وقتی به هم نوعانم می‌نگرم، می‌بینم موجی بزرگ و سهمگین از بی‌هدفی و یا “پَست هدفی” زندگی بسیاری را دربر گرفته است. گویا دیگر “چرایی ای” برای زندگی وجود ندارد. بودن، صرفا برای این است که “بخوریم که زنده بمانیم و زنده بمانیم تا بخوریم”؛ “هرچه بیشتر لذت ببریم تا وقت باقی است”؛ … . […]

وقتی به هم نوعانم می‌نگرم، می‌بینم موجی بزرگ و سهمگین از بی‌هدفی و یا “پَست هدفی” زندگی بسیاری را دربر گرفته است. گویا دیگر “چرایی ای” برای زندگی وجود ندارد. بودن، صرفا برای این است که “بخوریم که زنده بمانیم و زنده بمانیم تا بخوریم”؛ “هرچه بیشتر لذت ببریم تا وقت باقی است”؛ … .
در هر جمعی که می نشینی بحث داغ است: “درآمدت چقدر است؟”؛ “کارت چطور است؟”؛ “چقدر پول ذخیره داری؟”؛ “من در معامله ی قبلی ام فلان قدر سود کردم.”؛
“قرار است امسال برای مسافرت به ترکیه بروم.”؛ و … .
فرزندان به محض اینکه اندکی قدرت تمییز و درک پیدا می کنند مهمترین تاکیدات مادر را بر ظاهر خود (مادر) و وی (فرزند) می بینند، و چه هزینه هایی که برایش تقبل نمی کنند! نگرانی های اصلی مادر درمورد فرزند، خوراک و پوشاک و وسایل آسایش اوست. اوج پیروزی خود را به اشتراک گذاری تصویری زیبا از فرزندش در شبکه های مجازی می بیند و تعداد هرچه بیشتر لایک ها بر حس خوشبختی اش می افزاید!
پدر، از همان اوان تلاش می کند فرزندش را زرنگ! بار آورد؛ به او می آموزد هرچه بیشتر تلاش کند، پول بیشتری گیرش می آید و هرچه بیشتر ذخیره کند آینده ی لذت بخش تری خواهد داشت!
در این میان سوالاتی که گاه و بیگاه از فلسفه ی زندگی به ذهن فرزند می آید، اهمیت خود را به چیزهای دیگر می دهند و گویا فکرکردن به این امور، وقت را ضایع می کند و فرصت جمع و ذخیره را از وی می گیرد.
اما آنچه واضح است این که “انحرافات منتسبین به یک چیز، لزوما به معنی نقص اصل چیز نیست”. گرچه بسیاری از این افراد که یاد شد، منتسب به اسلام اند اما این انحرافشان (بی هدفی یا پست هدفی) ربطی به اسلام ندارد بلکه متعارض با اسلام است.
اسلام اهدافی عظیم و خیرخواهانه دارد که همه زندگی را تحت الشعاع خود قرار می دهد و لحظه ای تغافل را نمی پسندد.

اهدافی که خداوند برای انسان درنظر گرفته است

خالق هستی به شدت با بی هدفی مخالف است و آن را مسئله ای مضحک و بی اساس می داند: “أفحسبتم أنما خلقناكم عبثا و أنكم إلينا لا ترجعون” ۱۱۵/۲۳٫ لزوم بازگشت که در پایان این آیه یادآوری شده به امر مهمی اشاره دارد: “الذي خلق الموت و الحياة ليبلوكم أيكم أحسن عملا...” ۲/۶۷ در اینجا هدف خلقت به یک تعبیر، بیان شده: زندگی عرصه ی رقابت و آزمایش است و هدف آن رسیدن به بالاترین و بهترین سطح ممکن است.
در تعبیری دیگر خداوند هدف وجود انسان را چنین بیان می کند: “… هو أنشأكم من الارض و استعمركم فيها...” ۶۱/۱۱؛ آبادانی زمین. مسلماً آبادانی امری صرفا مادی نیست، پس هدف خلقت انسان، افزایش بهره وری مادی و معنوی در زمین است.
و در تعبیری جامع که دیگر تعابیر را دربرمی گیرد هدف اینگونه بیان شده: “و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون” ۶۱/۵۱؛ عبادت تنها اموری خاص را شامل نمی شود بلکه دایره ی آن تمام رفتار و گفتار انسانی را دربرمی گیرد: “عبادت اسم جامعی است که دربرگیرنده ی تمامی اقوال و اعمال ظاهری و باطنی می باشد که الله عزوجل آن ها را دوست داشته و بدان راضی می باشند.” (کلمه طیبه، دکتر محمدحسان، ص ۳۶)
اعمال و گفتاری هم که خدای هستی به آن راضی است بهترین آن هاست و آن نوعی است که به نحوی به تعالی و رشد و آبادانی منتهی شود.

✍ عبدالله نظام الدینی