نویسنده: عبدالسلام عمری/ طلبه قسم تخصص حديث عين العلوم گشت اگر کسی هزاران كتاب هم بخواند و در بهترين دانشگاههاى دنيا هم تحصيل كرده باشد، باز هم براى رشد عقلیاش نياز به سايهٔ تعاليم قرآن و سنت دارد؛ أما متاسفانه امروزه افرادى با اتكا بر علوم روز، بر علما و پيشوايان دينى تنقيد مىکنند و […]
نویسنده: عبدالسلام عمری/ طلبه قسم تخصص حديث عين العلوم گشت
اگر کسی هزاران كتاب هم بخواند و در بهترين دانشگاههاى دنيا هم تحصيل كرده باشد، باز هم براى رشد عقلیاش نياز به سايهٔ تعاليم قرآن و سنت دارد؛ أما متاسفانه امروزه افرادى با اتكا بر علوم روز، بر علما و پيشوايان دينى تنقيد مىکنند و با تكيه بر عقل محض به دور از تعاليم اسلامی و با بلند نمودن آواز دهل، نعرههای قومگرایى و نژادپرستى سر میدهند، در حالى كه اسلام با اين نعرهها مخالف و نژاد پرستى را كاملا رد نموده است.
باید دانست که همهٔ دانشها و فنون عصر حاضر در مقابل فرامين الهى هيچ حيثيتى ندارند.
پس اى تحصيلكردهای كه متكى بر دانش خود هستى، تا از درياى جوشان قرآن و سنت ننوشى و آن دو را چراغ مسير زندگيت قرار ندهى دانش تو ارزش پَر پشهای را هم ندارد، اگر اين دانش بىروح مثمر ثمر مىبود، دانشمندان و مخترعان بیدین را از آتش الهى مىرهاند.
لذا به جاى نعرههای أبوجهلى و أبولهبى و رقصیدن به ساز آنها، بيا دمى با نغمههاى قرآن و سنت همنوا شو و دست از بلوچگرایى بردار؛ چون تعصبگرایى كار ابوجهل و ابولهب و عتبه و وليد بن مغيرة بود كه عاقبتشان چنان شد كه به بدترین زبالهدان تاريخ انداخته شدند.
متأسفانه امروز دانشجویان ما با تأسى از كوروش و رستم و سهراب دم از تعصبگرایى مىزنند، اینها بدانند كه هزاران كوروش و رستم و سهراب با خاک زیر سم اسب هیچ یک از صحابه برابرى نمىكنند. غيرت باید به اسم ابوبكر و عثمان و علی و مقداد و عِكرَمة باشد و به آنان باید بنازیم و افتخار کنیم.
به بلال بنازیم كه رنج و درد اخگرها و سنگهاى صد كيلویى را به خاطر اسلام به جان خريد؛ به خباب بن أرت كه چربى بدنش اخگرها را خاموش میکرد و به خالد و سعد كه كمر روم و فارس را شكستند و بينى كثيفشان را به خاك ذلت ماليدند؛ به عمر بن خطاب كه از نامش كاخهاى نوادگان كوروش و رستم به لرزه درآمدند؛به معاوية بن أبى سفيان كه از هيبتش پادشاهان دنيا جلويش زانو زدند؛ به حسين بن علی كه به خاطر دين اسلام، در مقابل ظلم ایستاد و مظلومانه شهيد شد؛ به ابرمرد تاريخ صلاحالدين أيوبی كه كمر صلیبیان را شكست و به محمدفاتح كه قسطنطنيه را از چنگ روميان درآورد و… و…
به اينها باید افتخار نماییم، نه به شاعران و ترانهخوانان فارس و بلوچی كه عمرشان را با معصیت و شيطنت گذراندهاند. بسى جاى تأسف است كه ما به شياطين تاريخ مىباليم، أما ابرمردان تاريخ اسلامى را به باد فراموشى سپردهايم و بعد هم نعرههای متعصبانه را بلند مىکنیم. به تاريخ بلوچستان بنگر که قبل از تاسيس مدارس و آمدن علما، چه وضعیت اسفبارى داشت و مردم همه در دام شيطان و قبرپرستى و شرك و كفريات گرفتار بودند. همين علما بودن كه آتش كفر و شرك را خاموش نمودند و اين ديار را با نور قرآن و سنت منور کردند. لهٰذا میطلبد که به قرآن و سنت و صحابهٔ كرام افتخار نمايیم، نه رسومات جاهلانه و بدانیم که تعصب نوعی جهالت و نادانی است.