بدعت آشکار ساختن چهره در روزگار معاصر، دعوت به تحولی جدید پدیدار شد که زن را به آشکار ساختن رخسار و برداشتن نقاب از چهره فرا می‌خواند و استدلال آنها این بود که روبند جزو حجاب شرعی نیست و صورت عورت نمی‌باشد. غافل از اینکه مسئله ستر عورت و حجاب دو مقوله‌ی جدا از هم‌اند. […]

تفاوت ستر عورت و حجاب (بخش پایانی)بدعت آشکار ساختن چهره

در روزگار معاصر، دعوت به تحولی جدید پدیدار شد که زن را به آشکار ساختن رخسار و برداشتن نقاب از چهره فرا می‌خواند و استدلال آنها این بود که روبند جزو حجاب شرعی نیست و صورت عورت نمی‌باشد. غافل از اینکه مسئله ستر عورت و حجاب دو مقوله‌ی جدا از هم‌اند.

این دعوت در میان توده‌های جوان و به خصوص نوگرایان آنها با استقبال روبرو شد، البته نه به دلیل اینکه دعوتی حق است، بلکه به این خاطر که پاسخگوی ندای هوس است و نفس هوس را دوست داشته، با شهوت مماشات دارد و شهوت در درون هر انسانی به ودیعه نهاده شده است.

شیخ محمد علی صابونی در تفسیر آیات احکام می‌فرماید: من نمی‌دانم از چه گناهی می‌خواهند رها شوند، حال آن که آنها زن را برداشتن نقاب از صورت خود و آشکار کردن زینت خویش در جامعه‌ایی راهنمایی می‌کنند که از شهوت شعله‌ور شده و در آتش هوس می‌سوزد و به هرزه‌گی و فسق فجور می‌بالد؟!

اگر دعوت این نوگرایان محدود به زنان عریان و آرایش کرده به رسم جاهلیت هم می‌شد و آنها را به پوشاندن خود، حجب و حیا و پوشیدن جلباب (لباس بلندی که زنان بر روی سایر لباس‌های می‌پوشند) که خدای متعال آنها را به پوشیدن آن امر کرده است، امر می کردند و به آنها می گفتند:

درمور پوشاندن صورت و کف دست ها، روا داری شده و آنها می توانند بدن خود را بپوشانند و صورت خویش را آشکار سازند، در آن صورت فاجعه سبک‌تر و قضیه آسان‌تر بود و دعوت آنها مور قبول واقع می شد، زیرا چنان روش تشریع تدریجی از طریق حکمت می بود، لکن آنها زن مومن و با حجاب و حیا را که خود را پوشانده است دعوت می کنند و آشکار ساختن صورت و خروج از حیا و وقار را برای وی زیبا جلوه می دهند و زن هم بخاطر عمل به کتاب و سنت و با این استدلال که صورت عورت نیست نقاب خود را بر می دارد.

واقعه ی زن مومن و مسلمانی که فرزندش در یکی از غزوات پیامبر ب شهادت رسیده معروف است که آن زن پسرش را درمیان شهداء جست و جو می کرد در حالیکه نقاب بر چهره داشت به وی گفتند با نقاب دنبال پسرت می گردی؟ او گفت: اگر فرزندم را هم از دست بدهم، حیای خود را از دست نمی دهم.

شگفتا از این افراد و امثال اینها که در چنین عصری که مردانش فاسد و جوانانش فاسق شده اند و فسق و فجور و هرزه گی در آن زیاد شده است، زن مسلمان را با نام دین دعوت به آشکار ساختن صورت می کنند در واقع، فقهایی هم که معتقدند صورت، عورت نیست شرط کرده اند که خوف فتنه وجود نداشته باشد و در صورت خوف فتنه، آشکار ساختن آن حرام است، ولی آیا در این عصر خوف فتنه وجود ندارد؟

آیا عاقلانه است که اسلام زن را فرمان دهد که مو و پاهای خویش را بپوشاند ولی به وی اجازه دهد که صورت خویش را آشکار سازد؟ فتنه صورت بزرگ تر است یا فتنه پا؟ آیا وقتی اسلام مباح نمی‌داند که زن پاهایش را بر زمین بزند تا صدای خلخال‌های وی شنیده نشود و مردان تحریک نشوند، آیا شما فکر می‌کنید که به زن اجازه می‌دهد که صورت خود را که اصل زیبایی و منبع فتنه و کمینگاه خطر است، آشکار نماید؟!(۱۱)

کسانی که نقاب و پرده را برای خودشان ننگ و عار می‌شمرند، تنها راه از بین بردن آن اینست که با صراحت تمام بیزاری خود از اسلام و احکام آن اعلام بدارند؛ زیرا همین اسلام است که به این چیزهای بد و نامطلوب به عقیده خودشان از قبیل حجاب، چادر و پوشیدن صورت امر می‌کند.

اجماع ائمه اربعه بر وجوب پوشیدن چهره

فقهای مذهب حنفی معتقدند که جایز نیست زن چهره‌اش را در جلو مردان بیگانه ظاهر کند، زیرا کشف چهره فتنه‌انگیز است. از این رو در کتب فقهی خویش یادآور شده‌اند مبنی بر اینکه مسلمانان اتفاق نظر دارند که سفرکردن زن در حالت ظاهر کردن چهره ناجایز است و اینک پاره‌ای از فتاوای مذهب حنفی را در ذیل ذکر می‌کنیم:

علامه ابوبکر جصاص یکی از علمای بزرگ مذهب حنفی می‌گوید: زن جوان موظف است چهره‌اش را در برابر مردان بیگانه بپوشاند و به هنگام بیرون رفتن از منزل حجاب و عفتش را رعایت کند تا با نگاه کردن به وی فتنه‌ای روی ندهد تا اهل شک و گمان در وی طمع نکنند.(۱۲)

شمس الائمه سرخصی حنفی می‌گوید: حرام بودن نگاه کردن به خاطر خوف فتنه است، و بیم فتنه زمانی خواهد بود که به چهره زن نگاه شود و اغلب زیبایی‌هایش، نسبت به سایر اعضایش، در چهره‌اش گرد آمده‌اند.(۱۳)

امام علاءالدین حنفی می‌گوید: زن جوان نهی شده است که رد مقابل مردان چهره‌اش را ظاهر کند. علامه ابن عابدین شامی می‌گوید: معنایش این است که زن نهی شده تا چهره‌اش را ظاهر کند تا مبادا مردان او را ببینند و در فتنه نیفتند؛ زیرا به هنگام کشف چهره، گاهی نگاه با شهوت صورت می‌گیرد.(۱۴)

همچنین وجوب پوشاندن چهره زن حتی در حالت احرام، از علمای احناف نقل شده است آنهم در صورتی که مردان بیگانه همراه آنان باشند.(۱۵)

امام طحاوی حنفی می‌گوید: برای زن جوان ممنوع است که جلوی مردان بیگانه چهره‌اش را ظاهر کند.(۱۶)

مفتی اعظم پاکستان، علامه مفتی محمد شفیع دیوبندی رحمه الله می‌گوید: مذاهب اربعه و جمهور امت اتفاق نظر دارند بر این که برای زنان جوان جایز نیست که چهره و دستانشان را در برابر مردان بیگانه ظاهر کنند.(۱۷)

فقهای دیگر مذاهب هم اتفاق نظر دارند که آشکار ساختن صورت و دست‌ها برای زنان جایز نیست که شما برای مطالعه بیشتر می‌توانید به کتاب گفتمان حجاب اثر دکتر محمد بن عبدالرحمن العریفی ترجمه ام‌حسّان ملازهی مراجعه کنید.

به جز این هزاران قول از علمای معاصر احناف و سایر مذاهب اسلامی در اقصی نقاط جهان به این مقوله یعنی جلباب و نقاب قائل هستند که از آنها می‌توان به شیخ محمد علی صابونی حنفی، شیخ مصطفی صبری حنفی مفتی دولت عثمانی، شیخ محمد زاهد کوثری حنفی، مولانا صفی الرحمن مبارکپوری حنفی، علامه محمد امین شنقیطی از موریتانی، شیخ عبدالحلیم محمود شیخ اسبق الازهر مصر، شیخ حسن البنا رهبر سابق جماعت اخوان المسلمین مصر، دکتر محمد سعید رمضان بوطی اهل سوریه، شیخ الازهر محمد ابوالفضل مصری و … نام برد.

نویسنده: آرمان خرمالی/ گنبدکاووس

قسمت اول

منابع:

۱-احزاب ۵۹

۲-تفسیر آیات احکام، ص۴۰۴، شیخ محمد علی صابونی، بنقل از البحر المحیط، زادالمسیر و حاشیه جمل بر جلالین

۳-سنن ابوداود، ج۲، ص۲۱۲

۴-صحیح بخاری، ج۱، ص۲۸۴، ابوداود ص۲۶۰

۵-حجاب زن مسلمان، مولوی عبدالصمد غیاثی، ص۴۸ و۴۹ بنقل از تفسیر روح البیان، ج۷، ص۱۸۳

۶-همان، بنقل از پرده شرعی

۷-همان، ص۷۱

۸-تفسیر کابلی، ج۵، ص۱۶۵ منزل پنجم، نشر احسان، چ ۱۱

۹-حجاب زن مسلمان، مولوی عبدالصمدغیاثی، ص۸۴ بنقل از تفسیر ابن جریر طبری، ج۱۰، ص۳۳

۱۰-همان، ص۸۵ بنقل از البحر المحیط، ج۷، ص۲۵۰

۱۱-تفسیرآیات احکام، شیخ محمدعلی صابونی حنفی، ص۱۸۵ تا ۱۸۸

۱۲-گفتمان حجاب، دکتر محمد بن عبدالرحمن العریفی، ت ام حسان ملازهی، ص۷۳، بنقل از احکام القرآن جصاص، ۳/۴۵۸٫

۱۳-همان، بنقل از مبسوط سرخسی، ۱۰/۱۵۲٫

۱۴-همان، بنقل از حاشیه ابن عابدین، ۲/۴۸۸٫

۱۵-همان، ص۷۴، بنقل از حاشیه ابن عابدین، ۱/۲۷۲٫

۱۶-همان، بنقل از حاشیه ابن عابدین، ۱/۴۰۶-۴۰۸ و بحرالرائق ابن نجیم، ۱/۲۸۴ و فیض الباری علامه انورشاه کشمیری، ۴،۲۴ و ۳۰۸

۱۷-همان