کشتار نمازگزاران اهل سنت و بلوچ در #جمعه_خونین_زاهدان مؤرخ هشتم مهرماه باعث به‌وجود آمدن دو نگاه شده است: اول نگاه حکومتی؛ این نگاه عمدتا در اتاق‌های فکر نظامی وامنیتی پخت‌وپز شده، و به‌صورت بسته‌بندی‌شده در اختیار رسانه‌های تحت امر قرار گرفت و در سطح گسترده‌ای تبلیغ شد. براساس نگاه حکومتی، علت اصلی کشتار نه نیروهای […]

کشتار نمازگزاران اهل سنت و بلوچ در #جمعه_خونین_زاهدان مؤرخ هشتم مهرماه باعث به‌وجود آمدن دو نگاه شده است:
اول نگاه حکومتی؛ این نگاه عمدتا در اتاق‌های فکر نظامی وامنیتی پخت‌وپز شده، و به‌صورت بسته‌بندی‌شده در اختیار رسانه‌های تحت امر قرار گرفت و در سطح گسترده‌ای تبلیغ شد. براساس نگاه حکومتی، علت اصلی کشتار نه نیروهای نظامی و امنیتی که «افراد مسلح تجزیه‌طلب» بودند و آنها مجبور به دفاع از خود بوده‌اند. آخرین روایت را فرمانده سپاه سلمان در اظهارات کوتاهی ارائه کرده است. طبق نظر وی، گویا قرار بوده استکبار جهانی سوریزه کردن ایران را از زاهدان کلید بزند و کل شهر زاهدان به تسخیر گروه‌های تروریست وتجزیه‌طلب در بیاید و بعد، به سرتاسر ایران کشیده شود؛ ولی لابد اقدام به موقع حافظان امنیت این نقشه استکبار را با کشتار حدود ۱۰۰ نمازگزار بی‌گناه در مصلای اهل سنت زاهدان و زخمی کردن بیش از سیصد نفر خنثی کرده است.
دوم نگاه بلوچ؛ نگاه بلوچ همان است که مولانا عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان آن را با صراحت اعلام کرد و هرگونه وجود افراد مسلح در میان نمازگزاران را تکذیب کرد. ‌برعکس اظهارات فرمانده سپاه سلمان، آن را برنامه‌ریزی‌شده حاکمیتی دانست و خواستار شناسائی و مجازات مسبّبین آن کشتار شد.
اما کدام نگاه برای مردم بلوچ و جامعه ایرانی قابل قبول‌تر جلوه کرده است؟ واقعیت این است که نگاه حکومتی به‌دلیل شرایط خاص کشور و بی‌اعتمادی گسترده‌ای که برای رسانه‌های حکومتی به‌وجود آمده است، بین جامعه بلوچ خریدار ندارد، و در سطح کلی‌تر جامعه ایرانی هم با دیده شک و تردید نگریسته شده است. هرچند در میان نیروهای حکومتی تنها روایت معتبر است؛ ولی واقعیت مهم‌تر آن است که در این نوع نگاه، مصلحت قدرت بر حقیقت ارجح دانسته می‌شود.
بنابراین می‌توان تصور کرد روایت و نگاه بخش نظامی و امنیتی استان، حداقل برای بخش اعتراضی جامعه ایرانی از اعتبار لازم برخوردار نباشد و نگاه مولانا عبدالحمید تا این جای کار قابل قبول‌تر جلوه کند.
این که برخی رسانه‌های حکومتی به‌طرف تهدید امام جمعه اهل سنت زاهدان متمایل شده‌اند، در همان حال که خطرات خاص خود را دارد و ‌دیوار بی‌اعتمادی بین بلوچ و حاکمیت را یک پله بالاتر خواهد برد، نشانگر درک عدم پذیرش روایت حکومتی و شکست نظام تبلیغاتی رسمی با آن همه اعتبار هزینه‌شده از جیب ملت ایران است .
درعین حال، نگاه حکومتی ‌و روایت نظامی از جنایت مصلای اهل سنت زاهدان ‌و پروژه ادعايی فرمانده نظامی که گویا سوریه‌شدن ایران از زاهدان با تصرف شهر به‌وسیله تجزیه‌طلب‌ها کلید بخورد یک ابهام جدی‌تر در اذهان به‌وجود می‌آورد و این پرسش را مطرح می‌کند:
از سوریزه شدن ایران چه جریانی بهره می‌برد، جناح نظامی که دستش برای کشتار معترضین بازتر خواهد شد و یا جامعه معترض که کشتار بیشتر را تحمل کند!؟ هیچ متوجه هستید که به‌دلیل بی‌اعتباری رسانه‌های رسمی، ممکن است جامعه خودِ شما را عامل سوریزه کردن بداند و بین حفظ قدرت ‌و تحمیل جنگ داخلی به کشور ارتباط برقرار کند.
این کشور و حتی نظام اسلامی نیاز به دشمن خارجی ندارد؛ دروغ، چپاول و عدم درک واقعیت و آلودہ کردن حقیقت با ریا و فریب و مصلحت‌گرایی و قربانی کردن دین ‌و ارزش‌های دینی در پیشگاه قدرت، دشمن کشور و آینده این ملت هستند. لطفا آدرس غلط ندهید که خودتان را به اشتباه می‌اندازد. مردم قضاوت خود را کرده‌اند؛ وقتی شعار می‌دهند از رشت تا سنندج، از زاهدان تا تهران جانم فدای ایران یعنی ایران ‌و ایرانی تن به سوریه‌ای شدن نمی‌دهد./سنی‌آنلاین

پیرمحمد ملازهی