پیش از اسلام در زمانه جاهلیت زنان بیپرده میگشتند و آرایش بدن و لباس خود را علنا ظاهر میکردند؛ چون این روش بداخلاقی و بیحیائی خلاف تعلیمات اسلام است، پس به زنان حکم داده شد که در خانهها اقامت کنند و مانند زمان جاهلیت بیرون آمده، حسن و جمال خود را نمایان نکنند. «يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ […]
پیش از اسلام در زمانه جاهلیت زنان بیپرده میگشتند و آرایش بدن و لباس خود را علنا ظاهر میکردند؛ چون این روش بداخلاقی و بیحیائی خلاف تعلیمات اسلام است، پس به زنان حکم داده شد که در خانهها اقامت کنند و مانند زمان جاهلیت بیرون آمده، حسن و جمال خود را نمایان نکنند.
«يَاأَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ»؛
«ای پیغمبر، بگو به زنان خود و دختران خود و زنان مسلمان که فرو گذارند بر خود چیزی از چادرهای خود.»
خداوند جهت نجات زن از نگاههای تند و شهوت انگیز مردان و نیز جهت عدم دسترسی مردان به آنان، به زن دستور داد که هنگام خروج از خانه بنابر ضرورت و نیاز طبعی یا شرعی چهره را با جلباب بپوشانند و با استفاده از آن زینت های خلقی و کسبی را (چهره، لباس، گوشواره، خلخال و…) پنهان سازد.
آیهای که در اول ذکر شد فقط درباره پوشش چهره نازل شده و خداوند در این آیه امر کرده که به هنگام بیرون رفتن از خانههایشان روی خود را با جلباب و چادر بپوشانند. جلابیب جمع جلباب است و عبارت است از بالاپوشی که زنان بر روی لباس میپوشند. اگر به اخبار و احادیث نبوی مراجعه کنیم به این نتیجه میرسیم که زنان بعد از نزول این آیه در زمان خود آن حضرت (ص) از چادر و نقاب استفاده میکردند و روی برهنه بیرون نمیآمدند.
امر به حجاب بعد از فرمان شریعت به ستر عورت و استقرار یافتن آن وارد شد، پس به ناچار باید پوشش امر شده در اینجا چیزی اضافه به آن چه باشد که در ستر عورت واجب است، به همین دلیل مفسرین اتفاق نظر دارند که منظور از جلباب، ردایی است که زن بر روی لباسهایش بر سر میکشد و با آن همه بدن خود را میپوشاند و در زمان ما چادر نامیده میشود و آن چنان که بعضی گمان میکنند، منظور از آن ستر عورت نیست.
حضرت امسلمه (رض) عمل زنان را در زمان پیامبر (ص) بعد از نزول آیه اینگونه بیان میفرماید: «زمانی که آیهایی (که اول ذکر شد) فرود آمد زنان انصار هنگام خروج طوری خودشان را میپوشیدند که به مانند کلاغ سیاه بودند.
مفهوم حدیث رسول الله (ص): زن در حالت احرام نقاب برنگیرد و دستکش نپوشد.
از این آیه و احادیث معلوم میشود که زنان در زمان رسول خدا (ص) هیچ جای بدنشان را نمایان نمیساختند و علاوه بر لباسی که موجب ستر عورت میشده، ردایی دیگر (جلباب) که امروزه چادر نامیده میشود بر خود میانداختند و صورت و کفین خود را جز مقابل محارم و در حالت احرام ظاهر نمیساختند.
متاسفانه در جامعهی امروز ما معنی حقیقی حجاب درک نشده و این باعث بروز فتنههای گوناگون گردیده است؛ زیرا که ما حجاب را با ستر عورت اشتباه گرفتهایم، قبل از امت محمدی، امتهای گذشته فقط به ستر عورت اکتفا مینمودند؛ چنانکه روایت شده گروهی از مردم به منزل حضرت زکریا (ع) آمدند، ناگهان دیدند که زنی جوان و زیبا خانه را از حسن و جمالش زینت بخشید، از او پرسیدند کیستی؟ جواب داد؛ همسر زکریا (ع)، به زکریا (ع) گفتند: ای نبی خدا جل جلاله تو که اراده به دنیا نداری و به آن دل نبستهای در حالی که با چنین زن زیبایی ازدواج نمودهای! حضرت زکریا (ع) فرمود: من بدین خاطر با او ازدواج نمودهام که نگاهم را منحصر به او بسازم و شرمگاهم را برایش حفاظت نمایم و زن نیکو و خوب در حقیقت از دنیا نیست.
ای زن از فاطمه به تو اینگونه خطابست /*/ ارزندهترین زینت زن حفظ حجابست
فرمان خدا قول نبی نص کتابست /*/ از بهر زنان افضل طاعات حجابست
ستر عورت مخصوص زنان نیست و مردان را نیز شامل است، لیکن حجاب ویژه زنان است و متعلق به مردان نیست. تمام بدن زن عورت است و در هر حال باید پوشیده شود، به استثناء صورت و کفین و قدمین و حد عورت مرد از زیرناف تا زیر زانو که پوشیدن آن نیز فرض است.
برخی جهت اثبات بیحجابی از روایاتی استدلال میگیرند که وجه و کفین از پوشش استثناء شدهاند و به زعم خویش مطمئن هستند که از شریعت اسلامی جواز آن را به اثبات رساندهاند؛ اما، در حقیقت این یک فریبی است که از معلومات غلط آن سرچشمه میگیرد؛ زیرا روایاتی که ظاهر نمودن وجه و کفین مستثنی شدهاند، مربوط به ستر عورتاند و هیچ گونه تعلقی با حجاب ندارند، و آیات و روایاتی که به پوشش چهره و دو کف دست و قدم حکم میدهند مربوط به حجاباند و تعلقی با ستر ندارند، بهرحال ستر و حجاب دو مسئله جداگانه میباشند.
پس در ستر عورت مرد و زن حکم شان یکی است، تنها فرقی که وجود دارد در حد ستر میباشد، لیکن حجاب ویژه زنان است و برای مردان نیست؛ زیرا در نوعیت این دو مسئله همان تفاوت وجود دارد که در میان مرد و زن موجود است.
ستر فی نفسه لازم است و بر دیدن یا ندیدن شخصی موقوف نیست؛ زیرا پوشیدن اعضای مخصوص تقاضای فطرت و اخلاق انسانیت میباشد، بر مرد و زن لازم است که عورت خویش را از محارمشان؛ مانند پدر، مادر، برادر، خواهر، پسر، دختر و … بپوشانند. اگر هیچ محرم یا نامحرمی آنجا موجود نباشد و مرد یا زن تنها باشد بازهم ظاهر نمودن عورت بدون از ضروریات مکروه است. برخلاف که فینفسه لازم نیست، زمانی که بینندهای نامحرم موجود باشد آن وقت زن چهره، کفین و قدمین را میپوشاند و الّا ظاهر نمودن آن در پیش محارم یا به تنهایی یا در نماز هیچ گونه قباحت شرعی ندارد، نه مفسد نماز است، نه از فساد اخلاقی و نه از فحشاء و بیعفتی است.
خلاصه اینکه ستر پرده حقیقی و حجاب پرده اضافی است، در شریعت اسلام پوشیدن اعضاء شهوت فی نفسه لازم و ظاهر نمودن آن بنابر ضرورت شرعی یا طبعی جایز است، پوشیدن اعضاء حسن؛ مانند چهره، دو کف دست و دو قدم لازم نیست؛ البته، جاییکه اندیشه فتنه باشد؛ مثلا مرد اجنبی آنجا باشد پوشیدن آن لازم است. پس پوشیدن اعضای ستر؛ مانند اعضای نهانی اصل و ظاهر نمودن آن بنابر ضرورت است و ظاهر نمودن اعضاء حجاب؛ مانند، چهره و دو کف دست و دو قدم اصل و پوشیدن آن بنابر ضرورت میباشد.
ابن مسعود (رض) لباس را جزو زینت قرار داده است، به دلیل قول خداوند که میفرماید:«خذوا زینتکم عند کل مسجد» ترجمه: «هنگام هر نماز زینت خویش را برگیرید.» دراینجا منظور از زینت لباس است که هرشخصی عورت خویش را آن می پوشاند اما در هرصورت هیچ قولی مبنی بر ظاهر نمودن وجه و کفین در مقابل مرد اجنبی جایز نیست.
صاحب تفسیر کابلی در تفسیر آِیهای که در اول ذکر شد این چنین مینویسد: «یعنی علاوه بر پوشیدن بدن یک حصه چادر خود را پایین سر بر چهرههم آویزان کنند. در روایات است که در اثر نزول این آیه زنان مسلمان در حین خروج از خانه ها بدن و چهره خود را چنان میپوشیدند که فقط یک چشم برای دیدن راه باز میماند. از این ثابت شد که در وقت فتنه باید زنان آزاد و حرّ نیز چهره خود را بپوشانند.
طبری از ابن عباس (رض) روایت نموده که فرمود: خداوند در این آیه به زنان مومن امر نموده که هنگام خارج شدن از منزل جهت انجام کاری، چهرههایشان را از بالای سرشان با چادرهای بزرگ بپوشانند و تنها یک چشم را جهت دیدن بگذارند.
منظور از قول خداوندی که فرمودند: (علیهن)؛ یعنی: بر چهرههایشان؛ زیرا تنها صورت بود که در زمان جاهلیت از زنان ظاهر بود.
نویسنده: آرمان خرمالی/ گنبدکاووس