهای خود بیخبر میباشد. آغاز این جهان و پایان آن برای او رازی سربسته است، اما عقل از تعقل حقیقت خود، ناتوان است.
باز هم اینجاست که یک انسان نمیتواند به وسیلهی ظن محض یا قیاس و فطرت خود بدون کمک پروردگار درباره اموری که موجب خوشی یا ناخوشی حق میگردند، مفصلاً آگاهی بیابد ناتوانی انسانها به قدری است که نمیتوانند به کمک قیاس و فراست از درون یکدیگر کاملاً آگاهی بیابند.
انسانها در قانونگذاری و تشکیل نظامهای سیاسی و اخلاقی اشتباهات بیشماری را مرتکب میگردند و به دلیل متفاوت بودن منابع، قوانین ساخته شدهشان با یکدیگر ضد و نقیص میشوند.
ملتها بر اساس این قوانین با یکدیگر به نبرد خواهند پرداخت، خواستهها و مصلحتهای متعددی با هم در تعارض به سر خواهند برد.
و به دلیل اینکه علم بشری کامل و قطعی نیست قوانین بشری قهراً از مراحل متعدد تجربه و آزمایش خواهد گذشت و سلسله اخذ و رد و مقایسه و ترجیح پیوسته ادامه خواهد داشت، نهضتهای بیشماری برپا شده و بشریت هرگز به آرامش نخواهد رسید.
آری! سرچشمه این نابسامانیها علم انسانی است که دارای نقص بوده و مبنی بر ظن است ولی معالوصف انسان به آن اعتماد دارد و این خود نوعی ظلم و طغیان است. خداوند متعال در همین خصوص میفرماید:
وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا (بنیاسرائیل / ۸۵)
«و علمی که به شما داده شده است بسیار اندک است».
وَمَا یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ (یونس / ۳۶)
«و بیشتر مردمان از وهم و گمان پیروی میکنند، گمان در شناخت حق هیچ کارآیی ندارد. به درستی الله به آنچه که آنها انجام میدهند بسیار داناست».
وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا (نجم / ۲۸)
«آنان دنباله رو وهم و گمان هستند و هم در رسیدن به حق هیچ فایده ای ندارد».
۳- قرآن محکم و مفصل است
قرآن مجید درباره اصول و کلیات دین و آنچه برای نجات اخروی و فلاح دنیوی انسان لازم است، کاملاً واضح و مشخص و قطعی و مفصل میباشد.
چنانکه میفرماید:
أَفَغَیْرَ اللَّهِ أَبْتَغِی حَکَمًا وَهُوَ الَّذِی أَنْزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتَابَ مُفَصَّلًا (انعام / ۱۱۴)
«آیا داوری غیر از خدا بجویم حال آنکه هموست که کتاب به تفصیل توضیحدهنده را به سوی شما آورده است».
وَلَقَدْ جِئْنَاهُمْ بِکِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَهً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (اعراف / ۵۲)
«و به تحقیق ما برای ایشان کتابی آوردیم که با علم و دانش آن را واضح بیان کردیم. آن کتاب برای مؤمنان موجب هدایت و رحمت میباشد».
الر کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ (هود / ۱)
«الف لام را. این کتابی است که آیاتش مستحکم هستند و از سوی خدای با حکمت و باخبر با تفصیل بیان شده است».
وَمَا کَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَرَى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ الْکِتَابِ لَا رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ (یونس / ۳۷)
«و این قرآن این طور نیست که کسی غیر از خدا آن را به دلخواه خود درآورده باشد بلکه تأییدی است بر تمام وحیهایی که پیش از آن نازل شدهاند و تفسیر کتاب است. هیچ تردیدی در آن راه ندارد. از جانب پروردگار جهانیان است».
اما باید دانست از دیدگاه اسلام، دین دارای مفهوم تنگ و منحصری نیست چنانکه در مذاهب دیگر از آن برداشت میشود. در جهانبینی اسلامی انسان عبد و بنده خدا میباشد و در هیچ گوشهای از زندگیاش از بندگی و اطاعت خدا آزاد نیست. هر کار وی حتی حکومت و سلطنتش (که در ظاهر با غلامی مغایرت دارد) مظهر عبدیت او به شمار میرود. همانا این جهانبینی جدایی میان دین و سیاست معنایی ندارد و همانا از طرف خداوند متعال که مولا و صاحب این عبد و بنده است به وی دستورالعمل و آیین کاملی به شکل قرآن عنایت شده است که میتواند در پرتو آن زندگی موفقیتآمیزی داشته باشد. به راستی که این آیین زندگی به هیچ تبصره سیاسی نیازی ندارد.
۴- قرآن، فرقان و ممیز است
فرقان بودن یکی از صفات ممتاز قرآن است که قائم مقام نامش شده است.
تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا (فرقان / ۱)
«مبارک است آن ذاتی که کتاب حل و فصلکننده را بر بندهی خویش فرود آورده است تا او بیمدهنده ای برای جهانیان باشد».
به راستی که قرآن مجید تا قیامت میان هدایت و گمراهی، ایمان و کفر، اسلام و جاهلیت، خشنودی خداوند و عدم آن، یقین و گمان، و حلال و حرام چنان فرق گذاشته است که در هیچ یک از کتب آسمانی نظیر آن دیده نمیشود. به طور مثال، فرق توحید و شرک را چنان به وضوح بیان کرده است که امکان هیچگونه احتمال و اشتباهی در آن باقی نگذاشته است و همانا بر اعجاز آن دلالت مینماید.
قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ (بقره / ۲۵۶)
«راه هدایت از گمراهی مشخص شده است».
لِیَمِیزَ اللَّهُ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ (انفال / ۳۷)
«و این بدان جهت است که خداوند میخواهد ناپاک را از پاک جدا سازد».
لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَهٍ وَیَحْیَى مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَهٍ (انفال / ۴۲)
«نیز به این خاطر که کسی پس از اتمام حجت هلاکشدنی است هلاک شود و کسی که پس از اتمام حجت زندهماندنی است زنده بماند».
۵- قرآن مجید تصدیقکننده کتابهای پیشین و نگهبان آنها است
در این خصوص سه نکته باید مدنظر قرار بگیرد:
۱- اصول و کلیات دین در تمام کتب آسمانی و تعالیم انبیا مشترک و متفق علیه میباشند. و این مطلب در قرآن تأیید شده است.
۲- کتابهای آسمانی قبل از قرآن مجید برای مدت محدودی آمده بود و تا آن مدت محفوظ بودند و هیچ کدام از آنها دائمی نبود.
۳- قرآن آخرین کتاب است و برای ابد میباشد. و در برگیرنده تمام اصول دین است و تا قیامت محفوظ خواهد بود.
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (حجر / ۹)
«به درستی که ما قرآن را نازل کردیم و ما از آن حفاظت و نگهداری خواهیم کرد».
آری، قرآن مجید تصدیقکننده کتابهای پیشین و محک تعلیمات اصلی آنها است. از این جهت هر مطلبی از کتابهای گذشته مطابق و موافق قرآن باشد صحیح و محفوظ است، و هر چه مخالف و معارض باشد محرف و غیر مصون محسوس میگردد.
آیات متعددی در قرآن مجید بر این امر دلالت دارند که قرآن مجید مصدق (تصدیقکننده) کتابهای گذشته است. در آیه زیر دو صفت قرآن (مصدق و مهیمن) ذکر شده است.
وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ (مائده / ۴۸)
«و ما کتاب را به حق به سوی تو فروفرستادیم در حالی که کتابهای پیش از خود را تصدیق میکند و بر آنها نگهبان است».
۶- قرآن مجید دلها را به سلامتی راهنمایی میکند و از تاریکیها به نور فرامیخواند:
یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءَکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیرًا مِمَّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ قَدْ جَاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُبِینٌ * یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَیُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (مائده / ۱۵-۱۶)
«نور و کتابی روشن از جانب خدا به سوی شما آمده است. الله به وسیله آن، کسی را که به دنبال رضای اوست به راههای نجات و سلامتی راهنمایی میکند و به ارادهی خود آنان را از تاریکیها به سوی نور میآورد و راه راست را به آنان مینماید».
الر کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ * اللَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَوَیْلٌ لِلْکَافِرِینَ مِنْ عَذَابٍ شَدِیدٍ (ابراهیم / ۱-۲)
« الف لام را. این کتابی است که ما آن را به سوی تو فرستادیم تا بدان وسیله مردم را به حکم پروردگارشان از تاریکیها درآوری و به سوی نور و راه خدای غالب و ستودهای که هر آنچه در آسمان و زمین وجود دارد از آن اوست، بکشانی».
هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِکُمْ لَرَءُوفٌ رَحِیمٌ (حدید / ۹)
«اوست که آیات واضح را بر بندهاش فرومیفرستد تا شما را از تاریکیها درآورده و به سور نور بیاورد. به راستی که خدا بر شما مهربان است».
اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (بقره / ۲۵۷)
«الله دوست مؤمنان است که آنان را از تاریکیها درآورده و به سوی نور میآورد و دوست کافران شیطان است که آنان را از نور درآورده به سوی تاریکی میآورد. آنان اهل آتش هستند و همیشه در آن خواهند ماند».
قرآن مجید برای بهترین روش زندگی راههای مستقیم و همواری که از هر نوع خطر و افراط به دور هستند بر روی بشریت میگشاید و این راهها را به «سبل السلام» (راههای سلامتی) تعبیر مینماید که به راستی تعبیری بهتر از آن وجود ندارد. و برای شرح و توضیح کلمه «سبل اسلام» کلمهای بهتر از خود آن وجود ندارد.
راههای سلامتی و سعادت، در واقع کوچههای همان شاهراه بزرگ (صراط) میباشند که حضرت رسول اکرم صلى الله علیه وسلم مأمور معرفی آنها به بندگان است.
وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (انعام / ۱۵۳)
«(و او خبر داده است که) همین راه، راه راست من است بر همین راه بروید و از راههای دیگر نروید چرا که شما را از راه او پراکنده و دور خواهند کرد».
در این خصوص یک نکته مهم قابل توجه است و آن اینکه قرآن مجید همیشه در مقابل نور، ظلمت را جمع بکار برده است، این بدان خاطر است که اگر روشنی و نور وحی موجود نباشد، ظلمتها و تاریکیها به قدری خواهند بود که حد ندارد. و انسان در هر مرحلهای از زندگیاش با تاریکی روبرو خواهد شد.
چنانچه نور دین واقعی را دور کنیم در این دنیا به جز تاریکی چیزی باقی نخواهد ماند. البته نه یک تاریکی بلکه تاریکیهای بیشمار.
جهان را بررسی کنید، تمام راههای به خدا رسیدن، مفقود؛ مذاهب و ادیان، رسمهای خشم و بیجان؛ اعتقادات مردم مبنی بر جهالت و اوهام؛ دانش و معرفتها، قیاس و ظن؛ معاشره و معاملات مبنی بر بیعدالتی و ناهماهنگی، قانون در سیاست همهاش تجربه و آزمایش، دولتها و حکومتها، زورگویی و تجاوز. آری در بحبوحهی این نابسامانیها مثال یک انسان گم کرده راه چنین است که قرآن میفرماید:
ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا (نور / ۴۰)
«تاریکی روی تاریکی است طوری که رو هم انباشته شدهاند تاریکی آنچنان است که شخص دست خود را هم نمیتواند ببیند».
به راستی که در این بحر ظلمات و دریای مهیب تاریکیها، مناره روشنی و نور فقط خداست که زمین و آسمان از پرتو آن روشناند.
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (نور / ۳۵)
«الله نور آسمانها و زمین است».
به همین دلیل در مقابل «ظلمات» (تاریکیهای بیشمار) کلمه نور مفرد به کار رفته است[۳]. اگر از سرچشمه یگانه، افاضهی نور نشود هیچ چیز روشن نخواهد شد.
وَمَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ (نور / ۴۰)
«و کسی که الله به او نوری نداده باشد هیچ نوری نخواهد داشت».
همانا کسانی که به وسیله قرآن مجید و نور نبوی از جهان تاریکیها و غفلت و گمراهی بیرون شده و پا در جهان نور و روشنی میگذارند، مسلماً به زندگی تازهای دست مییابند؛ آنها احساس میکنند که صاحب چشم و بصیرت گشتهاند، آنگاه تمام راههای زندگی برایشان روشن میگردد و «سبل السلام» و صراط مستقیم در نظرشان واضح میشود، هر قدمشان در سفر زندگی در پرتو نور خدا بلند میشود. و تا زمانی که در راهنمایی حق به سر میبرند دچار اشتباه نمیگردند.
مسلماً این دو حالت (حالت اولیه یا تاریکی و حالت بعدی یا روشنی) بینهایت با یکدیگر تفاوت دارند قرآن مجید همین تفاوت را این چنین به تصویر کشیده است:
أَوَمَنْ کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا کَذَلِکَ زُیِّنَ لِلْکَافِرِینَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ(انعام / ۱۲۳)
«آیا این دو نفر با هم برابر هستند که یکی از آنها مرده بود سپس به او حیات بخشیدیم و آنگاه برای او نوری را که با آن بتواند در بین مردم راه برود قرار دهیم و دیگری در انبوهی از تاریکیها قرار گرفته است و هیچ راه خروجی از آن ندارد».
خداوند متعال وعده کرده است که به پیروان قرآن مجید چنین نوری عطا فرماید چنانکه میفرماید:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیَجْعَلْ لَکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (حدید / ۲۸)
«ای صاحبان ایمان! از خدا بترسید و به رسالت پیغمبرش یقین داشته باشید تا خدا به شما دو سهم از رحمتش بدهد و برایتان نوری عطا کند که با آن بتوانید راه بروید و گناهانتان را بیامرزد».
کلمات ﴿ وَیَجْعَلْ لَکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ﴾ اشارت به این دارند که این نور فقط مختص به روز آخرت نیست، صاحبان این نور در همه شئون زندگی دارای نور بصیرت و نیروی تشخیص میباشند. آنها تمام کارها را در پرتو وحی الهی و راهنمایی پیامبر اکرم صلى الله علیه وسلم انجام میدهند. خداوند متعال آنها را در هر زمینهای با «فرقان» (قوه تشخیص خوبی از بدی) یاری میفرماید. روش زندگی آنان به زندگی افراد نامؤمن کاملاً تفاوت دارد. ویژگی خاص آنها این است که اساس زندگیشان بر قیاس و تجربه قرار ندارد بلکه بر وحی و رسالت استوار است. در آیه ذیل به همین ویژگی و امتیاز خاص اشاره شده است.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا (انفال / ۲۹)
«ای ایمانداران! اگر شما از خدا بترسید خدا به شما نیروی تشخیص بین حق و باطل را عطا خواهد کرد».
به همین دلیل، خداوند متعال قرآن مجید را با القاب نور، بصائر، هدی، بینه، موعظه، شفاء و ذکر مبارک موسوم نموده است.
۶- قرآن مجید آیینه تمامنمایی است که افراد گوناگون و صاحبان افکار و اعمال میتوانند چهرههایشان را کاملاً در آن مشاهده نمایند البته گاهی به صراحت و گاهی به اشاره، و گاهی در ضمن ذکر اشخاص و گاه به طور مستقیم چنانکه میفرماید:
لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ کِتَابًا فِیهِ ذِکْرُکُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ (انبیاء / ۱۰)
«به تحقیق ما به سوی شما کتابی را که احوالتان در آن مذکور است فروفرستادیم. آیا از عقل کار نمیگیرند».
بیان یک واقعه
محدث معروف شیخ الاسلام ابوعبدالله محمدبن نصر مروزی بغدادی (۲۰۲-۲۹۴ ه( که شاگرد امام احمد حنبل رحمهالله است) در کتابش «قیام اللیل» این واقعه را نقل کرده است که انسان را در فهم آیه بالا کمک میکند و بر روش سلف درباره فهم قرآن و تدبر در آن دلالت مینماید:
«تابعی جلیلالقدر و سردار معروف عرب «احنفبن قیس» روزی در حالی که نشسته بود این آیه به گوش او رسید:
لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ کِتَابًا فِیهِ ذِکْرُکُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ (انبیاء / ۱۰)
«به تحقیق ما به سوی شما کتابی را که احوالتان در آن مذکور است فروفرستادیم. آیا از عقل کار نمیگیرید».
او از جا تکان خورد و گفت یک نسخه قرآن مجید برایم بیاورید تا ببینم من در کدام گروه هستم و با چه کسانی مشابهت دارم. قرآن مجید را باز کرد از کنار مردانی گذر کرد که وصفشان چنین است:
کَانُوا قَلِیلًا مِنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ (۱۷) وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ(۱۸) وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ (ذاریات / ۱۷-۱۹)
«اندکی از شب را میخوابند و در سحرگاهان آمرزش میطلبند و هر کس در اموال ایشان سهمیهای دارد (خواه بطلبند خواه نطلبند)».
چشمش به گروهی دیگر افتاد که دارای این حال بودند:
تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ (سجده / ۱۶)
«پهلوهایشان از رختخواب به دور است در حالی پروردگارشان را با ترس و امید میخوانند و از آنچه بدانها رزق دادیم صرف دیگران میکنند».
باز نگاهش به گروهی دیگر افتاد که اینگونه مورد ستایش واقع شدهاند:
وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا (فرقان / ۶۴)
«آنان که شب را سجدهکنان و بر پا ایستاده در حضور پرورگارشان سپری میکند (میگذارند)».
او به سیر خود ادامه داد گروهی را دید که چنین معرفی شدهاند:
الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ (آلعمران / ۱۳۴)
«آنان که مال خود را در آسایش و تنگی در راه خدا صرف میکنند و خشم خود را فرومیخورند و از تقصیرات مردم درمیگذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد».
گروه دیگری را دید که دارای این حالت بودند:
وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (حشر / ۹)
«و دیگران را بر خویش ترجیح میدهند گرچه خود بدان چیز محتاج باشند و کسانی که از حرص نفس محفوظ میباشند رستگار هستند».
او خسته نشد و همچنان مشغول دیدار و مشاهده بود به گروهی رسید که دارای این اخلاق و صفات بودند:
وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ (شوری / ۳۷)
«و کسانی که از گناهان بزرگ و کارهای خلاف عفت پرهیز میکنند و هنگامی که خشمیگین میشوند کوتاه میآیند و درمیگذرند».
وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاهَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ (شوری / ۳۸)
«و کسانی که از پروردگارشان فرمان میبرند و نماز را به نحو مطلوب میخوانند و کارهایشان شورایی انجام میگیرد و مقداری از آنچه را که ما بدانها دادیم اتفاق میکنند».
احنف بن قیس وقتی که به اینجا رسید، در حیرت فرورفت و گفت: بار الها! من از حال خود آگاهم به راستی که من در میان این گروهها دیده نمیشوم، سپس راه دیگری انتخاب کرد و به سیر خود ادامه داد. گروهی را دید که حالتشان چنین بود:
إِنَّهُمْ کَانُوا إِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ یَسْتَکْبِرُونَ * وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَجْنُونٍ (صافات / ۳۵-۳۶)
«وقتی به آنها گفته میشد غیر از الله معبودی دیگر وجود ندارد روی بر میگرداندند و میگفتند: آیا ما به گفته شاعری دیوانه معبودان خود را رها سازیم؟».
باز در همین راه نگاهش به افرادی افتاد که چنین معرفی شدهاند:
وَإِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ (زمر / ۴۵)
«و هنگامی که تنها از خدا سخن به میان میآید قلب کسانی که به آخرت ایمان ندارند میگیرد و زمانی که از کسانی به جز او سخن به میان میآید یکباره شادمان میشوند».
باز از کنار گروهی دیگر گذر کرد که مورد سئوال واقع شده بودند:
مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ * قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ * وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ * وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ * وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ * حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ (مدثر / ۴۲-۴۷)
«چه چیزی شما را به دوزخ انداخت؟ در جواب خواهند گفت: ما نماز نمیخواندیم و به بیچارگان غذا نمیدادیم و با کسانی مثل خود راست و دروغ را به هم میبافتیم و شایعهپراکنی میکردیم و قیامت را دروغ برمیشمردیم تا اینکه مرگ فرار رسید.».
او به تلاش خود ادامه داد قرآن مجید را ورق میزد. تا جایگاه خود را پیدا کند، تا اینکه بالاخره بر روی این آیه توقف کرد:
وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَیِّئًا عَسَى اللَّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (توبه / ۱۰۲)
«و هستند کسانی دیگر که به گناهان خود اعتراف دارند. آنان عمل نیک را با عمل بد درآمیختهاند. به زودی خدا با رحمت خویش به آنها توجه خواهد کرد. به درستی که خدا آمرزنده مهربان است».
در این هنگام بیاختیار این جمله بر زبانش جاری گشت: آری! آری! بدون تردید همین است حال من.
۷- راهنمای جاویدان برای نسل بشر
یکی از ابعاد اعجازی قرآن مجید این است که ذکر ملتها و افرادی را به میان آورده است که بنابر اخلاق ویژهشان فناپذیر نیستند. در زمینه جنایات و جرمها نیز آن دسته از جنایات نادرالوقوع را ذکر نکرده که فقط گاهی از اوقات توسط بعضی افراد مخصوص انجام میگیرند. بلکه جنایات وگناهان کثیرالوقوع را بیان نموده است. در پرتو این حقایق میتوان گفت که قرآن مجید کتاب زنده و جاویدی است برایش ماضی و حال و جدید و قدیم فرق ندارد، خطاب قرآن برای هر تمدن و هر زمان یکسان است دعوتش هر زمان تازه و مطابق با مقتضای حال است؛ آیینهی تمامنمای فطرت انسانی و راهنمای جاویدان برای نسل بشر است. نازلکننده آن چه جالب فرموده است:
وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ آیَاتٍ مُبَیِّنَاتٍ وَمَثَلًا مِنَ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ وَمَوْعِظَهً لِلْمُتَّقِینَ (نور / ۳۴)
«ما آیههای روشن و احوال کسانی راکه پیش از شما گذاشتهاند به سوی شما و پند و اندرزی برای پرهیزگاران فرود آوردهایم».
وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ (زمر / ۲۷)
«و ما از هر نوع مثال و داستانی در این قرآن برای مردم بیان کردیم تا برای ایشان یادآوری باشد».
لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لِأُولِی الْأَلْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثًا یُفْتَرَى وَلَکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَهً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ(یوسف / ۱۱۱)
«و برای صاحبان خرد در قصههای پیامبران عبرت وجود دارد. قرآن سخنی که به دروغ بافته شده است نیست و لیکن قرآن آنچه را که پیش از خودش است تأیید میکند و هر چیز را به تفصیل بیان میکند و موجب هدایت و رحمت برای مؤمنان است».
* امام سید ابوالحسن علی ندوی -رحمه الله-
ترجمه: محمّد قاسم قاسمی