به نام تنها خدای یگانهٔ عالمیان و با سلام و درود بر رحمت جهانیان محمّد – صلى الله علیه وسلم-، رسول خوبی‌ها. سلام به تو ای ابرمرد اخلاق و اندیشه! سلام به تو ای شاه مردان! سلام به روح بلند تو ای امین قریش! سلام مرا بپذیر ای شافی روز جزاء! ای پیامبرخوبی‌ها! امروز دلم […]

به نام تنها خدای یگانهٔ عالمیان و با سلام و درود بر رحمت جهانیان محمّد – صلى الله علیه وسلم-، رسول خوبی‌ها.
سلام به تو ای ابرمرد اخلاق و اندیشه!
سلام به تو ای شاه مردان! سلام به روح بلند تو ای امین قریش! سلام مرا بپذیر ای شافی روز جزاء!
ای پیامبرخوبی‌ها! امروز دلم هوای با تو بودن را کرده است تا مقداری از تو با تو گویم؛ دلم می‌خواهد با تو همکلام باشم و قدری با تو که محسنمی باشم.
پیامبرم! ای همای رحمت! دنیا را تاریکی فرا گرفته بود همه جا تاریک بود؛ انسانیت راه درستِ زیستن را فراموش کرده بود، در قرن ششم میلادی انسانیت به سوی بربادی و هلاکت روان بود؛ جهالت جایگزین علم و ادب شده بود؛ جنگ‌های فرسایش قومی و قبیله‌ای درازمدت و زماندار جایگزین وحدت و انسجام قومیت‌ها شده بود؛ مردم آن دیار به قدری سنگدل شده بودند که در تعصب کور جاهلی غرق بودند و دختران‌شان را زنده زنده در گور می‌کردند و راهزنی، دزدی و چپاول مشغلهٔ هر روز و پرافتخارشان بود. زن دارای هیچ مقامی نبود و مثل سایر کالاها و حیوانان به ارث برده می‌شد. در یک کلام اینکه مردم آن زمان قدم در پرتگاه و لبهٔ بدبختی و نابودی گذاشته بودند.
در همین هنگام ناگهان احسان خداوندی شامل حال مردم آن زمان شد و خانهٔ پدرت عبدالمطلب با چراغی فراتر از خورشید و با چهره ای منوّرتر از ماه نورانی شد؛ نگاه مادرت آن شب، نگاه نور بود.
در وصفت چه زیبا گفته‌اند که: امشب باطلان اندر هراس‌اند/ که دلها تشنه‌نوشان یاس‌اند
چه خواهد شد که فرشتگان با نظم صف کشیده‌اند و به زمین خشکِ مکه گُل می‌پاشند؟ چه خواهد شد؟
تو به عنوان الگوی جهانیان متولد شدی و هر روز با سختی‌ها مبارزه می‌کردی و بزرگ و بزرگتر می شدی تا امید فردای طالبان و گرسنگان حق و حقیقت بشوی؛ تو به عنوان امین در جمع عرب شناخته و لقب داده شدی.
رسالت الهی و ابلاغ دین به تو سپرده شد؛ چون لایق آن بودی.
تو امید ابوبکر شدی آنجا که فرمودی: ﴿لا تحزن إن الله معنا﴾.
تو امید عمر شدی آنجا که گفتی: «اگر بعد از من پیامبری آید، قطعا تویی ای عمر!»
شناساندن راه حق به قوم و مردمی که رنگی از علم و دانش نداشتند، کار سخت و بس دشواری بود که تو با کمال خرسندی و شایستگی از پس آن با موفقیت برآمدی.
تو با فرامین دینِ جاویدانِ اسلام، امت را آشنا کردی تا در سایهٔ عمل به آنها مشکلات خویش را حل کنند و به حداقل برسانند؛ تو بودی که ندای اُخوت را سر دادی تا مردم از نژادپرستی به خداپرستی و از ادعای برتری به مساوات بیایند و جانانه خدای واحد را بپرستند و تا تنها ملاک و معیارِ برتری فقط و فقط تقویٰ باشد.
تو بودی که مشکلات جهانی را با روش و سنت خویش خاتمه دادی و ثبات و حیات را مجدداً در روح جامعه دمیدی.
هر کس که به روش تو چنگ و دندان زد، به اوج عزت رسید و هر کس برخلاف تو راهی گزید، نافرجام وسط راه شکار بدبختی و گمراهی‌ها شد.
سنن و محبت تو دوای دردهای بی درمان این زمان است.
پیامبرم!
محسنم! ای مُبَشِّر جهان!
تو بودی که فرمودی: به روش من با دندان چنگ بزنید تا از شر گمراهی و اختلافات نجات حاصل کنید.
تو راه حل این مشکلات را سالها پیش نشان دادی؛ تو ادا کردی، اما کیست که عمل کند و نجات یابد؟
محبت و سنن تو زندگی را می‌سازد، ناممکنات را ممکن می‌کند، راهزن را رهبر می‌کند، بدبخت را به سعادت می‌رساند.
از عمل به کوچکترین روش تو انسانها فتح آفریدند و از نافرمانی تو افسوس‌ها خوردند.
مشکلات این امت تا زمانی که آستین همت جهت عمل به روش تو بالا نزنند کم و حل نمی‌شوند و نجات از آتش هولناک جهنم امکان ندارد مگر با پیروی از تو.
مشکلات ما تمام می شود و از آتش نجات می‌کنیم زمانی که با روش‌های تو به حل مشکلات و مصایب برویم و با روش تو عابدِ رب جهانیان باشیم.
احمدا! تو کیستی که اتباع تو نجات و سعادت است و اعراض تو سبب بدبختی است؟
احمدا! تو کیستی که خداوند عزوجل محبت خویش را مشروط به اتباع تو کرده است؟
احمد! ای که جانم به فدایت! خداوند عزوجل برای سعادت‌مان بار رسالت را به دوشت گذاشت و به خاطر ما سختی‌ها و مصایب را تحمل کردی؛ به خاطر ما تو از آسایش و رفاه گذشتی تا ما طعم آسایش و رفاه فردی و اجتماعی را بچشیم؛ تو بودی که به خاطر هدایت ما شهر مکه را دنبال راه نجات‌مان در گرمای طاقت‌فرسایش دور می‌زدی؛ تو بودی که حوادث نافرجام زندگی را تحمل کردی تا بوی سعادت مشام‌مان را نوازش دهد.
تو بودی که شب‌ها برای نجات‌مان دعا می‌کردی.
و هزاران منت دیگری که بر ما داری…
چگونه پاسخگوی این مرامت باشیم؟ خود بگو…
وقتی الآن رنگ تو را نداریم و فاصله را از تو بیشتر کرده‌ایم چگونه به این وضع ناآرام خاتمه بدهیم؟

وقتی تو را فراموش کردیم، چطور خودمان را به محور سعادت و رضایت الهی برسانیم؟
وقتی از تو فاصله گرفتیم، مشکلات را احساس کردیم و فهمیدیم تنها راه نجات و جوابِ هتاکان و دشمنانت، بازگشت به سیرهٔ مطهرت و اتباع توست.
ای احمدم! تو باعث شدی خداوند عزوجل مجدداً در روح انسانیت بدمد و بدان حیاتی به رنگ توحید بخشد؛ تو باعث شدی بشر راهی را که سالیان دراز آن را اشتباه رفته بود، به روی خوشبختی تغییر دهد.
به امید روزی که با بازگشت به سوی تو از بحران آشفتهٔ دنیا و گرداب مشکلات نجات یابیم و سعادت را برای خود به ارمغان آوریم.
روز محشر اعتبار ماست او /٭/ در جهان هم پرده‌دار ماست او
مست چشم ساقی بطحاستیم /٭/ در جهان مثل می و میناستیم

✍🏻 سینا سعادتمند