شناخت کارفرما از توانایی علمی و عملی کارمند و مستخدم یا هر آن‌کس که در ازاء تخصص و تواناییش در یک واحد تئوریک مانند دانشگاه و مدرسه یا واحد عملی مانند یک کارگاه تولیدی و کارخانه صنعتی به‌کارگیری می‌شود واقعیت و پروسه‌ایست که در چهار گوشۀ این کرۀ خاکی به آن اذعان و عمل می‌شود. […]

شناخت کارفرما از توانایی علمی و عملی کارمند و مستخدم یا هر آن‌کس که در ازاء تخصص و تواناییش در یک واحد تئوریک مانند دانشگاه و مدرسه یا واحد عملی مانند یک کارگاه تولیدی و کارخانه صنعتی به‌کارگیری می‌شود واقعیت و پروسه‌ایست که در چهار گوشۀ این کرۀ خاکی به آن اذعان و عمل می‌شود.

شناخت و اطمینان از توانایهای مستخدمان در چهارچوب آزمون‌های عملی و نظری مسیری متعارف برای برآورد میزان توانایی مستخدم در انتخاب بهترین‌هاست که اگر مبنا فراخوان عمومی و شرکت همۀ مشمولین جامعه باشد قطعاً زمینه‌های شایسته‌سالاری و رضایت عمومی فراهم و از طرفی زمینه‌های توسعه و خدمات بهتر به جامعه ایجاد خواهد گردید.

ولی امروز جامعۀ ایرانی که فساد برایش واژه‌ای عجین با خون و پوست و استخوانش شده در روند استخدام و به‌کارگیری افراد نیز از این اژدهای هفت سر مصون نمانده است.

در لحظۀ اول اگر نام فساد شنیده می‌شود بسیار زود ذهن مخاطب به سوی۳ هزار میلیارد خاوری و میلیاردها تومان اختلاس صندوق ذخیره بازنشستگان و صدها سلاطین سکه و مه آفرید خسروی و مرتضوی‌ها معطوف می‌شود. ولی به واقعیت فساد امروز در همۀ ابعاد سیستم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مدیریت کشور ریشه دوانده که باعث ایجاد بحران عدم اعتماد و عدم مشارکت در جامعۀ ایرانی شده است.

این واقعیت باعث شده دیوارهای اخلاق و معنویت فرو بریزد. در چند ماه اخیر به پشتوانه پیشرفت تکنولوژی و دنیای مجازی ابعاد جدیدی از فساد و بی‌اخلاقی در سیستم مدیریتی کشور با موارد متعدد آن از جمله آزمون‌های سردفتری و استخدام معلمان و اعزام معلمان برتر به خارج از کشور به گوش همۀ ما مانوس شده اتفاقاتی که موجب به‌کارگیری نور چشمی‌هایِ کم تخصص و نالایق سفارش شده توسط افراد و ارگان‌های خاصی شده که به نام عدم احراز صلاحیت یا همان گزینش جانشین شایستگان و برندگان واقعی آزمون‌های استخدامی شده‌اند .

گزینش به‌عنوان یکی از مراحل استخدام چندین دهه است جزء لاینفک اشتغال دولتی در این کشور بوده، ولی این مرحله از استخدام تا چه حد در بهبود خدمات به جامعه و شایسته‌سالاری در کنار تعهدمداری به جامعۀ اداری کشور کمک کرده جای سوال دارد.

برای مشخص کردن میزان موفقیت یک پروسه، بررسی نتیجه آن در یک بازه زمانی بلند مدت می‌تواند مؤید موفقیت یا عدم موفقیت آن باشد که وجود هزاران مرتضوی ، خاوری ، مه آفرید خسروی و هزاران فراری به کانادا و خارج رفته و هزاران مورد بی‌اخلاقی در مدارس نشان از این واقعیت دارد که امروز این سیاست حداقل در ساختار کنونیش به شکست انجامیده و باعث شده با مهاجرت نخبگان ایرانی جایگاه ژن ایرانی به پایین‌تر از میانگین جهانی آن برسد و از طرفی پروسه گزینش صرفا وسیله‌ای برای حذف ضعفا و جوانانی شود که تکیه‌گاهی ندارند؛ زیرا مدیران ارشد زیادی با هزاران پرونده اختلاس با گزینش دوباره، موفق به احراز مسئولیت‌های بزرگ‌تر و حساس‌تری شده‌اند.

اهرم گزینش در بسیاری موارد باعث شده جامعۀ ایرانی با عدم گزینش بسیاری از نخبگان و جایگزینی بسیاری از اختلاس‌گران بی‌تخصصی که هزاران میلیاد تومان پول کشور را به خارج برده‌اند به اقتصاد کشور ضربات جبران‌ناپذیری بزند.

با توجه به سخنان جهانگیری معاون اول رییس جمهور در نیاز کشور به نخبگان علمی و اقتصادی خارج از کشور، وجود چنین فیلترها و اهرم‌ها که باعث ایجاد یک بستر نامناسب همراه با نبود امنیت اجتماعی و اقتصادی شده و جذب این سرمایه‌های ارزشمند مهاجر را غیر ممکن می‌کند و از طرفی هر روز بر تعداد این مهاجران نخبه و ارزشمند می‌افزاید.

مهاجرینی که با تخصصشان وسیله‌ای برای توسعه کشورهای بزرگ اقتصادی و صنعتی دنیا شده‌اند.

نویسنده: فاتح کردی