امام محمّد بن ادریس شافعی رحمه الله (٢٠٤ – ١٥٠ هـ.)، سومین امام از ائمه چهارگانهٔ اهل سنت و یكی از درخشان‌ترین چهره‌های علمی و دینی اسلام و مرجع گروه بزرگی از مسلمانان جهان و علمای اسلام است كه در فروع و احكام فقهی آرا و نظریات او را ترجیح می‌دهند. در مكه و مدینه […]

امام محمّد بن ادریس شافعی رحمه الله (٢٠٤ – ١٥٠ هـ.)، سومین امام از ائمه چهارگانهٔ اهل سنت و یكی از درخشان‌ترین چهره‌های علمی و دینی اسلام و مرجع گروه بزرگی از مسلمانان جهان و علمای اسلام است كه در فروع و احكام فقهی آرا و نظریات او را ترجیح می‌دهند. در مكه و مدینه و عراق نزد بزرگانی چون امام مالك، امام وكیع بن الجراح و امام محمد بن حسن شیبانی و… علم حاصل كرد و به درجهٔ اجتهاد رسید. كتابهای ”الرسالة“ در اصول فقه و ”الأم“ از تألیفات مشهور او هستند؛ هم‌چنین از ایشان ”مسند الشافعی“ به عنوان كتاب حدیثی و ”دیوان شعر“ بر جای مانده است.
از آن‌جایی كه ایشان یكی از امامان بزرگ اهل سنت و دارای جایگاهی بس والاست، دیدگاه‌های ایشان نسبت به اهل بیت نیز در حقیقت عقیدهٔ همهٔ مسلمانان اهل سنت و گویای محبت خالصانهٔ ایشان به آل پیامبر صلى الله علیه وسلم می‌باشد و پرده از دروغ فتنه‌پردازانی برمی‌دارد كه می‌خواهند اهل سنت را دشمن اهل بیت معرفی كنند.
امام شافعی در جای جای اشعارش به فضایل اهل بیت علیهم السّلام اشاره دارد و به محبت آنان توسل جسته و می‌گوید: كسی كه در نماز بر اهل بیت صلوات نفرستد، نمازش كامل نمی‌شود. هم‌چنین اعلام می‌كند كه اگر كسی صرفاً به خاطر محبت با اهل بیت، شیعه باشد، پس من هم شیعه‌ام.
این امام بزرگ اهل سنت، نه تنها محبت با علی را اظهار می‌دارد، بلكه محبت با ابوبكر، عمر و عثمان را نیز اظهار داشته و محبت با همهٔ ایشان را جزو عقیدهٔ لا ینفك خود می‌داند كه تا دم آخر با او همراه است؛ و همین است اعتقاد تمام اهل سنت و جماعت.
اینك اشعار ایشان را در این باره با هم می‌خوانیم:

(١)
آلُ النَّبِیِّ ذَرِیْعَتِی /٭/ وَهُمُو إِلَیْهِ وَسِیْلَتِی
أَرْجُو بِهِمْ أُعطَىٰ غَداً /٭/ بِیَدِی الیَمِیْنِ صَحِیْفَتِی
[دیوان، ص: ٥٠، ط. دارالأرقم، بیروت]
آل پیامبر صلى الله علیه وسلم ذریعه و وسیلهٔ رسیدن من به پیامبر صلى الله علیه وسلم هستند. فردای قیامت امیدوارم كه به خاطر آن‌ها كارنامه‌ام به دست راستم داده شود.

(٢)
وَأَنَّ أَبَا بَكْرٍ خَلِیْفَةُ رَبِّهِ /٭/ وَكَانَ أَبُو حَفْصٍ عَلَىٰ الْخَیْرِ یَحْرِصُ
وَأَشْهَدُ أَنَّ عُثْمَانَ فَاضِلٌ /٭/ وَأَنَّ عَلِیّاً فَضْلُهُ مُتَخَصَّصُ
أَئِمَةُ قَومٍ یُهْتَدَىٰ بِهُداهُمُ /٭/ لَحَا اللهُ مَنْ إِیَّاهُمْ یَتَنَقَّصُ
فَمَا لِغُواةٍ یَشْتُمُونَ سَفَاهَةً /٭/ وَمَا لِسَفِیْهٍ لَا یَحِیْصُ وَیَخْرُصُ
[ص: ١٠٥، ط. دارالغد، مصر]
گواهی می‌دهم همانا ابوبكر جانشین پروردگارش، و عمر آزمند خیر و خوبی بوده است. هم‌چنین نیز گواهم كه عثمان شخصِ فاضل و بزرگواری بود و علی فضیلت ویژه‌ای دارد. ایشان ائمهٔ قومی هستند كه به هدایتشان اقتدا می‌شود (ایمانشان معیار هدایت است)؛ خداوند لعنت كند هر كه ایشان را طعنه زند. گمراهان را چه شده كه از حماقت، دشنام می‌دهند و احمق را چه شده كه رو برنمی‌تابد و دروغ‌پردازی می‌كند.

(٣)
یَا رَاكِباً قِفْ بِالمُحَصَّبِ /٭/ وَاهْتُفْ بِقَاعِدِ خِیْفِهَا وَالنَّاهِضِ
سَحَراً إِذَا فَاضَ الحَجِیْجُ إِلَىٰ مِنَىٰ /٭/ فَیْضاً كَمُلْتَطَمِ الفُرَاتِ الفَائِضِ
إِنْ كَانَ رِفْضاً حُبُّ آلِ مُحَمَّدٍ /٭/ فَلْیَشْهَدِ الثَّقَلَانِ أَنِّی رَافِضِی
[ص: ٨١، دارالأرقم]
ای سواره! در وادی محصب توقف كن و در میان نشستگان و ایستادگان محلهٔ خیف – سحرگاهان كه حجاج همانند تلاطم آب فرات به طرف منىٰ روان‌اند – چنین فریاد برآور: «اگر دوستی آل پیامبر صلى الله علیه وسلم رفض نامیده می‌شود، پس انس و جن گواه باشند كه من رافضی هستم!»

(٤)
قَالُوا تَرَفَّضْتَ قُلْتُ كَلَّا /٭/ مَا الرِّفْضُ دِینِی وَلَا إِعْتِقَادِی
لٰكِنْ تَوَلَّیْتُ غَیْرَ شَكٍّ /٭/ خَیْرَ إِمَامٍ وَخَیْرَ هَادِی
إِنْ كَانَ حُبُّ الوَلِیِّ رِفْضاً /٭/ فَإِنَّ رِفْضِی إِلَى العِبَادِ
[ص: ٨٤، دارالغد]
به من گفتند: رافضی شده‌ای؟ گفتم: رافضیت نه دین من است و نه اعتقاد من؛ اما بدون شك، من دوستیِ بهترین امام و راهنما را برگزیده‌ام، لذا اگر محبت با ولیّ رفض باشد، رافضیتم را به همگان اعلام می‌کنم.

(٥)
یَا آلَ بَیْتِ رَسُولِ اللهِ حُبُّكُمُ /٭/ فَرْضٌ مِنَ اللهِ فِی القُرآنِ أَنْزَلَهُ
یَكْفِیْكُمْ مِنْ عَظِیْمٍ أَنَّكُمُ /٭/ مَنْ لَمْ یُصَلِّ عَلَیْكُمْ فَلَا صَلَاةَ لَهُ
[ص: ١٠٢، دارالأرقم]
ای خاندان رسول خدا صلى الله علیه وسلم! محبت شما در قرآنی كه الله فرستاده است، فرض شده است و همین برای عظمت شما كافی است كه هر كه بر شما درود نفرستد، نمازی نخواهد داشت (یکی از دیدگاه‌های فقهی امام شافعی همین است که هر کس در نماز، درود را نخواند، نمازش اعتباری ندارد و باید آن را اعاده کند).

(٦)
إِذَا نَحْنُ فَضَّلْنَا عَلِیّاً فَإِنَّنَا /٭/ رَوَافِضٌ بِالتَّفْضِیْلِ عِنْدَ ذَوِی الجَهْلِ
وَفَضْلُ أَبِی بَكْرٍ إِذَا مَا ذَكَرْتُهُ /٭/ رُمِیْتُ بِنَصْبٍ عِنْدَ ذِكْرِی لِلْفَضْلِ
فَلَا زِلْتُ ذَا رِفْضٍ وَنَصْبٍ كِلَاهُمَا /٭/ بِحُبَّیْهِمَا حَتَّىٰ أُوَسَّدَ فِی القَبْرِ
[ص: ٩٨، دارالأرقم]
هنگامی كه ما علی را ترجیح می‌دهیم، نادانان ما را رافضی به حساب می‌آورند و هنگامی كه فضلیت ابوبكر را بیان می‌داریم، متهم به ناصبی بودن می‌شویم. من با محبت ابوبكر و علی همیشه ناصبی و رافضی خواهم ماند تا این‌كه سر بر بالین خاک بگذارم.

(٧)
إِذَا فِی مَجْلِسٍ نَذْكُرُ عَلِیّاً /٭/ وَسِبْطَیْهِ وَفَاطِمَةَ الزَّكِیَّه
یُقَالُ تَجَاوَزُوا یَا قَوم هٰذا /٭/ فَهٰذا مِن حَدیثِ الرَّافِضِیَّه
بَرِئْتُ مِن المُهَیمِنِ مِنْ أُناسٍ /٭/ یَرَونَ الرِّفْضِ حُبَّ الفَاطِمِیَّه
[ص: ١٢٤، دارالأرقم]
هنگامی كه در مجلسی از علی و فاطمهٔ مقدس و حسن و حسین یاد می‌كنیم، گفته می‌شود: ای قوم! از این سخنان درگذرید كه این‌ها سخنان روافض‌اند. به خدا قسم! بیزارم از مردمی كه رافضی بودن را فقط در محبت با فرزندان فاطمه می‌دانند.

(٨)
تَأَوَّهَ قَلْبِی وَالفُؤَادُ كَئِیبُ /٭/ وَأَرَّقَ نَوْمِی فَالسُّهادُ عَجیبُ
فَمَنْ مُبْلِغٍ عَنِّی الحُسینَ رِسَالَةً /٭/ وَإِنْ كَرِهَتْهَا أَنْفُسٌ وَقُلُوبُ
ذَبِیْحٌ بِلَا جُرمٍ كَأَنَّ قَمِیصَهُ /٭/ صَبِیْغٌ بِمَاءِ الأُرْجُوَانِ خَضِیبُ
فَلِلسَّیفِ أَغوالٌ وَللرُّمْحِ رَنَّةٌ /٭/ وَلِلخَیْلِ مِن بَعدِ الصَّهِیلِ نَحِیبُ
تَزَلْزَلَتِ الدُّنیا لِآلِ مُحَمَّدٍ /٭/ وَكَادَتْ لَهُمْ صُمُّ الجِبَالِ تَذُوبُ
وَغَارَتْ نُجُومٌ وَاقْشَعَرَّت كَوَاكِب /٭/ وَهُتِكَ أَسْتَارٌ وَشُقَّ جُیُوبُ
یُصَلِّی عَلَىٰ المَبْعُوثِ مِن آلِ هَاشِمٍ /٭/ وَیَغْزِی بَنُوهُ إِنَّ ذَا لَعَجِیبُ
لَئِنْ كَانَ ذَنْبِی حُبُّ آلِ مُحَمَّدٍ /٭/ فَذٰلِكَ ذَنْبٌ لَسْتُ عَنْهُ أَتُوبُ
هُمْ شُفَعَائِی یَومَ حَشْرِی وَمَوْقِفِی /٭/ إِذا مَا بَدَتْ للنَّاظِرِینَ خَطُوبُ
[صص: ٤٨، ٤٩، دارالغد]
قلبم نالان و دلم گرفته و بی‌خوابی عجیبی به سراغم آمده است؛ چه كسی نامهٔ مرا به سوی حسین می‌برد، گرچه بعضی‌ها را از این كار خوش نیاید. بی‌گناه كشته شد؛ گویا پیراهنش با آب ارغوانی رنگ شده بود. مصیبت‌ها در پی شمشیر و صدای نیزه‌ها می‌آیند و بعد از شنیدن شیههٔ اسب‌ها، نوبت شیون و زاری است. دنیا برای آل پیامبر صلى الله علیه وسلم به لرزه در آمد و نزدیك بود كوه‌های سخت هم ذوب شوند، ستارگان رو به افول گذاشتند و سیارگان به خود لرزیدند. پرده‌هایی دریده و سینه‌هایی چاك شد.
شگفتا! بر پیامبری كه از بنی هاشم مبعوث شده، صلوات می‌فرستد و با فرزندان او به جنگ برمی‌خیزد!
اگر گناه من دوستی آل پیامبر صلى الله علیه وسلم است، پس این گناهی است كه هرگز از آن توبه نخواهم كرد؛ چرا كه آنان به هنگام ایستادن در صحرای سخت قیامت، سفارش کنندگان من خواهند بود.

نویسنده: زبیر حسین پور