مکران در سال ٢٣ هجری قمری توسط مسلمانان فتح شد. هر یکی از لشکرهای اسلامی به طرف فتح شهری از شهرهای فارس حرکت کردهاند، همانطور که حضرت سهیل بن عدی به فتح کرمان و حضرت عاصم بن عمرو به فتح سجستان رو آوردند؛ حضرت حَکَم بن عمرو تغلبی نیز با لشکرش به طرف مکران حرکت […]
مکران در سال ٢٣ هجری قمری توسط مسلمانان فتح شد. هر یکی از لشکرهای اسلامی به طرف فتح شهری از شهرهای فارس حرکت کردهاند، همانطور که حضرت سهیل بن عدی به فتح کرمان و حضرت عاصم بن عمرو به فتح سجستان رو آوردند؛ حضرت حَکَم بن عمرو تغلبی نیز با لشکرش به طرف مکران حرکت کرد و حضرت سهیل بن عدی فاتح کرمان و عبدالله بن عبدالله بن عتبان کسی که یاور حضرت سهیل بود، نیز با او پیوستند تا اینکه به نهر دوین در میان فارس و سند رسیدند و ساکنین مکران بر کنارۂ این نهر سکنیٰ گزیده بودند. پادشاه سند با لشکری بسیار بزرگ اهل مکران را کمک کرد؛ اما لشکر مسلمانان آنها را شکست داد و لشکری که از سند به یاری ساکنین مکران آمده بود، پا به فرار گذاشت و مسلمانان آنها را تا چند روز دنبال کردند، سپس به مکران برگشتند. آنجا حضرت حکم رضی الله عنه به حضرت امیرالمؤمنین عمر رضی الله عنه نامهای نوشت و او را در جریان این خبر قرار داد و خمس مال غنیمت و نامه را به صُحار عبدی داد تا آنها را به حضرت عمر رضی الله عنه برساند.
صحار که نزد حضرت عمر رضی الله عنه آمد، حضرت عمر رضی الله عنه از ایشان در مورد مکران سوال نمود – عادت مبارک ایشان بود هر کسی از جایی نزدش میآمد، میپرسید از کجا آمده و از احوال آن دیار خبر میگرفت-.
صُحار عبدی گفت: «یا أمیر المؤمنین! أرضٌ سهلُها جبلٌ، وماؤُها وشل، وتمرها دقل، وعدوّها بطل، وخیرها قلیل، وشرّها طویل، والکثیر بها قلیل، والقلیل بها ضائع و ماوراءها شر منها»؛ ای امیر مؤمنان! مکران سر زمینی است که زمینش در عین صاف و هموار بودن، مانند کوهی است که رفتن در آن مشکل مینماید، و آبش کم و چکان میباشد، خرمایش ردی/ڈَکَل است و دشمنش پهلوان است، خیرش کم و شرش زیاد است، لشکر زیاد در آن کم میشود و لشکر کم در مکران هلاک میشود و ماوراء مکران از مکران بدتر است.
حضرت عمر رضی الله عنه گفت: «أ سجّاعٌ أنت أم مخبر؟» آیا تو شاعر هستی یا قاصد؛ زیرا حرف هایش دارای سجع و وزن شاعری بود.
فرمود: من قاصد هستم.
حضرت عمر رضی الله عنه فرمود: «لا، والله لا یغزوها جیش لي أبدا»؛ نه به خدا قسم! هرگز لشکر من در آن جهاد نمیکند. بعد از آن برای حکم بن عمرو رضی الله عنه نامه نوشت و دستور داد هنگام فتح مکران از مکران نرود.
منابع: ١- اتمام الوفاء فی سیرة الخلفاء، ص٩٦؛ ٢- تاریخ طبری، ٤/ ١٨٢.
✍🏻 محمد حملی/ همنتی
https://www.sunnatonline.org/?p=38026