همراهی با بزرگان و علما ربانی سراسر درس و پیام‌ است. درسی‌های زیبا که با آنها زندگانی زیبا و با صفا می‌شود. کسانی که از نزدیک با حضرت شیخ الحدیث مولانا حسین‌پور آشنائی دارند واضح می‌دانند:‌ زندگانی ساده و بی‌آلایش ایشان نمونه بارز زندگی سلف بود و از کاروان آن رادمردان عقب مانده بود. اجرای […]

همراهی با بزرگان و علما ربانی سراسر درس و پیام‌ است.

درسی‌های زیبا که با آنها زندگانی زیبا و با صفا می‌شود.

کسانی که از نزدیک با حضرت شیخ الحدیث مولانا حسین‌پور آشنائی دارند واضح می‌دانند:‌ زندگانی ساده و بی‌آلایش ایشان نمونه بارز زندگی سلف بود و از کاروان آن رادمردان عقب مانده بود. اجرای شریعت اسلام، چارچوب اصلی زندگی ایشان بود.

در شبی از شب‌ها با حضرت شیخ الحدیث مولانا حسین‌پور رحمه الله تعالی همسفره بودیم. در این «سفره ضیافت» که از طرف طلاب دوره حدیث تدارک دیده شده بود، برخی از اساتید و طلاب عین العلوم نیز حضور داشتند. سفره‌ا‌ی ساده و بی‌تکلف پهن شد و غذاها در ظرف‌های یکبار مصرف بین مهمانان تقسییم شد.

حضرت شیخ الحدیث مولانا حسین‌پور و مولانا محمد انور ملازهی یک ظرف غذا برداشتند به اصطلاح با هم، هم‌کاسه شدند و غذایشان را کاملا صرف نمودند. از قضا بنده یک کاسه برداشتم و آن‌را نیمه تمام گذاشتم.

حضرت شیخ الحدیث که متوجه این قضیه شد، فورا بنده را نهیب زد و گفت: چرا یک ظرف غذا برداشتی و آن‌را نیمه تمام گذاشتی؟ مگر ندیدی من و مولانا ملازهی یک کاسه برداشتیم؟ از آن شب به بعد سعی می‌کنم کاسه‌ام را نیمه تمام نگذارم.

بسیاری از ما ایرانیان عادات داریم که کاسه غدا را نیمه تمام بگذاریم.

یادم می‌آید که یکی از روزنامه نگاران نوشته بود: «اگر هر ایرانی روزانه یک دانه برنج در کاسه‌اش بماند یا بیرون ریخته شود، روزانه هفتاد ملییون برنج ضایع می‌شد که این رقم چندین تن برنج برآورد می‌شود!»

نویسنده: عبدالوحید عمرزهی