صحنه‌های بسیار دلخراش و وحشت‌آفرین جاده‌ای سیستان و بلوچستان خاطر هر انسان را می‌آزارد. آن با سوختگی خودرهای سوختکش و سرنشینان آنان. آثار سوختگی خودرو و سرنشینان آن تا مدتی کنار جاده می‌ماند. شاید باران رحمت بجوشد و آن آثار سوختگی را از زمین پاک بکند. اما یاد و خاطره آنان از اذهان آزرده‌ی بستگانشان […]

سوختکشی حتی به قیمت جانصحنه‌های بسیار دلخراش و وحشت‌آفرین جاده‌ای سیستان و بلوچستان خاطر هر انسان را می‌آزارد. آن با سوختگی خودرهای سوختکش و سرنشینان آنان. آثار سوختگی خودرو و سرنشینان آن تا مدتی کنار جاده می‌ماند.

شاید باران رحمت بجوشد و آن آثار سوختگی را از زمین پاک بکند. اما یاد و خاطره آنان از اذهان آزرده‌ی بستگانشان هیچ وقت پاک نمی‌شود. آنان برای «قوت لایموتی» سخت‌های جاده و وقوع احتمالی صحنه‌های خطرناک را به قیمت جان می‌خرند. یقینا مرگ همواره جلوی چشمانشان مجسم است.

به این دلیل: آنان صحنه‌های خطرناکی را که در مسیر مشاهد کردند، در ذهنشان مرورشان می‌کنند. شاید همین آخرین سرویسشان باشد و برگشتی در کار نباشد. همسر و مادرش از وقتی که او حرکت می‌کند،‌ همواره دلهره دارند و خواب از چشم‌هایشان ربوده می‌شود تا اینکه دلبندشان بر بگردد.

چشمان بچه‌های معصوم و خرسال براه‌اند که شاید بابا برگردد و برای آنان آغوش پر مهرش را باز بکند. چه بسا چشمانی در انتظار برگشت دلبندانشان بودند که ناگه طعمه حریق و آتش شدند و انتظار بستگان فقط با مقداری استخوان در کسیه‌های زباله به پایان می‌رسد. تاریخ این صحنه‌های را هرگز فراموش نخواهد کرد. اینها سوختکشی برای نانی می‌کنند آنهم به قیمت جان...

نویسنده: عبدالله محمدزاده