انقلاب یعنی تحول و دگرگونی فردی، جمعی, روحی، ظاهری، باطنی، ملی، مذهبی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، کارگری و تودهای بیشتر جنبه مثبت را دارد، هرچند نمیتوان نسبت به آیندهاش اطمینان داشت. انقلاب ایران هم به عنوان یکی از پدیدههای مهم قرن بیستم را نمیتوان محدود به مذهب، ملت، وحزب وگروه خاصی منحصر نمود. انقلابی فراگیر که […]
انقلاب یعنی تحول و دگرگونی فردی، جمعی, روحی، ظاهری، باطنی، ملی، مذهبی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، کارگری و تودهای بیشتر جنبه مثبت را دارد، هرچند نمیتوان نسبت به آیندهاش اطمینان داشت.
انقلاب ایران هم به عنوان یکی از پدیدههای مهم قرن بیستم را نمیتوان محدود به مذهب، ملت، وحزب وگروه خاصی منحصر نمود.
انقلابی فراگیر که همهٔ اقشار و اصناف را در بر میگرفت و همهٔ طبقات با هر عقیده و اندیشهای در پیروزی آن سهیم بودند، برخی از مشکلات اقتصادی گلهمند بودند و گروهی دغدغهٔ بیتوجهی به ارزشهای دینی را داشتند وعدهای طالب آزادیهای گوناگونی بودند،البته برچیدن حکومتهای سلطنتی و مطلقه که تنها یک نفر آمر و ناهی باشد و خود را سایه شاه بداند در کشورهای مختلف معمول شده بود.
انقلاب مانند سیلی سرازیر شده بود کسی تاب مقاومت در برابر آن را نداشت؛ البته صدای انقلاب بیشتر در شهرها بهویژه کلان شهرها شنیده شده بود، قطعا طیفهای فرهیخته و تحصیلکرده که وضعیت ایران را از لحاظ وضعیت اقتصادی و منابع طبیعی بهخصوص نفت و درآمدهای حاصل از آن با دیگر کشورها مقایسه میکردند، بیشتر اظهار نارضایتی میکردند، آنچه موجب اعتراضات مردم شده بود غرور و کبر شاه و افزایش شکاف در بین طبقات مختلف و نیز در بین مردم و حکومت بود.
آنچه به صورت آشکار موجب سلب اعتماد در بین نظام و مردم شده بود، سرکوب احزاب و مخالفان اعم از تودهایها، ملیگرایان و مذهبیها بود. همینطور بیتوجهی به خواستههای اقوام و مذاهب و «تحمیل ایدولوژی پان ایرانیستی» و «گرایش شدید و سطحی نگرانه به آثار مدرنیته» و ادعای رسیدن به تمدن بزرگ بود که بیشتر جنبه تحمیلی داشت و همگامی با عرف و آدابورسوم متداول مردم نداشت.
هر چند نمیتوان رهبری روحانیت را در انقلاب انکار کرد، اما اگر امواج خروشان ملت نبود قطعا این کشتی به ساحل نجات و پیروزی نمیرسید. کردها و اهلسنت همگام و همراه با دیگر ایرانیان هموطن در همهٔ شهرها و روستاها نقش گستردهای در به ثمر رساندن این حرکت عظیم داشتند.
بدون شک اگر این انقلاب پسوند شیعه و یا فارس را به همراه خود میداشت، نه تنها پیروز نمیشد، بلکه از روزهای اول با شکست مواجه میشد، اما چون نام اسلامی داشت و سه شعار برجسته «استقلال»، «آزادی» و «جمهوری اسلامی» ورد زبان همه بود مورد استقبال همهٔ ایرانیان قرار گرفت. هرچند در مناطق اهلسنت تلاش شد برخی از شیوخ طریقت را در مقابل انقلابیون قرار دهند.
حضور علامه کاک احمد مفتیزاده به عنوان رهبر ملی مذهبی کردها و اهلسنت به همراه شاگردان و هوادارانش توانست از ایجاد انشقاق و شکاف در بین اهلسنت و اهل تشیع جلوگیری کند. هر چند افرادی مانند: «غنی بلوریان» به عنوان قدیمیترین زندانی سیاسی از مهاباد و «بهمن شکوری» از منطقه طوالش و مرحوم «مولوی عبدالعزیز» در بلوچستان و شیخ «محمدصالح ضیائی» در جنوب و بعضی از اعضای حزب دمکرات در خارج و داخل و یا بعضی از مؤسسین سازمان کومله در زندان و در راه پیماییها شرکت داشتند.
بنابراین؛ اهلسنت ایران با تصوری که از حکومت اسلامی و شعارهای برافراشته بهویژه آزادی و جمهوری اسلامی داشت برضد حکومت شاهنشاهی به همراه دیگر هموطنانش مشارکت نمود و امیدوار بود که در حکومت انقلابی آینده که نویدبخش حکومت عدل «عمر و علی» بود، همهٔ هموطنان بدون هیچ گونه تبعیضی و یا انتساب به فرقه و مذهبی از امتیازات یکسان برخوردار شوند.
در این راستا چه قبل و بعد از انقلاب هزینههای زیادی متحمل شدند، اما با کمال تأسف باید گفت اکنون که انقلاب چهل سالگی خود را پشت سر میگذارد در خیلی از ادارات و مناصب هنوز نسبت به قبل از انقلاب نتوانستهایم تغییر مثبتی را شاهد باشیم، در بعضی از ادارات مانند دانشگاهها، آموزش و پرورش، اوقاف، صداوسیما، دادگستری و ارتش و… مانعی در تصدی مدیریتها وجود نداشت.
هر چند رژیم گذشته تلاش زیادی نمود تا با تاسیس مدارس علوم دینی در سنندج و مهاباد، روحانیت را تضعیف و کمکم بر چیند، اما همچنان از احترام مردمی برخوردار بودند و حتی سه نفر از علمای کردستان در «نوین»، «رمشت» و «سورهتو» شهید شدند و بعد از انقلاب حدود چهل تن از آنان شهید شدند، اما متاسفانه هیچ روحانیت اهلسنتی به احترام علمای اهلسنت در زمان شاه و نفوذ و جایگاه مردمی نرسید.
امید است در سن چهل سالگی انقلاب مسؤولین ما بار دیگر بازنگری کلی نسبت به شعارهای اوایل انقلاب داشته باشند و وحدت و فداکاری و همبستگی همهٔ ملت را اعم از «شیعه و سنی»، «کورد و فارس»، «آذری و بلوچ» و «عرب و ترکمن» را به یاد آورند. هرچند شخصیتهای مانند علامه مفتی زاده با تمام خوش بینی ا و امیدهایی که به پیروزی انقلاب داشت، پس از ده سال زندان از رنجها و مرارتها آسود، به پروردگارش ملحق شد و ناکام ماند و شخصیتهایی مانند شهید «مسلم جلالیزاده» برای پیروزی انقلاب و رهایی مستضعفین و حکومت توحیدی تلاش میکرد سرانجام قربانی جهل و خشونت خوارج صفتان شد، اما امید است.
این همه تجارب و هزینهها راهی را برای باز گشت به اخلاق انقلابی که مدارا و گذشت، ایثار است بگشاید. و اهلسنت و اهلتشیع مانند دو برادر در زیر پرچم حکومت «علی» باشند نه اموی وصفوی! همچنانکه وعده عفو پنجاه هزار نفر زندانی داده شده عفو عمومی نسبت به همهٔ ایرانیان خارج از کشور داده شود تا همگان در زیر چتر صلح، صفا، دوستی، برادری، حس وطندوستی و انساندوستی انقلاب تکاملی روحی و درونی را در دلها و اندیشههایمان ایجاد نماییم.
نویسنده: دکتر جلال جلالیزاده
منبع: کانال نویسنده