قل للذی یبغی السعادة هل علمت من السعید؟ /٭/ إن السعادة: أن تعیش لفكرة الحق التلید بگو به شخصی که در جستجوی خوشبختی است: آیا دانستی خوشبخت چه کسی است؟ به راستی سعادت این است که زنده باشی برای اندیشه‌ی حقیقت ارزشمند و قدیمی لعقیدة كبرى تحل قضیة الكون العتید /٭/ وتجیب عما یسأل الحیران فی وعی […]

قل للذی یبغی السعادة هل علمت من السعید؟ /٭/ إن السعادة: أن تعیش لفكرة الحق التلید

بگو به شخصی که در جستجوی خوشبختی است: آیا دانستی خوشبخت چه کسی است؟
به راستی سعادت این است که زنده باشی برای اندیشه‌ی حقیقت ارزشمند و قدیمی

لعقیدة كبرى تحل قضیة الكون العتید /٭/ وتجیب عما یسأل الحیران فی وعی رشید

برای عقیده‌ی بزرگ که قضیه جهان هستی را حل می‌کند
و در هوشیاری دقیق به این پرسش‌های انسان سرگشته پاسخ می‌دهد؛

من أین جئت؟ وأین أذهب؟ لم خلقت؟ وهل أعود؟ /٭/ فتشیع فی النفس الیقین وتطرد الشك العنید

از کجا آمدم؟ و به کجا می‌روم؟ چرا آفریده شدم ؟ و آیا پس از مرگ بر می‌گردم؟
باوری که دل را از یقین پر می‌کند و شک عناد ورزنده را می‌راند

وتعلم الفكر السوی وتصنع الخلق الحمید /٭/ وترد للنهج المسدد كل ذی عقل شرود

و فکر استوار می‌آموزد و اخلاق نیکو می‌سازد
و هر عاقل آشفته فکر را به برنامه استوار بر می‌گرداند

تعطی حیاتك قیمة رب الحیاة بها یشید /٭/ لیظل طـرفك رانیا فی الأفق للهدف البعید

و به زندگی‌ات بها می‌دهد، صاحب زندگی با آن ارزشمند و قابل تحسین می‌گردد
تا پیوسته در افق به سوی هدف بلند نگاه كنی.

فتـعیـش فی الدنیا لأخـرى لا تـزول ولا تبید /٭/ وتمد أرضك بالسماء وبالملائكة الشهود

در نتیجه در دنیا برای آخرتی که در آنجا هلاک و فنا نمی‌شوی زندگی می‌کنی
و زمین‌ات را با آسمان و ملائکه‌ی شهود پیوند می‌دهی

وتریك وجه الله فی مرآة نفسك والوجود

و خدا را در وجود و آینه دلت به خودت می‌نمایانی

شاعر: دكتر یوسف قرضاوی
ترجمه: عبدالحكیم سیدزاده