ماں بلوچی ادبیاتا گریوگَے تَهر باز اَنت، چُش که: ۱. گریوگ گریه کردن، اشک ریختن ؛ در هرحالتی که باشد. ۲. زَنْزَرَگ بیصدا گریست؛ به طوری که فقط اشک جاری شود. ۳. ناَلگ نالیدن ؛ گریستن با ناله و فریاد. ۴. پِیسکَگ گریه کردن با صدای پائین و باریک. ۵. زار جَنَگ زار زدن؛ گریه […]

ماں بلوچی ادبیاتا گریوگَے تَهر باز اَنت، چُش که:

۱. گریوگ
گریه کردن، اشک ریختن ؛ در هرحالتی که باشد.

۲. زَنْزَرَگ
بیصدا گریست؛ به طوری که فقط اشک جاری شود.

۳. ناَلگ
نالیدن ؛ گریستن با ناله و فریاد.

۴. پِیسکَگ
گریه کردن با صدای پائین و باریک.

۵. زار جَنَگ
زار زدن؛ گریه با سوز و گدار.

۶. کُوارّگ
گریستن با صدای بلند که جیغ و فریاد
همراه هست.

۷. گبارٌگ
گریه کردن با نعره و صدای بسیار بلند.

۸. هیکٌارگ / هیسکارگ
هق هق زدن؛ حالتی که پس از گریه بسیار پدید اید.