بحران؛ شدت، قحط، خطر و بلایی است كه بر مردم نازل میشود. گاهی بحران، اقتصادی است، گاهی سیاسی یا بیماری و…. خداوند متعال برای ما در قرآن كریم بعضی از بحرانهایی را كه انبیاء علیهم السلام با آنها مواجه شده و در مواجهه با آنها چگونه رفتار كردهاند، بیان كرده است. كسی كه سیرت پیامبر […]
بحران؛ شدت، قحط، خطر و بلایی است كه بر مردم نازل میشود. گاهی بحران، اقتصادی است، گاهی سیاسی یا بیماری و…. خداوند متعال برای ما در قرآن كریم بعضی از بحرانهایی را كه انبیاء علیهم السلام با آنها مواجه شده و در مواجهه با آنها چگونه رفتار كردهاند، بیان كرده است. كسی كه سیرت پیامبر اسلام صلى الله علیه وسلم را مطالعه كند، درمییابد كه ایشان و یارانش با بحرانهای متعددی دچار شدند؛ از جمله در اوّلین سالهای دعوت اسلامی اذیت و آزارهای فراوانی به پیامبر صلى الله عليه وسلم و صحابه رسید، همچنین بحران محاصرهٔ اقتصادی سه ساله در شعب ابیطالب، وفات عمویش ابوطالب و همسرش خدیجه رضی الله عنها در یك سال، تكذیب قریش نسبت به معجزهٔ اسراء و معراج، هجرت و رسیدن مشركان به ایشان، بحران جنگ بدر، بحران حادثهٔ افك (تهمت به حضرت عایشه رضی الله عنها)، جنگهای اُحد و خندق، آتش فتنهای كه منافقین خواستند در میان مهاجرین و انصار شعلهور نمایند، صلح حدیبیه و…. در تاریخ اسلام نیز بحرانهای زیادی وجود دارد؛ همانند هجوم مغول، جنگهای صلیبی، بحرانهای اشغالگری، و بحران مصر (شکست ٦٧). همچنین بحرانهایی كه در زمان حضرت یوسف، پیامبر خدا علیه السلام رخ داد.
امروزه بحرانهای شدیدی وجود دارد كه بر اثر آنها موجی از ناراحتی، پریشانی و اضطراب در بین مردم دیده میشود. از جملهٔ این بحرانها و خطرناكترینشان ناامنی، نبودِ آرامش، كمبود مواد غذایی، کمبود گاز، بیكاری، فقر، وجود نداشتن شغلهای زیاد و مناسب، انتشار امراض، نقص، گرانی دارو و دیگرِ بحرانهاست كه همه میپرسند پس چه باید كرد و راه خلاصی چیست؟
این سؤال مرا بر آن داشت تا با كمك خداوند و اندیشه در آن، جواب آن را در فقه تعامل با بحرانها از خلال قرآن كریم و سنت مطهر رسول اكرم صلى الله علیه وسلم و تاریخ اسلام بیابم تا به طور عموم رفتار مسلمان را به هنگام بحران بشناسیم، سپس بعضی از بحرانهایی را كه یك فرد مسلمان در این باره چگونه رفتار كرده است، با تفصیل بیان دارم.
اسلام دین بزرگ و كاملی است كه تمام شؤون زندگی را برای تمام زمانها و مكانها برنامهریزی كرده است؛ درد را تشخیص داده و دوای مناسبش را هم در نظر گرفته است؛ خداوند متعال راست میگوید: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَیْكَ الْكِتَابَ تِبْیَانًا لِكُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِینَ﴾ [النحل: ٨٩]؛ «و بر تو كتاب را برای بیان كردن هر چیزی، و برای راه نمودن، و بخشایش، و بشارتی برای مسلمانان فرود آوردیم.»
از جمله راهکارهای قرآنی و حدیثی:
اوّل: اعتراف به گناه و تجاوز در امور و توبه و سرزنش نَفْس
اوّلین فكر مسلمانِ ربانی به هنگام بحرانها و شداید این نیست كه دیگران را ملامت كرده و یا نسبت به تقدیر خشمگین شود؛ بلكه به نفس خویش رجوع میكند كه شاید آنچه به وقوع پیوسته، به سبب گناهان وی و كوتاهیهایش در حق پروردگار یا جامعهاش باشد. خداوند متعال میفرماید: ﴿وَكَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ كَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ﴾ [آل عمران: ١٤٦]؛ «و بسا پیامبری كه خداپرستان بسیاری همراه او با كفار جنگیدند، پس به سبب مصیبتی كه ایشان را در راه خدا رسید، سستی نکردند و ناتوانی نشان ندادند و بیچارگی ننمودند و خدا صابران را دوست دارد.»
هنگامی كه مسلمانان بعد از جنگ احد نسبت به اسباب شكست صحبت میكردند، بیندیش که این آیهٔ كریمه نازل شد: ﴿أَوَلَمَّا أَصَابَتْكُمْ مُصِیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْهَا قُلْتُمْ أَنَّىٰ هٰذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللهَ عَلَىٰ كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴾ [آل عمران: ١٦٥]؛ «آیا چون به شما مصیبتی رسید كه دو چندانِ آن را به دست آورده بودید، گفتید: این مصیبت از كجا آمد؟ بگو: آن از نزد خودتان است، هر آئینه خدا بر همه چیز تواناست.»
خداوند متعال در آیات پیش از این میفرماید: ﴿وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّىٰ إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَعَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ یُرِیدُ الدُّنْیَا وَمِنْكُمْ مَنْ یُرِیدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ﴾ [آل عمران: ١٥٢]؛ «و هر آئینه خدا وعدهٔ خود را در حق شما راست كرد، چون كافران را به حكم خدا میكشتید، تا وقتی كه بزدلی كردید و در کار خویش به نزاع پرداختید و نافرمانی كردید بعد از آنكه خواستههای شما را عطا نمود، از شما كسی بود كه دنیا را میخواست و از شما كسی بود كه آخرت را میخواست، آنگاه شما را از ایشان بازگردانید تا شما را امتحان كند و به درستی كه خدا از شما درگذشت و خدا بر مؤمنان دارای رحمت است.»
دوم: پناه و رجوع به خداوند متعال
پناه و بازگشت به سوی خدا، با دعا، ذكر، نماز و سایر عبادات میشود؛ الله تعالىٰ میفرماید: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ﴾ [البقرة: ١٥٣]؛ «ای مسلمانان! از صبر و نماز کمک بگیرید، همانا خدا با صابران است.»
و می فرماید: ﴿الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾ [الرعد: ٢٨]؛ «آنان كه ایمان آوردند و دلهای ایشان به یاد خدا آرام میگیرد، آگاه شو! به یاد خدا دلها آرام میگیرند.»
و میفرماید: ﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ﴾ [غافر: ٦٠]؛ «و پروردگار شما گفت: به بارگاه من دعا کنید تا دعای شما را قبول كنم.»
از ابوهریرة رضی الله عنه روایت است كه پیامبر صلى الله علیه وسلم فرمودند: «تَعَوَّذُوا بِاللَّهِ مِنْ جَهْدِ البَلاَءِ، وَدَرَكِ الشَّقَاءِ، وَسُوءِ القَضَاءِ، وَشَمَاتَةِ الأَعْدَاءِ» (متفق علیه)؛ از جهد البلاء، درك الشقاء، سوء القضاء و شماتت اعدا به خدا پناه ببرید. (لذا دعا را اینگونه بخوانید: «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ جَهْدِ البَلاَءِ، وَدَرَكِ الشَّقَاءِ، وَسُوءِ القَضَاءِ، وَشَمَاتَةِ الأَعْدَاءِ.»)
جهد البلاء؛ یعنی بلایی كه زحمات را به باد دهد؛ و بلا بر دو قسم است: ١- بلای جسمی؛ مانند بیماریها، ٢- بلای معنوی؛ مانند كسی كه عیوب تو را برملا كرده و نیكیهایت را فراموش میكند.
درك الشقاء: یعنی از اینكه بدبختی به سراغت بیاید، به خدا پناه ببر؛ شقاوت ضد سعادت است و عامل سعادت، عمل نیك است و سبب بدبختی، بدكاری است. لذا وقتی كه از ”درك الشقاء“ پناه طلبیدی، پس این دعا تضمین میكند كه عمل بدبختان را انجام ندهی.
سوء القضاء: یعنی قضایی كه به تو بَد برساند و تو را ناراحت كند، مخصوصاً وقتی كه از آن با رضایت استقبال نكنی.
شماتة الأعداء: یعنی دشمنانی كه از رسیدن بلا به تو شاد میشوند.
خداوند متعال میفرماید: ﴿أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَكْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلٰهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِیلًا مَا تَذَكَّرُونَ﴾ [النمل: ٦٢]؛ «كیست آنكه قبول میكند دعای درمانده را چون بخوانَدَش و سختی را بردارد و شما را جانشین نخستینان در زمین سازد؟ آیا معبودی دیگر با خدا هست؟ اندكی پند میپذیرید.»
هنگامی كه پیامبر خدا ایوب علیه السلام به بیماری و فقدان مال و اولاد مواجه شد: ﴿وَأَیُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ * فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَآتَیْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَذِكْرَىٰ لِلْعَابِدِینَ﴾ [الأنبیاء: ٨٣، ٨٤]؛ تفسیر منتخب: «و ای پیامبر! به یاد آور ایوب را هنگامی كه پروردگارش را خواند و ما او را بیمار كرده بودیم و گفت كه این بیماری به من ضرر رسانیده و مرا دردمند كرده است و تو بهترین رحم كنندگانی. پس ما اجابت كردیم او را به آنچه امید داشت و ضرر را از او دور كردیم و فرزندانی به تعداد فرزندانِ از دست رفتهاش به او عطا كردیم و از فضل و رحمتمان همانند آنها را برایش افزودیم و این پندی است برای غیر او از كسانی كه ما را میپرستند تا اینكه صبر كنند، همان طور كه ایوب علیه السلام صبر كرد و به رحمت الهی طمع ورزند، همان گونه كه ایشان طمع ورزید.»
﴿وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَىٰ فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ * فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذٰلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ﴾ [الأنبیاء: ٨٧، ٨٨]؛ «و یاد كن ذوالنون (پیامبر خدا یونس علیه السلام) را چون به حالت خشم رفت، پس گمان كرد كه بر وی تنگی نمیکنیم، پس در تاریكیها ندا كرد به آنكه هیچ معبود بر حقی نیست؛ پاكی تو راست، همانا من از ستمكاران بودم. پس دعای او را قبول كردیم و از غم نجاتش دادیم و همچنین مسلمانان را نجات میدهیم.» خداوند متعال قصهٔ حضرت یونس را در آیات ١٣٩ تا ١٤٨ سورهٔ صافات نیز بیان فرموده است.
همچنین قصهٔ تاجری كه راهزنان ارادهٔ حمله به او را داشتند و او نماز خواند و به طرف الله تعالى تضرع و زاری نمود، مد نظر باشد. (نگا: كتاب الداء والدواء)
سوم: امید و اعتماد
هدفمان این است كه بنده یقین داشته باشد كه خداوند قادر است كه او را از بحرانها و سختیها نجات دهد؛ ﴿فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا﴾ [الشرح: ٥، ٦]؛ «پس هر آئینه پس از هر دشواری آسانی است. البته پس از دشواری آسانی است.»
﴿لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا﴾ [التوبة: ٤٠]؛ «غم مخور؛ هر آئینه خدا با ماست.»
همچنین باید گریه و زاریهای پیامبر صلى الله علیه وسلم را در احوال مختلفش؛ چنانكه میدانیم در غزوهٔ بدر بزرگ، در غزوهٔ خندق، در سفر طائف و… به یاد داشته باشیم و در قول موسىٰ، پیامبر خدا علیه السلام به وقت محنت و سختیای كه فرعون و لشكریانش به او رسیدند، تأمل کنیم: ﴿فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ * قَالَ كَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ﴾ [الشعراء: ٦١، ٦٢]؛ «پس چون هر دو گروه، یكدیگر را دیدند، یاران موسىٰ گفتند: آنان به ما رسیدهاند. گفت: هرگز چنین نیست؛ هر آئینه با من پروردگار من است، مرا راه خواهد نمود.»
در قول یعقوب، پیامبر خدا علیه السلام تأمل كن وقتی كه به فرزندانش گفت: ﴿إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ * یَا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلَا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ﴾ [یوسف: ٨٦، ٨٧]؛ «جز این نیست كه غم سخت و اندوهِ خود را به بارگاه الله بیان میكنم و میدانم از جانب خدا آنچه را كه شما نمیدانید. ای پسران من! در جستجوی یوسف و برادر او باشید و از رحمت خدا ناامید نشوید، همانا فقط کافران از رحمت خدا ناامید میشوند.»
چهارم: اخلاص و عمل صالح
در اینباره قصهٔ آن سه نفری را كه در غار محبوس شده بودند، آموختهایم (و این قصه در صحیح بخاری موجود است که با توسل به اعمال مخلصانهیشان از بحران بیرون آمدند).
پنجم: حُسن توكل بر خداوند متعال
توكلِ حقیقی؛ یعنی شناخت خداوند متعال و صفات والایش، در دل به یگانگی الله باور داشتن، یقین به قدرت الله، گمان نیك به الله تعالىٰ، سپردن كارها به الله (البته با بهکارگیری اسباب)، و رضایت داشتن به نتیجه و عاقبت امری كه از طرف الله تعالىٰ فیصله میشود.
حضرت عمر رضی الله عنه میگوید كه از پیامبر خدا صلى الله علیه وسلم شنیدم: «لَوْ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَوَكَّلُونَ عَلَى اللَّهِ حَقَّ تَوَكُّلِهِ لَرُزِقْتُمْ كَمَا یُرْزَقُ الطَّیْرُ تَغْدُو خِمَاصًا وَتَرُوحُ بِطَانًا» (رواه الترمذی)؛ اگر شما آنچنان كه حق توكل است بر خدا توكل میكردید، بهسان پرنده، روزی داده میشدید كه صبحگاهان گرسنه بیرون میرود و شامگاهان سیر برمیگردد.
دربارهٔ حسن توكل بر الله تعالىٰ، پیامبر صلى الله علیه وسلم بهترین الگوی ما در هجرت به سوی مدینهٔ منوره، در حفر خندق و در تمام زندگیش است.
پس باید مسلمانی كه به فقر مبتلاست، تا جایی كه امكان دارد به كار شرافتمندانهای بپردازد و مریض باید در پی معالجه و اسباب شفا برود و ملتها باید كار كنند تا دخلشان اضافه گردد.
حضرت عمر رضی الله عنه وقتی گروهی را دید كه در مسجد نشستهاند و ادعای توكل بر خدا را دارند، آنها را با شلاقش بلند كرد و سخن مشهورش را گفت كه: «هیچ یكی از شما از تلاش برای روزی بازنماند و نگوید: خدایا مرا روزی بده؛ در حالی كه او میداند كه آسمان طلا و نقره نمیباراند.» خداوند متعال فرموده است: ﴿فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ﴾ [الجمعة: ١٠]؛ «چون نماز تمام شد، در زمین متفرق شوید و فضل خدا را طلب كنید.»
ششم: دوری از مال حرام
خداوند متعال میفرماید: ﴿یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَیُرْبِی الصَّدَقَاتِ﴾ [البقرة: ٢٧٦]؛ «خدا ربا را نابود میسازد و بركت خیرات را میافزاید.»
و از این قبیل است قسم دروغین به خاطر فروش كالا، كه بركت را از بین میبرد.
هفتم: میانهروی در انفاق و دوری از اسراف و تبذیر
خداوند متعال میفرماید: ﴿یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ﴾ [الأعراف: ۳۱]؛ «ای فرزندان آدم! زینت خود را به وقت هر نماز بگیرید و بخورید و بیاشامید و از حد مگذرید؛ هر آئینه خدا از حد گذرندگان را دوست نمیدارد.»
و میفرماید: ﴿وَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْكِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا * إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَكَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا﴾ [الإسراء: ٢٦، ٢٧]؛ «و حق خویشاوند و مسکین و راهگذر را بده و اسراف مكن اسراف كردنی، هر آئینه اسرافكنندگان برادران شیاطین هستند و شیطان نسبت به پروردگار خود ناسپاس است.»
و میفرماید: ﴿وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَكَانَ بَیْنَ ذٰلِكَ قَوَامًا﴾ [الفرقان: ٦٧]؛ «و آنانكه چون خرج كنند اسراف ننمایند و تنگی نگیرند و عطای ایشان میان دو طرف معتدل باشد.»
توصیه همین است که از جلوههای رفاهیت و اسراف پرهیز شود؛ آنگونه كه امروزه در بسیاری از شادیها، سوگواریها، جشنها و مناسبات مختلف مسلمانان شاهدیم.
هشتم: آسانگیری و پرهیز از زیادهروی (در قیمت كالاها، مهریه و…)
اسلام دین آسانی و رحمت در عبادات، معاملات و در همهٔ قوانین شرعی است. خداوند متعال میفرماید: ﴿یُرِیدُ اللَّهُ بِكُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِكُمُ الْعُسْرَ﴾ [البقرة: ١٨٥]؛ «خدا برای شما آسانی میخواهد و برایتان سختی را نمیخواهد.» و میفرماید: ﴿هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَیْكُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ﴾ [الحج: ٧٨]؛ «و بر شما در دین هیچ تنگی و سختیای قرار نداده است.
نهم: داشتن حُسن ظن و برنیگیختن شایعات دروغین در میان مردم
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلَّا قَلِیلًا﴾ [النساء: ٨٣]؛ «و وقتی كه بیاید نزد ایشان خبری از امنیت یا ترس، آن را مشهور سازند و اگر آن (خبر) را به سوی پیامبر و به سوی اولواالامر (حکام عادل و علمای) مسلمان میبردند، مصلحت آن خبر را از ایشان كه میتوانند مصلحت را برآورند، مییافتند و اگر بر شما بخشایش خدا و رحمت او نبود، البته به جز اندکی از شما، شیطان را پیروی میكردید.»
و میفرماید: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ﴾ [الحجرات: ٦]؛ «ای مسلمانان! اگر پیش شما فاسقی خبری را بیاورد، پس تحقیق كنید برای احتراز از آنكه قومی را به نادانی ضرر رسانید، پس بر آنچه عمل كردید، پشیمان شوید.»
﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ﴾ [الحجرات: ۱۲]؛ «ای مسلمانان! از زیادیِ گمانِ بد بپرهیزید، هر آئینه بعضی از بدگمانیها گناه است.»
دهم: همكاری، تكافل و ایثار
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ﴾ [المائدة: ۲]؛ «و با یكدیگر بر نیكوكاری و پرهیزگاری مدد كنید و بر گناه و ستم با هم همكاری نكنید.»
در این باره انصار رضی الله عنهم الگوی ما هستند هنگامی كه برادران مهاجر خویش را تحت تکفل خویش قرار دادند؛ بلكه شگفتانگیزترین نمونههای ایثار را در طول تاریخ به نمایش گذاشتند: ﴿وَالَّذِینَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَیُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ [الحشر: ۹]؛ «و نیز آنان كه جای گرفتند در دارالإسلام و در ایمان پیش از مهاجران، هر كه را که به سویشان هجرت كند، دوست میدارند و در خاطرِ خود دغدغهای از آنچه به مهاجران داده شده، نمییابند و دیگران را اگر خود نیاز داشته باشند، بر خویشتن ترجیح میدهند و هر كه از بخیلی نفْسش حفاظت کرده شد، پس آنان رستگاراناند.»
یازدهم: عكس العمل مثبت
مسلمان، حقیقتاً وقت بحران و سختی شناخته میشود؛ مثلاً راه حلهای عملی نشان میدهد، اعمال خود را نیك میکند که اینها راهگشای مناسبی برای خروج از بحرانهایی هستند كه جامعه از آن رنج میبرند.
در این باره بهترین الگوی ما صحابهٔ كرام رضی الله عنهم هستند؛ به طور نمونه حباب بن منذر رضی الله عنه صاحبنظر چاه بدر در جنگ بدر است، سلمان فارسی رضی الله عنه متفكر حفر خندق در غزوهٔ احزاب است و همینطور حضرت ابوبكر صدیق رضی الله عنه در تمام موضعگیریهایش با پیامبر صلى الله علیه وسلم.
دوازدهم: حمایت معنوی و مادی پیشامدهای مسلمانان
امروزه تقدیم هر گونه کمکهای معنوی و مادی جهت یاری (مسلمانان بحرانزده بر ما لازم است؛ مخصوصاً یاریِ) برادرانمان در فلسطین و جلوگیری اشغالگران ظالم صهیونیسم و جلوگیری از یهودیسازی قدس و حفر چاله در منطقهٔ مسجد الأقصى و جلوگیری از دیگر صورتهای تجاوز صهیونیستها الزامی است و همین طور یاری رساندن به انقلابیون و ملت مظلوم سوریه و نجات آنها از این ظالمان خونریز نیز ضروری است. به همین خاطر توصیه میكنیم به دعا برای مسلمانان بحرانزده و جهاد با مال جهت کمک به مسلمانان فلسطین و همینطور تحریم كالاهای كیان صهیونیستی، امریكایی، چینی و روسی.
خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ﴾ [الحجرات: ۱۰]؛ «همانا مسلمانان برادر یكدیگراند.» و رسول خدا صلى الله علیه وسلم میفرماید: «مَنْ جَهَّزَ غَازِیًا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَقَدْ غَزَا، وَمَنْ خَلَفَ غَازِیًا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِخَیْرٍ فَقَدْ غَزَا» (متفق علیه)؛ «هر كس مجاهدی را در راه خدا تجهیز كند، پس او جهاد كرده است و هر كه به خوبی جانشینِ مجاهدی باشد (یعنی به خانوادهاش کمک کند)، پس او جهاد كرده است.»
نویسنده: فرج ابوطیر / ترجمه: زبیر حسینپور