مطالعه‌ی تاریخ و اطلاع بر سیره‌ی تاریخ‌سازان همیشه به انسان درس عزت و آزادگی داده و روح و حماسه‌ی دینی را در آنان بیدار می‌کند. تاریخ ما مسلمانان یکی از غنی‌ترین تاریخها و پر از امجاد و افتخاراتی است که دیگر اقوام و ملل جهان فاقد آن‌اند. ما در طول این تاریخمان دارای شخصیات بسیار […]

یادی از حضرت صاحب؛ تاریخ ساز و بدعت شکن معاصرمطالعه‌ی تاریخ و اطلاع بر سیره‌ی تاریخ‌سازان همیشه به انسان درس عزت و آزادگی داده و روح و حماسه‌ی دینی را در آنان بیدار می‌کند. تاریخ ما مسلمانان یکی از غنی‌ترین تاریخها و پر از امجاد و افتخاراتی است که دیگر اقوام و ملل جهان فاقد آن‌اند. ما در طول این تاریخمان دارای شخصیات بسیار والایی هستیم که هر یک در گستره‌ی زمانی و مکانی خویش توانسته‌اند انقلاب آفرین باشند و با هر نوع جهل، جور و بی عدالتی به مبارزه برخاسته و ملتی را از زیر یوغ ستمگران رهانیده و آنان را از باتلاق خرافه‌پرستی به در آورده‌اند.

بلوچستان غربی نیز از چنین رادمردانی بی‌بهره نبوده و یکی از این رادمردان که از وجودش پشت بدعت‌ها شکسته و بساط بدعات و خرافات برچیده شد، مولانا سید عبدالواحد شاه گشتی – رحمه الله تعالى – است. او که دروس ابتدایی را در زادگاه و از برادر بزرگترش فرا گرفت، عطش علمی‌اش او را به هندوستان کشاند.

در آن دیار به استفاده از محضر شخصیات انقلاب آفرینی چون مولانا مفتی کفایت الله، مولانا حسین علی (شیخ التفسیر) و مولانا خیرمحمد (شیخ الحدیث) پرداخت و بعد از اینکه خواست به وطن باز گردد، به اشاره‌ی استادش، مولانا حسین علی دو سال را جهت تبلیغ دین و زدودن بدعات و خرافات در مُلتان گذراند.

خود می‌گوید: هنگامی که به ملتان رفتم و مردم آنجا را گرفتار بدعات و شرکیات دیدم، با خود گفتم: اگر به یک‌باره به رد شرک بپردازم، شاید نتیجه‌ی درستی نگیرم، لذا ابتدا تا چند ماه به بیان سیرت پیامبر صلى الله علیه وسلم پرداختم تا محبت آن حضرت صلى الله علیه وسلم در دل‌های مردم مستقر شود.

بعد از آن به بیان توحید و آیات دال بر وحدانیت و ربوبیت و خالقیت و مالکیت الله تعالىٰ شروع نمودم و تا چندین ماه به همین منوال ادامه دادم. بعد از اینکه عقیده‌ی توحید نیز تثبیت گردید، به راحتی توانستم شرک و بدعات را صراحتاً رد نموده و مردم را از عواقب آن بر حذر دارم که در این کارم موفق گردیدم.

او بعد از دو سالی که در ملتان مجاهده‌ها کرد و خلقی را از بدعت‌ها رهانید، با کوله باری از علم و تجربه‌اش رو به سوی وطن نمود. بلوچستان در آن زمان مملو از خرافات، بدعات، جهل، قبرپرستی و دیگر رذایل اعتقادی و اخلاقی بود. حضرت صاحب – رحمه الله – در این دیار نیز به امر مهم دعوت و تبلیغ پرداخت. ابتدای کار برایش سخت بود؛ چون ملاهای سودجو و حکام منطقه به شدت با او مخالفت می‌كردند؛ اما رفته رفته مردم و بالأخص توده‌ی ستمدیده به ایشان گرویدند. او با ملاهای بدعتی به مناظره می‌پرداخت و آنان را شکست داده و حق را ظاهر می‌گردانید.

وی در ضمن دعوت و تبلیغ، از بخش فرهنگی نیز غافل نمانده و اقدام به نوشتن دو کتاب مهم نمود؛ یکی در اصلاح عقیده و مبارزه با شرک و بدعت به نام ”أحسن المقصود فی توحید المعبود“ و دیگری در اصلاح رکن بسیار مهم اسلامی، یعنی نماز و بیان احکام آن به نام ‌”کلید بهشت“.

به حق می‌توان ایشان را جزو اوّلین نویسندگان بلوچستان به حساب آورد و بلکه در قرن معاصر، او بلا‌ریب نخستین چهره‌ی علمی بلوچستان است که صاحب قلم می‌باشد.

او منشأ بیداری اسلامی در این منطقه و اطراف می‌باشد؛ یقیناً کسانی که می‌خواهند نسبت به تاریخ این سرزمین تحقیق کنند، اگر از وی چشم بپوشند، جفای بزرگی در حق او نموده‌اند؛ چرا كه او چهره‌ای ماندگار است و آثار او هم برای همیشه خواهند ماند.

او زمانی در بلوچستان به کار دعوت، تبلیغ، تأسیس مدرسه، برپایی نماز جمعه و… همت گماشت که در این کویر خشک، نسبت به دین بی‌مهری‌ها شده بود. با همین حال توانست روح ایمان را در وجود مردمی بدمد که از خدا بی‌خبران، آنان را چون برده پنداشته و بر جان و اموالشان حکومت می‌کردند. او توانست قلبها را تسخیر کند و آنها را مالا‌مال از عشق و خوف الهی گرداند و ترس از ستمگران و حاکمان زمان را از آنان بزداید و به آنان جرأت دهد تا علیه زور گویان به پا خیزند و حق خود را از ایفا نمایند.

در بلوچستان بشد مردی پدید /∗/ چشم من مانند او هرگز ندید
در كویر خشك بی‌مهری به دین /∗/ در بلوچان روح ایمان را دمید

حضرت صاحب، بسیار شجاع و با شهامت بود، دلش مالامال از عشق صحابه بود، در مقابل اهانتها سکوت نمی‌کرد؛ بالأخص توهین به حضرت سیدنا عمر فاروق – رضی الله عنه – را هرگز بر نمی‌تافت و تا پای جان از صحابه دفاع می‌نمود.

حضرت صاحب در میان علمای بلوچستان جایگاهی بس رفیع داشت و چون نگینی در میانشان می‌درخشید و همین بس که مولانا عبدالعزیز بارها جهت ملاقات با ایشان به حق آباد تشریف می‌برد و حتی کتاب فقه حنفی را – که در حقیقت نوشته‌ی پدر بزرگوارش (مولانا عبدالله ملازاده) می‌باشد – جهت تصحیح به نزد حضرت صاحب فرستاد و حضرت صاحب آن را اصلاح نموده از سر نو نوشت.

او مرجع علما بود و بسیاری از علمای منطقه جهت كسب فیض به محضر او می‌رسیدند و از وی كسب فیض می‌نمودند؛ تا جایی كه بزرگانی چون فقیه بلوچستان علامه شهداد سراوانی در سلك مریدان ایشان قرار دارند و مولانا محمد عمر سربازی شیوه‌ی دعوت و تبلیغ را از او دریافت و دعوتش را به همین شیوه آغاز نمود.

حضرت صاحب هم‌چنین در حل اختلافات طایفه‌ای در منطقه نقش بسزایی داشت و در ایجاد وحدت میان مردم تلاش‌ها نمود و به همین سبب محبوب دلها گشته بود.

سخن گفتن از چنین راد مردانی که تمام زندگی خود را وقف خدمت به دین و اصلاح بندگان نمودند، دشوار است و دشوار‌تر از آن گام زدن بر نقش قدوم ایشان.

خدایا! ما را بعد از ایشان در فتنه نینداز و از پاداش‌هایشان محروممان مكن.

نویسنده: زبیر حسین‌پور