نویسنده:  عثمان براهویی/ تخصص فی الحدیث عین العلوم گشت حضرت شیخ الحدیث مولانا سید محمد یوسف حسین پور رحمه الله، انسانی ساده‌زیست و متواضع بودند. اخلاقشان نرم، و رفتارشان نیکو بود، ساده بودند، و ساده می‌زیستند، بسیار کم سخن بر زبان می‌آوردند، و وقتی سخن می‌گفتند، بسیار زیبا و شیوا و شمرده سخن می‌گفتند. از […]

نویسنده:  عثمان براهویی/ تخصص فی الحدیث عین العلوم گشت

حضرت شیخ الحدیث مولانا سید محمد یوسف حسین پور رحمه الله، انسانی ساده‌زیست و متواضع بودند. اخلاقشان نرم، و رفتارشان نیکو بود، ساده بودند، و ساده می‌زیستند، بسیار کم سخن بر زبان می‌آوردند، و وقتی سخن می‌گفتند، بسیار زیبا و شیوا و شمرده سخن می‌گفتند.

از غرور و جاه‌طلبی هراسان بودند، حتیٰ که خود را شایستهٔ القابی همچون ”شیخ‌الحدیث” و ”استاذالعلماء“ نمی‌دانستند و می‌فرمودند: من طلبه‌ای هیچ‌مدان هستم. همیشه سر کلاس صحیح بخاری خطاب به طلاب می‌فرمودند: من لیاقت استادی شما را ندارم؛ بلکه من هم‌درس و هم‌تکرار شما هستم و فرق من با شما این است که من بخاری را کمی زودتر از شما خوانده‌ام.

به راستی‌ که ایشان مجسمه اخلاق و تواضع بودند، تا جائی که افرادی که تازه ایشان را می‌دیدند، به ایشان سلام نمی‌دادند و فکر می‌کردند شاید وی پیرمردی عادی است، اما بعداً که متوجه می‌شدند ایشان شیخ الحدیث هستند، انگشت به دهان می‌ماندند و می‌گفتند: شیخ الحدیث این است!!

حضرت – رحمت الله علیه – چنان در دل طلاب و اساتید محبوب بود، که وقتی ٥ دقیقه به اقامهٔ نماز می‌ماند، چشمان همه بی‌اختیار به درب مسجد خیره می‌شد تا که حضرت وارد مسجد شوند.

طلاب دورهٔ حدیث، با شور و شوق عجیبی روانهٔ کلاس حدیث ایشان می‌شدند و درس ایشان از معنویت خاصی برخوردار بود. در حین درس، خستگی و خواب‌آلودگی برای ایشان و طلاب معنایی نداشت. طوری غزوات الرسول صلى الله علیه وسلم را تشریح می‌دادند که گویا خود ایشان در صحنهٔ جنگ حضور داشته‌اند. وقتی درس به پایان می‌رسید، طلاب می‌گفتند، کاش استاد درس را ادامه می‌دادند.

آری، اینچنین شخصیت‌ها با اخلاق و تواضعشان، قله‌های علم و معرفت را فتح نمودند. ما هم باید راه و روش ایشان را ادامه دهیم و در همهٔ شئون زندگی خویش از زندگی این بزرگان الگوبرداری کنیم، باشد که زحمات ایشان را پاس داریم وراه و منهج ایشان را – که همان منهج کتاب و سنت است – سرلوحهٔ جویندگان دانش قرار گیرد.