چند روزی است حال‌وهوای بیشتر شهرها و شهرستان‌های ایران عوض شده است؛ بلوارها طبق معمول با تبریک بنرهای دههٔ فجر و چهلمین سال‌گرد پیروزی انقلاب اسلامی، آذین بسته شده‌اند و این از یک‌سو خوشایند است که انقلاب اسلامی توانست، همهٔ توطئه‌های خارجی و داخلی را پشت‌پا بزند و استوار چهلمین سال‌گردش را چشن بگیرد. اما […]

پارچه‌‌نوشت‌هایی با پیام «افسانهٔ شهادت حضرت فاطمه» اهانتی مستقیم به امیرالمؤمنین عمربن‌خطابچند روزی است حال‌وهوای بیشتر شهرها و شهرستان‌های ایران عوض شده است؛ بلوارها طبق معمول با تبریک بنرهای دههٔ فجر و چهلمین سال‌گرد پیروزی انقلاب اسلامی، آذین بسته شده‌اند و این از یک‌سو خوشایند است که انقلاب اسلامی توانست، همهٔ توطئه‌های خارجی و داخلی را پشت‌پا بزند و استوار چهلمین سال‌گردش را چشن بگیرد.

اما آن‌چه دراین‌میان ناخوشایند و دردآور است، وجودِ ناسازِ بنرها و پارچه‌نوشت‌هایی توهین‌آمیز به مقدسات اهل‌سنت، در کنار بنرهای تبریک چهلمین سال‌گرد انقلاب اسلامی؛ پارچه‌‌نوشت‌هایی با پیام افسانهٔ شهادت حضرت فاطمه رضی‌الله عنها «السلام علیك ايها الصدیقة الشهیدة»؛ این نوع بنرها، اهانتی است مستقیم به امیرالمؤمنین عمربن‌خطاب رضی‌الله عنه؛ چراکه متون روایی و فقهی و تاریخی اسلامی، گواه است فاطمه رضی‌الله عنها به مرگ طبیعی و با قلبی سرشار از محبت دامادش آقای ما عمر آسمانی شده است و صدالبته این نوع رفتارها اهانتی است بزرگ به خون شهدای اهل‌سنتی که برای بقای این کشور و دفاع از آرمان‌های انقلاب اسلامی از جوانی‌شان گذشتند و در خون خود غلطیدند.

بنده در مقام اثبات پاکی دامان فاروق اعظم رضی‌الله عنه از این تهمت نیستم، بلْ پرسشی را که مدت‌هاست ذهنم را درگیر کرده با اهل فضل و فضیلت در میان بگذارم:

براستی هدف کسانی که وفات سیده فاطمه رضی‌الله عنها را به شهادت تعبیر می‌کنند، چیست؟ این ایدئولوژی تا چه حد توانسته، سبب اتحاد و هم‌دلی نسل جدید اهل‌سنت ‌و شیعه بشود؟ این نوع تفکر چه‌اندازه برای جوانان اهل‌سنت در برابر شناخت حقایق تاریخی حجاب شده است؟

به‌عنوان یک ایرانی این شیوهٔ تعامل با اهل‌سنت را به‌نوعی مسئول اضطراب فکری جوانان سنی و شیعه می‌دانم که نه تنها در حل مشکلات جامعه ناکام است بلکه به‌تدریج امنیت کشور را به چالش می‌کشد؛ چراکه به تعبیر امام سیدابوالحسن ندوی ،رحمه‌الله: «إنَّ العَصَبِيَّةَ وَالعُنْفَ وَضِيقَ النَّظَرِ وَالعاطِفِيَّةَ وَعَدَمَ المُساواةِ وَإِيْقاظَ الأحْداثِ النّائِمَةِ مِنَ التارِيخِ يَعْنِي إيْقاظَ الأسَدِ النّائِمِ الّذِي لايَرحَمُ لِأيّ فَرْدٍ بَعْدَ قيامِهِ»؛

براستی تعصب قومی/مذهبی، خشونت، تنگ‌نظری، عاطفه‌گرایی، سیستم ناموزون طبقاتی و بیدارکردن رخدادهای خفتهٔ تاریخی، به بیدار کردن شیر ژیانی می‌ماند که پس از برخاستن بر کسی رحم نمی‌آورد.(في مَسیرةِ الحَیاة. ۱۰۶/۲)

باز می‌فرماید: تعصبات مذهبی، به آتشی افروخته می‌ماند که اگر چیزی را برای بلعیدن نیابد، خودش را فرو می‌بلعد؛ مناطق را ناامن می‌کند و چیزی جز تلی خاکستر از شهرهای امن برجای نمی‌نگذارد.(همان:۶۵)

بنابراین از عُقلا و فرهیختگان اهل‌سنت و هرکسی که دلش برای وحدت این کشور می‌تپد، استدعاست که به قدر وُسع بکوشند و شهرداری‌ها و شوراهای شهر استانِ گلستان [تمام استان‌ها] را توجیه کنند تا برآتش تفرقه ندمَند و بر مقدسات اهل‌سنت حرمت بنهند.

بیم ما از روزی است که این نوع تعصباتِ بی‌‌اساس، بنرها، بلوارها و سردرهای مغازه‌ها و منازل را درنوردد و به تودهٔ افراد اهل‌سنت تحمیل بشود، ثُمَّ لا عاصِمَ للبِلادِ إلا اللهُ.

نویسنده: ولی‌الله رفیعی
منبع: کانال شخصی نویسنده