مقری تلسمانی در کتاب «أزهار الرياض في أخبار القاضي عياض» می‌نویسد:
از زمخشری دربارهٔ علت قطع‌شدن پایش سؤال شد.
گفت: به نفرین مادرم؛ در کودکی گنجشکی را گرفتم ‌و پایش را با نخی بستم و کشیدم، پایش قطع شد. مادرم از این ماجرا آزرده‌خاطر شد و به نیایش گفت: خدا پایت را قطع کند، همان‌گونه که پایش را قطع کردی!
در جوانی برای طلب علم راهی بخارا شدم. در مسیر از سواری افتادم و پایم شکست و باید قطع می‌شد».

شکی نیست که مادر زمخشری نیز همانند مادران امروز وقتی او را نفرین کرد، فقط با زبانش نفرین کرد نه از ته دلش. اگر زنده بود و صحنهٔ قطع‌شدنِ پای پسرش را می‌دید، و  بین قطع‌شدن پای خود و پای پسرش اختیار داده می‌شد، قطعًا ترجیح می‌داد پای خودش قطع شود و پای پسرش سالم بماند.
باری، دعا/نفرین تیری است که خطا نمی‌رود. با لحظهٔ استجابت مصادف می‌شود، و پشیمانی دیگر سودی ندارد.
به همین‌سبب رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود: خود و فرزندان و اموالتان را نفرین مکنید. مبادا نفرین شما با لحظهٔ اجابت دعا از سوی الله موافق افتد و مستجاب شود».

همچنین حکایت است که عمربن خطاب رضی‌الله‌عنه مردی را دید که دستش فلج شده‌است. از او علت فلج شدن را جویا شد. گفت: با نفرین پدرم در زمان جاهلیت/پیش‌از اسلام فلج شد.
عمر فرمود: این نتیجهٔ نفرین پدران در زمان جاهلیت است، پس نفرین‌شان در اسلام چه می‌کند؟!
همهٔ شما با داستان جُریج راهب آشنایید  _آری، هرچه خدا خواست همان می‌شود_ اما آنچه بر او گذشت سببش نفرین مادر بود، روزی که گفت دل‌تنگ از بی‌اعتنایی جریج به او گفت: خدایا، جریج را نمیران تا چهرهٔ روسپیان را به او نشان نداده‌ای!
همهٔ شما به‌ویژه مادران، در مورد فرزندان خود از خدا بترسید؛ زیرا مادران وقت عصبانیت به سرعت فرزندان را لعن و نفرین می‌کنند؛ اگر دختر ظرفی بشکند، مادر می‌گوید: خدا دلت را بشکند! چنانچه این نفرین با لحظهٔ اجابت دعا موافق افتد چه؟ آیا ظرفی با قلب دخترت برابری می‌کند؟!
اگر پسری مادرش را عصبانی کند به او می‌گوید: خدا تو را بدبخت کند! اگر با لحظهٔ  استجابت دعا موافق افتد چه؟ آیا یک عمر بدبختی با عصبانیت یک‌لحظخ مساوی است؟
نیازی به لیست‌کردن همهٔ نفرین‌ها نیست، همهٔ ما آنها را می‌دانیم، آنها را در خانه خود می‌شنویم و گاهی اوقات اخبارش ‌به صورت پخش زنده از خانهٔ همسایه ها به ما می‌رسد، مهم این است که اصل مطلب را درک کرده باشید.

 ما باید خودمان را عادت دهیم که برای فرزندان‌مان دعای خیر کنیم و آنان را نفرین نکنیم.
چه‌قدر شیرین است اگر بگوییم: خدا بر تو رحم کند، خدا هدایتت کند، خدا دل بزرگی به تو عطا فرماید، و کلمات زیبای دیگری که می‌دانیم اما در هنگام عصبانیت فرصت برزبان‌راندشان را از دست می‌دهیم.
همان‌گونه که ابوبکر صدیق فرمود: سرنوشت در گروِ حرف‌هاست. در تأييد كلام صديق ( او بدون نیاز به تائیدی از جانب من راست می‌گويد!) امام مسلم در صحیح خود روایت می‌کند که رسول‌خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم به عیادت مرد مسلمانی رفت که بیمار شده بود و از شدت بیماری صدایش بند آمده بود و مثل جوجه نحیف شده بود. آنحضرت از ایشان پرسید: آیا چیز خاصی از خدا خواسته‌ای؟ گفت: آری، از خدا خواستم که عذابی که در آخرت قرار است به من بدهی، همان را در دنیا بر من فرود آر.
رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌‌و‌سلم فرمود: سبحان‌الله، به خدا سوگند توانش را نداری!
کاش این‌گونه از خدا می‌خواستی: «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»؛ خدایا در دنیا و آخرت به ما خیر عطا کن و ما را از عذاب آتش حفظ فرما.
سپس آن مرد همین دعا را خواند و شفا یافت!

فرزندان، پدران و مادران خودتان را عصبانی نکنید!
پدران و مادران، فرزندانتان را با تیرهای نفرین هدف قرار مدهید! تیر نفرین والدین به ندرت به خطا می‌رود.

 

ترجمهٔ ام‌رضوان اسماعیل‌زهی| زاهدان

  • نویسنده : ادهم شرقاوی